pick out

/ˈpɪkˈaʊt//pɪkaʊt/

معنی: جدا کردن، انتخاب کردن
معانی دیگر: 1- برگزیدن، گزیدن، انتخاب کردن 2- تشخیص دادن، سوا کردن، شناختن، درک کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to choose.
مترادف: choose, select, single out
مشابه: elect, favor, pick, settle on

(2) تعریف: to distinguish or discern.
مترادف: discern, distinguish
مشابه: discriminate, notice

جمله های نمونه

1. Bring up a raven and he'll pick out your eyes.
[ترجمه Amino] کلاغی که تربیتش میکنی، یه روز چشمانت رو درمیاره ( خیانت )
|
[ترجمه گوگل]یک کلاغ بیاور تا چشمانت را ببرد
[ترجمه ترگمان]یه کلاغ بیار و چشمات رو باز میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Can you pick out the three deliberate mistakes in this paragraph?
[ترجمه حسین جدیدی] آیا میتونید سه اشتباه عمدی این پاراگراف رو تشخیص بدید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید سه اشتباه عمدی در این پاراگراف را انتخاب کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما می توانید سه اشتباه عمدی در این پاراگراف را انتخاب کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Could you help me to pick out the yellow pieces?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من کمک کنید تا تکه های زرد را انتخاب کنم؟
[ترجمه ترگمان]میتونی کم کم کنی تکه های زرد رو بردارم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We're going to Andreas's Boutique to pick out something original for both of us.
[ترجمه گوگل]ما به بوتیک آندریاس می‌رویم تا چیز اصلی را برای هر دومان انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به فروشگاه (آندریاس)خواهیم رفت تا برای هر دوی ما یک چیز اصیل انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They had to stop to pick out thorns from their feet.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند توقف کنند تا خارها را از پاهایشان بیرون بیاورند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند تا خارها را از روی پاهایشان بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pick out a dozen oranges for me.
[ترجمه گوگل]یک دوجین پرتقال برای من انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان] یه ده دوازده تا پرتقال رو برای من انتخاب کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Read the play again and pick out the major themes.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه را دوباره بخوانید و موضوعات اصلی را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]دوباره بازی را بخوانید و تم های اصلی را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Listen to the interview again and pick out the bits you want to use in the article.
[ترجمه گوگل]دوباره به مصاحبه گوش دهید و بخش هایی را که می خواهید در مقاله استفاده کنید انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]دوباره به مصاحبه گوش دهید و چیزهایی را که می خواهید در این مقاله استفاده کنید را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She tried to pick out the tune of a song she had heard on the radio.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد آهنگ آهنگی را که از رادیو شنیده بود انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد آهنگ ترانه ای را که از رادیو شنیده بود بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can pick out a simple tune on the piano, but that's about it.
[ترجمه گوگل]من می توانم یک آهنگ ساده را روی پیانو انتخاب کنم، اما همین
[ترجمه ترگمان]می توانم یک آهنگ ساده را از روی پیانو انتخاب کنم، اما در این مورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I have to pick out its meaning with the help of an English translation.
[ترجمه گوگل]من باید معنی آن را با کمک ترجمه انگلیسی انتخاب کنم
[ترجمه ترگمان]من باید معنای آن را با کمک یک ترجمه انگلیسی بردارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let's pick out the bad potatoes from the basket.
[ترجمه گوگل]بیایید سیب زمینی های بد را از سبد انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا سیب زمینی بد رو از سبد برداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was just possible to pick out the hut on the side of the mountain.
[ترجمه گوگل]فقط می شد کلبه کنار کوه را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]فقط امکان داشت که کلبه را از طرف کوه بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can you pick out the operatic arias quoted in this orchestral passage?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آریاهای اپرا نقل شده در این قطعه ارکسترال را انتخاب کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید آوازهای اپرایی را که در این passage orchestral نقل کردید، بردارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We must pick out the enemy's weakest units for attack.
[ترجمه گوگل]ما باید ضعیف ترین واحدهای دشمن را برای حمله انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید نیروهای دشمن را برای حمله انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدا کردن (فعل)
chop, cut off, disconnect, intercept, rupture, analyze, choose, part, divide, dispart, amputate, separate, unzip, detach, segregate, try, calve, select, rive, cleave, unlink, pick out, sequester, insulate, dissociate, disassociate, individuate, disunite, draw off, enisle, excide, exscind, lixiviate, uncouple, prescind, seclude, sequestrate, sever, sunder, untwist

انتخاب کردن (فعل)
single, choose, chap, elect, select, opt, pick out, wale

انگلیسی به انگلیسی

• choose

پیشنهاد کاربران

یعنی یک چیزی رو از بین تعدادی جدا کردن و برداشتن.
مثل
برداشتن یک کتاب از بین کتاب های کتابخانه
جدا کردن یک گل از بین یک دسته گل
pick out a tune
ساز زدن
عیان کردن
وقتی میرید گل فروشی میخواید برای یکی گلی مناسب بخرید، همه رو نگاه کرده در آخر یکی رو Pick out میکنی. یعنی انتخاب و جدا و متمایز از بقیه می کنید. یا مثلاً میخوای بری مهمونی از توی جا کفشیت، کفش مورد علاقه ات رو pick out میکنی، یعنی انتخاب و به بقیه ترجیحش میدی. وقتی هم برگشتی خونه کفشت رو put away میکنی یعنی میزاری سرجاش
...
[مشاهده متن کامل]

🔴 distinguish someone or something from a group
◀️ What's she doing? She's either picking the shoes out or putting the shoes away : یا داره کفشارو برمیداره یا داره میزاره سر جاشون
در مثال بالا Pick out دقیقاً نقطه ی مقابل Put away هست

انتخاب کردن معنی میده، شناسایی کردن هم معنی میده، بستگی به متن و مضمون کلام داره
گلچین کردن
The stepsisters were delighted and asked Cinderella to help them pick out the fanciest dresses and the most expensive jewels to wear.
انتخاب کردن
انتخاب کردن /تشخیص دادن
Choose
قسمتی را از قسمتی دیگر جدا نمودن
انتخاب کردن
گزینش کردن
برگزیدن
سوا کردن
انتخاب کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس