• : تعریف: a small supply of cash, kept esp. in a business office, that is used to pay minor charges or purchase incidentals.
جمله های نمونه
1. Take the money for stamps out of petty cash.
[ترجمه گوگل]پول تمبر را از پول خرد بیرون بیاورید [ترجمه ترگمان]پول رو برای تمبر و تمبر پست بیار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She had been pilfering from the petty cash for months.
[ترجمه گوگل]او ماه ها بود که از پول خرد دستبرد می زد [ترجمه ترگمان]ماه ها بود که از این پول ناچیز مطلع شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This petty cash is kept on the imprest system, whereby the petty cashier is entrusted with a fixed sum of money.
[ترجمه گوگل]این وجوه خرد در سیستم پرداخت نقدی نگهداری می شود که به موجب آن مبلغ ثابتی به صندوقدار خرد سپرده می شود [ترجمه ترگمان]این پول نقد جزیی در سیستم imprest نگهداری می شود که به موجب آن صندوقدار کوچک مبلغ ثابتی از پول را واگذار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We now have to buy it from our petty cash.
[ترجمه گلی افجه ] حالا باید انرا از پس انداز کوچکمان بخریم
|
[ترجمه گوگل]اکنون باید آن را از پول خرد خود بخریم [ترجمه ترگمان] حالا باید از پول petty بخریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Borrowing money from colleagues at work, petty cash, or from neighbours is a fast way of making yourself unpopular.
[ترجمه گوگل]قرض گرفتن پول از همکاران در محل کار، پول نقد یا از همسایگان راهی سریع برای عدم محبوبیت خود است [ترجمه ترگمان]قرض گرفتن پول از همکاران در کار، پول نقد ناچیز، و یا از کشورهای همسایه روشی سریع برای making کردن خودتان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They are entered in the petty cash book.
[ترجمه گوگل]آنها در دفترچه نقدی خرد وارد می شوند [ترجمه ترگمان]وارد دفتر کوچک cash می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Completion and interpretation of petty cash transactions. 3 Materials and Stationery Use and control; methods of economy.
[ترجمه گوگل]تکمیل و تفسیر معاملات نقدی خرد 3 مواد و لوازم التحریر استفاده و کنترل روش های اقتصادی [ترجمه ترگمان]تکمیل و تفسیر معاملات نقدی کوچک ۳ مواد و Stationery استفاده و کنترل؛ روش های اقتصادی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To replenish the petty cash fund.
[ترجمه گوگل]برای پر کردن صندوق نقدی خرد [ترجمه ترگمان] تا بودجه ناچیز نقدی رو پر کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A petty cash fund is usually established for an amount sufficient to handle the payment of small expenditures for a period of month or a reasonable length of time.
[ترجمه گوگل]یک صندوق نقدی خرد معمولاً برای مبلغی ایجاد می شود که برای پرداخت هزینه های کوچک برای یک دوره ماهانه یا مدت زمان معقولی کافی باشد [ترجمه ترگمان]یک صندوق پول نقد کوچک معمولا برای مقدار کافی برای رسیدگی به پرداخت مخارج کوچک به مدت یک ماه یا مدت زمان معقولی ایجاد می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The company will reimburse you out of petty cash.
[ترجمه گوگل]شرکت از پول نقد به شما بازپرداخت می کند [ترجمه ترگمان]شرکت به شما پول نقد پرداخت می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He took to borrowing money from the petty cash.
[ترجمه گلی افجه ] او از صنوق پس انداز پول قرض گرفت
|
[ترجمه گوگل]او به قرض گرفتن از پول خرد پرداخت [ترجمه ترگمان]اون پول قرض گرفتن از پول نقد رو گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Maintaining a petty cash system with cash vouchers.
[ترجمه گوگل]حفظ سیستم پول خرد با کوپن های نقدی [ترجمه ترگمان]حفظ یک سیستم نقدی با مدارک نقدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]راه اندازی یک حساب نقدی خرد [ترجمه ترگمان] یه حساب کوچیک پول در میارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To replenish a petty cash fund means to replace the amount of money that has been spent.
[ترجمه گوگل]پر کردن یک صندوق نقدی خرد به معنای جایگزین کردن مقدار پولی است که خرج شده است [ترجمه ترگمان]برای پر کردن یک صندوق پول نقد کوچک به منظور جایگزینی مقدار پولی که خرج شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[حسابداری] تنخواه گردان [ریاضیات] تنخواه گردان
انگلیسی به انگلیسی
• small expenditures, cash fund for incidentals petty cash is money kept in an office for making small payments.