1. pile velvet
مخمل پرز بلند
2. pile it on
پر حرفی کردن،غلو کردن،گزافه گویی کردن
3. pile on the agony
چیزی را بدتر از آنچه هست پنداشتن یا جلوه دادن
4. a pile of books
یک کومه کتاب
5. a pile of brushwood and dry leaves
توده ای از خاشاک و برگ های خشک
6. a pile of gold coins
یک کپه سکه ی طلا
7. a pile of old newspapers and trash
توده ی روزنامه ی کهنه و زباله
8. a pile of rubble could be seen in front of the stone cutter's workshop
در جلو کارگاه سنگ تراشی یک توده خرده سنگ دیده می شد.
9. he made a pile and retired early
او ثروت کلانی به هم زد و زودتر از موعد بازنشسته شد.
10. there was a pile of ashes on the hearth
روی کف اجاق توده ای خاکستر جمع شده بود.
11. velvet with long, thick pile
مخملی که پرز آن بلند و انبوه است
12. her attention was riveted to the pile of jewels on the table
توجه او به توده ی جواهرات روی میز دوخته شده بود.
13. finally they put the corpse on the pile
در پایان نعش را روی تل هیزم می گذارند.
14. she had buried the gun under a pile of paper
هفت تیر را زیر توده ای از کاغذ پنهان کرده بود.
15. the earthquake turned the village into a pile of rubble
زلزله دهکده را به توده ای از خاک و خشت تبدیل کرد.
16. His mother came in carrying a pile of ironing in her arms.
[ترجمه سالار] مادر او با تعداد زیادی لباس اتوشده در آغوشش آمد|
[ترجمه فرید رستمی] مادرش با یک دسته لباس اتو شده به بغل وارد شد.|
[ترجمه گوگل]مادرش در حالی که انبوهی از اتو در آغوشش بود وارد شد[ترجمه ترگمان]مادرش با یک مشت اتو در بغل او آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Its brass feet dented the carpet's thick pile.
[ترجمه گوگل]پاهای برنجی آن پرز ضخیم فرش را فرو میبرد
[ترجمه ترگمان]پای برنجی آن با توده ضخیم فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پای برنجی آن با توده ضخیم فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. A sudden wind swept a pile of leaves in.
[ترجمه گوگل]باد ناگهانی انبوهی از برگ ها را به داخل برد
[ترجمه ترگمان]باد ناگهانی توده ای از برگ ها را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باد ناگهانی توده ای از برگ ها را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The driver told us to pile in.
[ترجمه گوگل]راننده به ما گفت که داخل انباشته شویم
[ترجمه ترگمان]راننده به ما گفت که آن را جمع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راننده به ما گفت که آن را جمع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The writer confronted his pile of work with determination.
[ترجمه گوگل]نویسنده با انبوه آثار خود با قاطعیت روبرو شد
[ترجمه ترگمان]نویسنده با عزمی راسخ با انبوهی از کار روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نویسنده با عزمی راسخ با انبوهی از کار روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. She looked in horror at the mounting pile of letters on her desk.
[ترجمه گوگل]او با وحشت به انبوهی از نامه ها روی میزش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با وحشت به توده کاغذهای روی میزش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وحشت به توده کاغذهای روی میزش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The children sailed into the pile of cakes and in minutes the cakes were gone.
[ترجمه گوگل]بچه ها با کشتی به داخل انبوه کیک ها رفتند و در عرض چند دقیقه کیک ها از بین رفتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها به طرف توده کیک رفتند و در عرض چند دقیقه کیک از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه ها به طرف توده کیک رفتند و در عرض چند دقیقه کیک از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Pile more coal on the fire; it is going out.
[ترجمه گوگل]زغال سنگ بیشتری روی آتش انباشته کنید داره بیرون میره
[ترجمه ترگمان]بیشتر زغال روی آتش بریز، بیرون می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر زغال روی آتش بریز، بیرون می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید