فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: persists, persisting, persisted
مشتقات: persister (n.)
حالات: persists, persisting, persisted
مشتقات: persister (n.)
• (1) تعریف: to endure or continue steadfastly, stubbornly, or tenaciously.
• مترادف: continue, last
• متضاد: forbear
• مشابه: abide, carry, endure, hold, hold out, linger, remain, stay, stick
• مترادف: continue, last
• متضاد: forbear
• مشابه: abide, carry, endure, hold, hold out, linger, remain, stay, stick
- Freezing weather persisted for several weeks.
[ترجمه زمان سلطانمرادی] هوای بسیار سرد برای هفته ها ادامه یافت|
[ترجمه گوگل] هوای یخبندان برای چند هفته ادامه داشت[ترجمه ترگمان] چند هفته بود که هوا سرد و یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to continue steadfastly in a task or course of action or hold steadfastly to a belief or commitment; persevere.
• مترادف: continue, persevere
• متضاد: desist, give up
• مشابه: hold, hold out, keep, push, stick
• مترادف: continue, persevere
• متضاد: desist, give up
• مشابه: hold, hold out, keep, push, stick
- Although under great pressure, some senators persisted in opposing the bill.
[ترجمه گوگل] با وجود اینکه برخی از سناتورها تحت فشار زیادی بودند، بر مخالفت خود با این لایحه اصرار کردند
[ترجمه ترگمان] اگرچه تحت فشار زیاد، برخی از سناتورها در مخالفت با این لایحه پافشاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگرچه تحت فشار زیاد، برخی از سناتورها در مخالفت با این لایحه پافشاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Everyone told him the project was doomed to fail, but he persisted.
[ترجمه گوگل] همه به او گفتند که این پروژه محکوم به شکست است، اما او اصرار کرد
[ترجمه ترگمان] همه به او گفتند که این پروژه محکوم به شکست است، اما او پافشاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همه به او گفتند که این پروژه محکوم به شکست است، اما او پافشاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to pursue stubbornly or insistently a demand, line of questioning, or the like.
• مشابه: insist
• مشابه: insist
- The witness appeared close to weeping, but the lawyer persisted.
[ترجمه گوگل] شاهد نزدیک به گریه ظاهر شد، اما وکیل اصرار کرد
[ترجمه ترگمان] شاهد هم نزدیک بود گریه کند اما وکیل اصرار ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شاهد هم نزدیک بود گریه کند اما وکیل اصرار ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید