1. Police are looking for a sex pest who is frightening late-night travellers.
[ترجمه سام] پلیس به دنبال یک آفت جنسی است که مسافران شب را میترساند.
|
[ترجمه ......] پلیس به دنبال یک مزاحم جنسی است که او نیمه شب مسافران را می ترساند.
|
[ترجمه np] پلیس درحستحوی یک ازارجنسی است: اوافرادی دیروفت ازسرکاربه حانه می روند را می ترساند
|
[ترجمه محمد جواد سروستانی] پلیس دنبال یک مزاحم جنسی است که نیمه شب، مسافران رو میرسونه
|
[ترجمه حسین مشاوری] پلیس به دنبال یک آزارگر جنسی است که افرادی که دیروقت بیرون می روند را می ترساند
|
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال یک آفت جنسی است که مسافران اواخر شب را می ترساند [ترجمه ترگمان]پلیس به دنبال یک آفت سکس است که مسافران دیروقت شب را می ترساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. That child is an absolute pest he keeps ringing the doorbell and then running away!
[ترجمه shiva_sisi] این کودک یک افت است او زنگ در را میزند و فرار میکند
|
[ترجمه S.s.s.S] اون بچه مایه آزار است . او زنگ در را میزند و فرار میکند
|
[ترجمه elina.t] آن کودک باعث ازار و دردسر است. او در را میزند و فرار میکند.
|
[ترجمه بنده خدا] اون بچه خیلی شیطونه زنگ رو میزنه و در میره
|
[ترجمه nazanin] آن بچه باعث آزار و اذیت است . او زنگ در را می زند و بعد فرار میکند.
|
[ترجمه Saleh M] آن پسر یک مزاحم واقعی است که زنگ در را می زند و بعد فرار می کند!
|
[ترجمه گوگل]آن کودک یک آفت مطلق است که مدام زنگ خانه را می زند و بعد فرار می کند! [ترجمه ترگمان]این بچه یک طاعون تمام عیار است که زنگ در را به صدا در می آورد و فرار می کند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That disobedient boy is a pest.
[ترجمه alireza] آن پسر نافرمان یک آفت است.
|
[ترجمه ⁿⁱᶜʰᵒˡᵃˢ] آن پسر نافرمان یک مزاحم است
|
[ترجمه گوگل]آن پسر نافرمان آفت است [ترجمه ترگمان]آن پسر نافرمان، یک آفت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The pest control officer put bowls of rat poison in the attic.
[ترجمه گوگل]افسر کنترل آفات کاسه های سم موش را در اتاق زیر شیروانی گذاشت [ترجمه ترگمان]مامور کنترل pest کاسه سم موش را در اتاق زیر شیروانی گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ⚡Blast⚡] اونو سر جایش برگردونی بچه شیطون!!!!!!!
|
[ترجمه گوگل]آن را برگردان، ای آفت کوچک! [ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Natural methods of pest control are now taking the place of chemicals.
[ترجمه گوگل]روش های طبیعی کنترل آفات اکنون جای مواد شیمیایی را گرفته است [ترجمه ترگمان]روش های طبیعی کنترل آفات در حال حاضر جای مواد شیمیایی را می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That child is being a real pest.
[ترجمه ⁿⁱᶜʰᵒˡᵃˢ] این کودک یک مزاحم واقعی است
|
[ترجمه گوگل]آن کودک یک آفت واقعی است [ترجمه ترگمان]آن کودک یک آفت واقعی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The local Rentokil pest control branch were contacted to see if they could help.
[ترجمه گوگل]با شعبه محلی کنترل آفات رنتوکیل تماس گرفته شد تا ببینند آیا می توانند کمک کنند [ترجمه ترگمان]با شاخه کنترل آفات محلی تماس گرفته شد تا ببیند آیا می توانند کمک کنند یا خیر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Destroying one pest leaves a vacuum that will be filled by something else.
[ترجمه گوگل]از بین بردن یک آفت خلاء ایجاد می کند که با چیز دیگری پر می شود [ترجمه ترگمان]از بین بردن یک مانع یک خلا ایجاد می کند که به وسیله چیز دیگری پر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They say a pest control campaign is needed to stop a squirrel population explosion.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند یک کمپین کنترل آفات برای جلوگیری از انفجار جمعیت سنجاب مورد نیاز است [ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که یک فعالیت کنترل آفت برای متوقف کردن یک انفجار جمعیت سنجاب مورد نیاز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A fundamental precaution against both pest and disease problems is keeping the garden clean and tidy.
