phosphene


(احساس نور که در اثر فشار دادن چشم یا انگیزش مکانیکی یا الکتریکی چشم حاصل می شود) نور انگاری

جمله های نمونه

1. One method was to generate phosphene closest to the target point in regular arrays using weighted nearest neighbor search.
[ترجمه گوگل]یکی از روش‌ها تولید فسفن نزدیک‌ترین نقطه به نقطه هدف در آرایه‌های منظم با استفاده از جستجوی وزنی نزدیک‌ترین همسایه بود
[ترجمه ترگمان]یک روش برای تولید نزدیک ترین نقطه به نقطه هدف در آرایه های منظم با استفاده از نزدیک ترین جست و جوی همسایه اندازه گیری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Normally, the brain does not interpret tile phosphene patterns as identifiable objects.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، مغز الگوهای فسفن کاشی را به عنوان اشیاء قابل شناسایی تفسیر نمی کند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، مغز الگوهای کاشی مانندی را به عنوان اشیا قابل شناسایی تفسیر نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is extremely phospherescent due to the amount of phosphene that it transmits onto the visual cortex.
[ترجمه گوگل]به دلیل مقدار فسفنی که به قشر بینایی منتقل می کند بسیار فسفری است
[ترجمه ترگمان]به علت مقدار of که آن را به قشر بصری انتقال می دهد بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The investigators reasoned that if the synesthetes did have highly excitable neurons in the visual cortex, they would need less stimulation than the control subjects to see the phosphene.
[ترجمه گوگل]محققان استدلال کردند که اگر سینستت‌ها دارای نورون‌های بسیار تحریک‌پذیر در قشر بینایی باشند، نسبت به افراد کنترل برای دیدن فسفن به تحریک کمتری نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]محققان استدلال کردند که اگر the دارای نورون های خیلی حساسی در قشر بصری بودند، به تحریک کم تر نسبت به موضوعات کنترلی نیاز داشتند تا the را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Where the new girl had been there was nothing but a twist of phosphene, peanut inflected; a stirring of empty air.
[ترجمه گوگل]جایی که دختر جدید بود، چیزی جز پیچش فسفن، بادام زمینی وجود نداشت تکان دادن هوای خالی
[ترجمه ترگمان]جایی که دختر تازه وارد آنجا بود چیزی جز پیچ خوردن بادام زمینی و بادام زمینی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each participant received stimulation on the scalp near an area called the primary visual cortex until they saw a flash of light known as a phosphene.
[ترجمه گوگل]هر یک از شرکت‌کنندگان در نزدیکی ناحیه‌ای به نام قشر بینایی اولیه تحریکاتی را روی پوست سر دریافت کردند تا زمانی که فلاش نوری به نام فسفن را مشاهده کردند
[ترجمه ترگمان]هر شرکت کننده تحریک روی پوست سر را در نزدیکی یک ناحیه به نام قشر بصری اصلی دریافت کرد تا زمانی که یک فلاش نور به نام a را مشاهده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] نورهای پشت چشم

انگلیسی به انگلیسی

• bright visual image produced by mechanical stimulation of the retina in the eye

پیشنهاد کاربران

بپرس