perturb

/pərˈtɜːrb//pəˈtɜːb/

معنی: اشفتن، مزاحم شدن، ناراحت کردن
معانی دیگر: نگران کردن، دلواپس کردن، پریشان کردن، مغشوش کردن، به هم زدن، (نجوم - فیزیک - ستاره یا اتم و غیره را از مدار یا مسیر و حرکت معمولی خود منحرف کردن) پرگاره پریش کردن، پریشاندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: perturbs, perturbing, perturbed
مشتقات: perturbable (adj.), perturbingly (adv.), perturbability (n.)
(1) تعریف: to cause great disturbance in (the mind); agitate or worry.
مترادف: agitate, disturb, upset
مشابه: alarm, discompose, dismay, disquiet, exercise, fluster, jangle, jar, shake, trouble, unsettle, vex, worry

- His daughter's question about her mother's death perturbed him, and he couldn't understand what made her ask such a thing.
[ترجمه گوگل] سوال دخترش در مورد مرگ مادرش او را آزار می داد و نمی توانست بفهمد چه چیزی او را وادار به چنین سوالی کرده است
[ترجمه ترگمان] سوال دخترش در مورد مرگ مادرش او را آشفته کرده بود، و او نمی توانست درک کند که او چه چیزی از او می پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause great confusion in; derange.
مترادف: confound, derange, disorder
مشابه: bewilder, confuse, disturb, fluster, perplex, unbalance, upset

- Waking up in a strange hospital bed perturbed the elderly man.
[ترجمه گوگل] بیدار شدن روی تخت بیمارستان عجیب و غریب باعث آزار مرد سالخورده شد
[ترجمه ترگمان] بیدار شدن در یک تخت عجیب بیمارستان، مرد مسن را آشفته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to disturb the ordinary motion or equilibrium of.
مترادف: derange, upset
مشابه: disturb, jar, ruffle, trouble, unbalance, unsettle

