phosphor

/ˈfɑːsˌfɔːr//ˈfɑːsˌfɔː/

معنی: ستاره صبح، فسفر
معانی دیگر: (p کوچک) فسفر، (قدیمی - شاعرانه) ستاره ی صبحگاهی (به ویژه زهره)، ستاره ی سحر، ناهید، زهره، ستاره بامداد، جسم فوسفوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of substances that become luminescent from the absorption of radiation.

جمله های نمونه

1. phosphor bronze
برنز دارای کمی فسفر

2. So a narrow vertical phosphor strip is all you need: rapid luminous sampling will reconstruct the image as it sweeps past.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک نوار فسفر عمودی باریک تمام چیزی است که شما نیاز دارید: نمونه برداری نورانی سریع تصویر را در حالی که از آن عبور می کند بازسازی می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک نوار phosphor عمودی باریک تنها چیزی است که شما نیاز دارید: نمونه برداری سریع و سریع تصویر را از نو بازسازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Light is produced primarily by the phosphor coating converting short-wave radiation to visible light.
[ترجمه گوگل]نور عمدتاً توسط پوشش فسفر تولید می شود که تشعشعات موج کوتاه را به نور مرئی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]نور عمدتا توسط پوشش فسفر تولید می شود که تابش موج کوتاه را به نور مریی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The clue to the flourishing creativity lies with phosphor chemistry, which is essential to the manufacture of fluorescent lamps.
[ترجمه گوگل]سرنخ شکوفایی خلاقیت در شیمی فسفر نهفته است که برای ساخت لامپ های فلورسنت ضروری است
[ترجمه ترگمان]سرنخ خلاقیت در حال رشد با شیمی فسفر، که برای تولید لامپ های فلورسنت ضروری است، نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover, it gives the outlook of rare earth phosphor used for lamp.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، چشم انداز فسفر خاکی کمیاب مورد استفاده برای لامپ را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، چشم اندازی از فسفر خاکی نایاب که برای لامپ استفاده می شود را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Phosphor bronze strip is the most widely used ductile material of copper alloys at present.
[ترجمه گوگل]نوار برنز فسفر پرکاربردترین ماده انعطاف پذیر آلیاژهای مس در حال حاضر است
[ترجمه ترگمان]نوار برنز Phosphor پرکاربردترین ماده داکتیل است که در حال حاضر از آلیاژهای مس استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ENDOR spectrum of the phosphor shows the existance of Cu nuclei near F ? ? center.
[ترجمه گوگل]طیف ENDOR فسفر وجود هسته های مس را در نزدیکی F ? ? مرکز
[ترجمه ترگمان]طیف ENDOR از فسفر the of را در نزدیکی F نشان می دهد؟ ؟ مرکز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The phosphor yield of domestic feed grade calcium monophosphate production processes is low, and there are a few production plants using the phosphoric acid concentration defluorination method.
[ترجمه گوگل]بازده فسفر فرآیندهای تولید مونوفسفات کلسیم درجه خوراک خانگی کم است و تعداد کمی از کارخانه‌های تولیدی با استفاده از روش فلوئوراسیون غلظت اسید فسفریک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بازده phosphor مواد غذایی کلسیم درجه تغذیه داخلی پایین است، و تعداد کمی از گیاهان تولیدی با استفاده از روش غلظت اسید فسفریک تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. High conductivity of quality nickel-plated phosphor bronze tablet treatment.
[ترجمه گوگل]رسانایی بالا درمان قرص برنز فسفر با نیکل با کیفیت
[ترجمه ترگمان]رسانایی بالا برای درمان لوح برنز plated با کیفیت بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Screen phosphor chromatic range greater than the ink color on paper.
[ترجمه گوگل]محدوده رنگی فسفر صفحه نمایش بیشتر از رنگ جوهر روی کاغذ است
[ترجمه ترگمان]محدوده رنگی phosphor رنگی بیشتر از رنگ مرکب روی کاغذ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anodic phosphor bronze is commercially produced by upward casting process with the technology introduced.
[ترجمه گوگل]برنز فسفر آندی به صورت تجاری با فرآیند ریخته گری رو به بالا با فناوری معرفی شده تولید می شود
[ترجمه ترگمان]برنز Anodic به صورت تجاری با فرآیند ریخته گری به سمت بالا و با معرفی تکنولوژی تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In general, with the use of phosphor, the wavelength converting element 110 is able to absorb light at all angles.
[ترجمه گوگل]به طور کلی با استفاده از فسفر عنصر تبدیل کننده طول موج 110 قادر به جذب نور در تمامی زوایا می باشد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، با استفاده از فسفر، طول موج تبدیل طول موج می تواند نور را در تمام زاویه ها جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This has a spigot bearing the same size as the Range Rover but made of steel and not phosphor bronze.
[ترجمه گوگل]این یک یاتاقان به اندازه رنجروور دارد، اما از فولاد ساخته شده است و نه از برنز فسفر
[ترجمه ترگمان]این دارای یک شیر آب با اندازه same است اما ساخته شده از فولاد و نه برنز phosphor
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The electrons are shot from a gun aimed at the centre of the phosphor screen.
[ترجمه گوگل]الکترون ها از یک تفنگ به سمت مرکز صفحه فسفر شلیک می شوند
[ترجمه ترگمان]الکترون ها از یک تفنگ با هدف مرکز صفحه فسفری پرتاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The screen is bright enough at these lower voltages because the viewer watches from the side that the electrons strike the phosphor.
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش در این ولتاژهای پایین به اندازه کافی روشن است، زیرا بیننده از طرفی تماشا می کند که الکترون ها به فسفر برخورد می کنند
[ترجمه ترگمان]صفحه به اندازه کافی در این ولتاژهای پایین به اندازه کافی روشن است، زیرا بیننده از جانبی که الکترون ها به phosphor حمله می کنند، نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستاره صبح (اسم)
lucifer, morning star, phosphor

فسفر (اسم)
phosphor, phosphorus

تخصصی

[برق و الکترونیک] فسفری هر ماده ای با ویژگی فسفرسان، فلوئورسان یا ویژگی درخشندگی . - ماده شب تاب، فسفر

انگلیسی به انگلیسی

• substance that produces light when subjected to radiation

پیشنهاد کاربران

بپرس