planation


معنی: احدای دشت، مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
معانی دیگر: (صاف و مسطح شدن زمین در اثر فرسایش) هامون سازی، هامونش، احداک دشت

جمله های نمونه

1. This period was sufficiently long for the widespread planation of oceanic islands, many of them volcanic.
[ترجمه گوگل]این دوره برای کاشت گسترده جزایر اقیانوسی که بسیاری از آنها آتشفشانی بودند به اندازه کافی طولانی بود
[ترجمه ترگمان]این دوره به اندازه کافی برای گسترش گسترده جزایر اقیانوسی و بسیاری از آن ها آتشفشانی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Terrain from southeast to northwest tilted planation surface southeast to the northwest to hilly areas.
[ترجمه گوگل]زمین از جنوب شرقی به شمال غربی، سطح درختکاری کج از جنوب شرقی به شمال غربی به مناطق تپه ای
[ترجمه ترگمان]زمینی از جنوب شرقی تا شمال غربی سطح planation در شمال غربی تا مناطق تپه ای ارتفاع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dating of planation surface is still an intractable problem.
[ترجمه گوگل]قدمت سطح کاشت هنوز یک مشکل حل نشدنی است
[ترجمه ترگمان]رابطه با سطح planation هنوز هم یک مشکل حل نشدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In addition, the formation and evolution models of planation surface under various climate and tectonics still need to be generalized and abstracted.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مدل‌های شکل‌گیری و تکامل سطح درختکاری تحت شرایط آب و هوایی و زمین ساختی مختلف هنوز نیاز به تعمیم و انتزاع دارند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، شکل گیری و مدل های تکامل سطح planation تحت شرایط مختلف و تکتونیک، همچنان باید عمومی و مجرد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These planation surfaces joined once each other imply that the vast southeastern part of China was in a state of peneplain during late geological period.
[ترجمه گوگل]این سطوح درختکاری که یک بار به یکدیگر متصل شده اند نشان می دهد که بخش وسیع جنوب شرقی چین در اواخر دوره زمین شناسی در حالت شبه دشت قرار داشته است
[ترجمه ترگمان]این سطوح خراشیده به هم پیوست و به یکدیگر اشاره کردند که قسمت اعظم جنوب شرقی چین در طول دوره زمین شناسی دیر به حالت of درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There have occurred bending and doming of a large number of planation surfaces and alluvialpluvial fans.
[ترجمه گوگل]خمش و گنبدی شدن تعداد زیادی از سطوح درختکاری و مخروط افکنه ها رخ داده است
[ترجمه ترگمان]روی خم کردن و خم کردن تعداد زیادی از سطوح planation و هواداران alluvialpluvial رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Field observation and analysis of the DEM of Western Sichuan Plateau indicate that, there are two planation surfaces and one erosion surface in Western Sichuan Plateau.
[ترجمه گوگل]مشاهدات میدانی و تجزیه و تحلیل DEM فلات سیچوان غربی نشان می دهد که در فلات سیچوان غربی دو سطح دشت و یک سطح فرسایش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مشاهده می دانی و بررسی of فلات سیچوان غربی نشان می دهد که دو سطح planation و یک سطح فرسایش در فلات سیچوان غربی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There can be distinguished four stages in their formation:glaciation, freezing weathering, aeolation and planation .
[ترجمه گوگل]در شکل گیری آنها می توان چهار مرحله را متمایز کرد: یخبندان، هوازدگی یخبندان، هوازدگی و کاشت
[ترجمه ترگمان]چهار مرحله در شکل گیری آن ها وجود دارد: glaciation، weathering منجمد، aeolation و planation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ma, and lakes and top lacustrine deposits of Wudaoliang Group became base surface for erosion and peneplanation since Late Miocene, which formed planation surface or peneplain of the Tibetan Plateau.
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد، و دریاچه‌ها و نهشته‌های دریاچه‌ای بالای گروه Wudaoliang از اواخر میوسن به سطح پایه‌ای برای فرسایش و نفوذپذیری تبدیل شدند، که سطح درختکاری یا دشت پنبه‌ای فلات تبت را تشکیل می‌داد
[ترجمه ترگمان]Ma و دریاچه ها و رسوبات top گروه Wudaoliang از اواخر Miocene به سطح پایه تبدیل شدند که سطح planation یا peneplain فلات تبت را شکل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper also analyzes the relation between the slopes and elevations and gets the information of planation surfaces in the Dabie orogenic belt.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین رابطه بین شیب ها و ارتفاعات را تجزیه و تحلیل می کند و اطلاعات سطوح درختکاری در کمربند کوهزایی دابی را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین رابطه بین شیب ها و ارتفاعات را تجزیه و تحلیل می کند و اطلاعات سطوح planation در کمربند orogenic Dabie را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Carboniferous bauxite deposits in the western Henan Province occur on the planation paleosurface and was deposited in epicontinental seas or lakes of the North China Block.
[ترجمه گوگل]نهشته‌های بوکسیت کربنیفر در استان هنان غربی در سطح زمین‌پوشانی رخ می‌دهند و در دریاها یا دریاچه‌های اپیک قاره‌ای بلوک شمال چین نهشته شده‌اند
[ترجمه ترگمان]رسوبات بوکسیت در استان هنان در استان هنان در منطقه planation واقع شده و در دریاهای epicontinental یا دریاچه ها در بلوک شمال چین ته نشین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Nanling Mountains and their adjacent highlands mostly have an approximate altitude of 2000 m, where the top planation surfaces are still remained on some summits.
[ترجمه گوگل]کوه‌های نانلینگ و ارتفاعات مجاور آنها عمدتاً دارای ارتفاع تقریبی 2000 متر هستند، جایی که سطوح بالای درختکاری هنوز در برخی از قله‌ها باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]کوه های Nanling و ارتفاعات مجاور آن ها عمدتا ارتفاع تقریبی ۲۰۰۰ متر دارند، که در آن سطوح بالای planation هنوز در برخی جلسات باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During Tertiary period, the secondary enrichment happened to the gold in weathering crust of planation surface.
[ترجمه گوگل]در دوره سوم، غنی سازی ثانویه برای طلا در پوسته هوازدگی سطح کاشت اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]در طول دوره سوم، غنی سازی ثانویه در پوسته weathering از سطح planation رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During the Pliocene to early Pleistocene strong NW-SE crustal extension resulted in disintegration of the planation geomorphology and formation of a graben basin in the area.
[ترجمه گوگل]در طول پلیوسن تا اوایل پلیستوسن، گسترش قوی پوسته NW-SE منجر به فروپاشی ژئومورفولوژی کاشت و تشکیل یک حوضه گرابن در منطقه شد
[ترجمه ترگمان]طی دوره Pliocene تا اوایل دوره پلیستوسن، گسترش crustal NW - SE، منجر به تجزیه و فروپاشی ژئومورفولوژی planation و تشکیل یک حوضه graben در منطقه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احدای دشت (اسم)
planation

مسطح شدن زمین در اثر فرسایش (اسم)
planation

تخصصی

[آب و خاک] دشت فرسایشی،سیلدشت،تسطیح

انگلیسی به انگلیسی

• creation of a plain, creation of a flat land area by erosion (geology)

پیشنهاد کاربران

بپرس