- These electrical forces can perturb the biorhythms of mice.
[ترجمه گوگل] این نیروهای الکتریکی می توانند بیوریتم موش ها را مختل کنند
[ترجمه ترگمان] این نیروهای الکتریکی می توانند the موش را آشفته کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Her sudden appearance did not seem to perturb him in the least.
[ترجمه محمد مقامی] به نظر نمی رسید که حضور ناگهانی او ( خانم ) باعث کوچکترین ناراحتی او ( آقا ) شود
|
[ترجمه گوگل]ظاهر ناگهانی او به نظر نمی رسید که او را ناراحت کند
[ترجمه ترگمان]ظاهرش به نظر نمی رسید که او را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My unexpected arrival didn't perturb him in the least.
[ترجمه گوگل]آمدن غیرمنتظره من او را ناراحت نکرد
[ترجمه ترگمان]ورود غیر منتظره من او را مضطرب نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The process didn't perturb him for the simple reason that it didn't repel Willie.
[ترجمه گوگل]این روند او را به این دلیل ساده که ویلی را دفع نکرد، آشفته نکرد
[ترجمه ترگمان]این فرآیند او را به خاطر دلیل ساده ای که ویلی را از بین نبرده بود حس نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stellar passings can perturb the orbits of comets.
[ترجمه گوگل]عبور ستارگان می تواند مدار دنباله دارها را مختل کند
[ترجمه ترگمان]Stellar passings می توانند مدار ستاره های دنباله دار را آشفته کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Very few events are able to perturb an increasingly globalised world.
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از رویدادها قادر به ایجاد آشفتگی در جهان به طور فزاینده جهانی شدن هستند
[ترجمه ترگمان]رویداده ای بسیار اندکی می توانند موجب ایجاد مزاحمت فزاینده در جهان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet perturb critics say he feel failed to do his part to provide prevent the creasescrisis.
[ترجمه گوگل]با این حال، منتقدان آشفته می‌گویند که او احساس می‌کند در انجام وظیفه‌اش برای جلوگیری از این بحران شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، منتقدان می گویند که او احساس شکست در ایفای نقش خود برای جلوگیری از the را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Magma bodies perturb the gravity field, they change the state of stress in the rocks around them and they can change the system just by their presence," Ebinger told Discovery News.
[ترجمه گوگل]ابینگر به دیسکاوری نیوز گفت: اجسام ماگما میدان گرانش را مختل می‌کنند، وضعیت تنش را در سنگ‌های اطراف خود تغییر می‌دهند و فقط با حضور خود می‌توانند سیستم را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]Ebinger به دیسکاوری نیوز گفت: \" اجساد Magma در میدان جاذبه اختلال ایجاد می کنند، وضعیت استرس را در سنگ های اطراف خود تغییر می دهند و آن ها می توانند سیستم را فقط با حضور خود تغییر دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And these greenhouse gases perturb the radiation balance of climate.
[ترجمه رضا ابراهیمی] و این گاز های گلخانه ای بالانس اشعه های زمین را آشفته میکنند.
|
[ترجمه گوگل]و این گازهای گلخانه ای تعادل تشعشعی آب و هوا را به هم می زند
[ترجمه ترگمان]و این گازهای گلخانه ای، تعادل تشعشع آب و هوا را تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They could perturb the system slightly to see how it changed.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند سیستم را کمی آشفته کنند تا ببینند چگونه تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند این سیستم را آشفته کنند تا ببینند چگونه تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They perturb good social order with their lie and propaganda.
[ترجمه گوگل]آنها با دروغ و تبلیغات خود نظم اجتماعی را بر هم می زنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نظم اجتماعی خوبی را با دروغ و تبلیغات خود حس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Venus, Earth, and other planets also perturb Mercury's motion.
[ترجمه گوگل]زهره، زمین و سایر سیارات نیز حرکت عطارد را مختل می کنند
[ترجمه ترگمان]زهره، زمین و دیگر سیاره ها نیز موجب perturb حرکت عطارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The methodology is operationalized in a macro which calls a separate program to perturb the input data without changing the topology.
[ترجمه گوگل]این روش در یک ماکرو عملیاتی شده است که یک برنامه جداگانه را فراخوانی می کند تا داده های ورودی را بدون تغییر توپولوژی به هم بزند
[ترجمه ترگمان]این روش در یک ماکرو عملیاتی شده است که یک برنامه جداگانه را فراخوانی می کند تا داده های ورودی را آشفته کند بدون تغییر توپولوژی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had a reputation for being a bit slow-witted but it didn't perturb him in the least.
[ترجمه گوگل]او به اینکه کمی کند عقل است شهرت داشت، اما این موضوع او را کمتر اذیت نکرد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر این که کمی کودن بود، شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The scheme has biggish innovations on power amplification, automatism rearrange, perturb resisting, signal attenuation preventing, real time video frequency signal surveillance etc.
[ترجمه گوگل]این طرح دارای نوآوری های بزرگی در تقویت توان، تنظیم مجدد خودکار، مقاومت در برابر اغتشاش، جلوگیری از تضعیف سیگنال، نظارت بر سیگنال فرکانس ویدئویی در زمان واقعی و غیره است
[ترجمه ترگمان]این طرح منجر به innovations جدید در تقویت توان، بازآرایی automatism، perturb مقاومت، مقابله با افت سیگنال، کنترل سیگنال فرکانس واقعی، نظارت سیگنال فرکانس واقعی و غیره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشفتن (فعل)
fluster, agitate, trouble, shake, disquiet, disturb, flurry, frazzle, upset, perturb

مزاحم شدن (فعل)
annoy, intromit, trouble, disturb, intrude, buttonhole, obtrude, perturb

ناراحت کردن (فعل)
incommode, unsettle, discomfort, disquiet, discomfiture, distemper, knock up, discommode, discomfit, perturb

انگلیسی به انگلیسی

• worry, alarm, concern; perplex, bewilder; agitate, upset, excite, disturb

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perturb
✅️ اسم ( noun ) : perturbation
✅️ صفت ( adjective ) : perturbed
✅️ قید ( adverb ) : _
نگران شدن. آشفته شدن
that news greatly perturbed me
مختل

بپرس