[ترجمه گوگل]یک اقدام احتیاطی اساسی در برابر مشکلات آفات و بیماری ها، تمیز و مرتب نگه داشتن باغ است [ترجمه ترگمان]یک احتیاط اساسی در برابر مشکلات هر دو آفت و بیماری، تمیز کردن و تمیز کردن باغ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He thought it was a phone pest until police collared the culprit with a phone tap.
[ترجمه ,آرمن] او فکر می کرد که او یک مزاحم تلفنی است تا اینکه پلیس از طریق شنود تلفنی مجرم را دستگیر کرد
|
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد این یک آفت تلفن است تا اینکه پلیس با یک ضربه تلفن به مقصر یقه زد [ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که این یک گیرنده تلفن است تا اینکه پلیس با یک ضربه محکم متهم را دستگیر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The house longhorn beetle is another insect pest which seems to be confined to parts of Hampshire and south-west Surrey.
[ترجمه گوگل]سوسک شاخ بلند خانگی یکی دیگر از آفتهای حشرهای است که به نظر میرسد در بخشهایی از همپشایر و جنوب غربی ساری محدود شده است [ترجمه ترگمان]سوسک house یک آفت حشرات دیگر است که به نظر می رسد به بخش هایی از Hampshire و جنوب غربی ساری محدود می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. During the war, peregrines were declared a pest because they used to attack carrier pigeons and prevent messages reaching their destination.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، حشرات موذی به عنوان یک آفت اعلام شدند، زیرا از آنها برای حمله به کبوترهای حامل و جلوگیری از رسیدن پیام به مقصد استفاده می کردند [ترجمه ترگمان]در طول جنگ، peregrines به عنوان یک آفت اعلام شدند زیرا برای حمله به کبوتران نامه رسان استفاده می شدند و از رسیدن پیام های به مقصد خود جلوگیری می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• something that harms plants; nuisance, someone or something annoying a pest is an insect or small animal which damages crops or food supplies and can be a threat to health and safety. someone who is a pest keeps bothering you; an informal use.
پیشنهاد کاربران
به معنی آتشپاره، آفت، رو مخ بودن بیشتر استفاده میشودً
مثال؛ My little brother is such a pest, always bothering me. A person might say, “That coworker is a real pest, always interrupting my work. ” In a conversation about annoying classmates, someone might comment, “He’s the biggest pest in our class. ”
مثالی از معنای آفت که اصطلاحی را برای اضمحلال آلیاژ پایه روئی "زاماک" ( جاگیرهای زبانه قفل نصب شده بر روی قاب پنجره یا درب دوجداره UPVC ) در صنعت ساخته است Zinc pest also known as zinc rot and zamak rot, is a destructive, intercrystalline corrosion process of zinc alloys containing lead impurities. ... [مشاهده متن کامل]
آفت روی که با نام های پوسیدگی روی و پوسیدگی زاماک نیز شناخته می شود، یک فرآیند خوردگی بین بلوری مخرب آلیاژهای روی حاوی ناخالصی های سرب است.
مایه اذیت و آزار درست مثل nuisance. این میتونه یه آفت باشه، یه جونور موذی باشه مثل کک که میفته به جون آدم. میتونه یه انسان باشه که بازم مثل کک بیفته به جون آدم. pest کارش pester هست.
علاوه بر
آفت
کنه، انگل، مزاحم
she is having a pest شیطونه - اتیشپاره است.
سلام در کانون زبان ایران در کتاب Supplementary book در صفحه ی 34 A pest is a person who bothers you all the time
A person who bothers someone or something all the time
سلام دوستان من در کانون زبان هستم در کانون زبان معنی اش در کتاب supplementary page 34 Englishtown five نوشته شده hey Paris is A person who bothers you all the time
Noun - countable : جانور موذی ( مثل موش، مگس، پشه و . . . . ) بچه ی شیطان و آتش پاره
مایه آزار و اذیت
آزار دهنده یا مزاحم
دو تا معنی داره یکی به معنی بلا یا آفت و دیگری به معنی انسان شیطون
pest تو کانون زبان ایران میشه is a person who bothers you all the time.
در کانون زبان به معنی رو مخ بودن بود
مزاحم
آزار دهنده اذیت کننده و بی فایدهوبد
A pest is a person who bothers you all the time
a small animal or insect that destroys crops or food supplies
ازار دهنده
A person who bothers you all the time
به نظر من می شه: کنه، افت و. . . . Moji _ tkd :Instagram page