معنی: پشتکارداشتن، استقامت بخرج دادن، ثابت قدم ماندنمعانی دیگر: ثبات قدم به خرج دادن، پایداری کردن، پافشاری کردن، استقامت کردن، ایستادگی کردن، پایمردی کردن، اصرار کردن، سماجت کردن، سرسختی کردن
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: perseveres, persevering, persevered
• : تعریف: to continue steadfastly in a task or course of action or hold steadfastly to a belief or commitment, esp. when met with opposition or difficulties; persist. • مترادف: continue, keep, persist, stick • متضاد: backslide, give up • مشابه: endure, hammer, hold out, push
- The journalist was threatened several times, but he persevered in telling the truth.
[ترجمه A.A] روزنامه نگار چندین بار تهدید شده بود، اما او در گفتن حقیقت ایستادگی کرد
|
[ترجمه گوگل] این روزنامه نگار چندین بار مورد تهدید قرار گرفت، اما او در گفتن حقیقت ایستادگی کرد [ترجمه ترگمان] این روزنامه نگار چندین بار تهدید شده بود، اما او اصرار داشت که حقیقت را بگوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. It can be tricky at first, but persevere.
[ترجمه A.A] در ابتدا می تواند مهارت آمیز ( سخت ) باشد اما پایدار میماند
|
[ترجمه نیلوفر مرادی] اولش میتونه سخت باشه ولی کم نیار و ادامه بده
|
[ترجمه گوگل]در ابتدا ممکن است مشکل باشد، اما پشتکار داشته باشید [ترجمه ترگمان]در ابتدا ممکن است مهارت داشته باشد، اما پشت کار داشته باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You'll need to persevere if you want the business to succeed.
[ترجمه علی جادری] اگر بخواهی کسب و کارت موفق باشد باید پشتکار داشته باشی .
|
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید کسب و کار موفق شود، باید پشتکار داشته باشید [ترجمه ترگمان]اگر بخواهی موفق بشوی، باید به این کار ادامه بدهی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Just persevere, knowledge, finally discovered the secret.
[ترجمه گوگل]فقط پشتکار، دانش، بالاخره راز را کشف کرد [ترجمه ترگمان]فقط پشت کار، دانش، بالاخره راز را کشف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you persevere with the work, you'll succeed in the end.
[ترجمه س] اگر شما پشت کار به خرج بدید در کار، در نهایت موفق خواهید شد
|
[ترجمه گوگل]اگر در کار استقامت داشته باشید، در نهایت موفق خواهید شد [ترجمه ترگمان]اگر به کار ادامه بدهید، در پایان موفق خواهید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's difficult, but I'm going to persevere with it.
[ترجمه گوگل]سخت است، اما من با آن پشتکار خواهم داشت [ترجمه ترگمان]سخت است، اما ادامه می دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. If we persevere, we cannot but succeed.
[ترجمه علی جادری] اگر ما پشتکار داشته باشیم , ما حتما موفق می شویم .
|
[ترجمه epione] اگر ما پشتکار داشته بااشیم، چاره ای جز موفقیت نیست ( اتفاقی نمیوفتد مگر موفقیت )
|
[ترجمه گوگل]اگر پشتکار داشته باشیم، نمی توانیم موفق شویم [ترجمه ترگمان]اگر استقامت داشته باشیم، نمی توانیم موفق شویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If you persevere at your search for a job, you are sure to find something suitable in the end.
[ترجمه گوگل]اگر در جستجوی شغل خود پشتکار داشته باشید، مطمئناً در نهایت چیزی مناسب پیدا خواهید کرد [ترجمه ترگمان]اگر در جستجوی کار خود استقامت داشته باشید، مطمئن هستید که در پایان چیز مناسبی پیدا خواهید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They are determined to persevere in the fight.
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند که در مبارزه استقامت کنند [ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که در مبارزه استقامت داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Persevere and keep going until you reach your ideal weight.
[ترجمه گوگل]پشتکار داشته باشید و تا رسیدن به وزن ایده آل ادامه دهید [ترجمه ترگمان]حرکت کنید و ادامه دهید تا زمانی که به وزن ایده آل خود برسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You have to persevere with difficult students.
[ترجمه گوگل]شما باید با دانش آموزان مشکل دار استقامت کنید [ترجمه ترگمان]شما باید با دانش آموزان دشوار پشت کار داشته باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Persevere Enjoy traditional home cooking in a friendly, relaxed atmosphere.
[ترجمه گوگل]استقامت کنید از آشپزی خانگی سنتی در فضایی دوستانه و آرام لذت ببرید [ترجمه ترگمان]Persevere از پخت وپز خانه سنتی در یک فضای دوستانه و راحت لذت ببرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Half wanting to quit, half determined to persevere he was caught for some moments, indecisive and forlorn.
[ترجمه گوگل]نیمه میل به ترک، نیمی مصمم به استقامت برای لحظاتی گرفتار شد، بلاتکلیف و بیچاره [ترجمه ترگمان]نیمه میل داشت استعفا بدهد، با عزم جزم برای ادامه دادن چند لحظه دودل و درمانده به دام افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To clear static, persevere by taking drastic steps to fight all interference and distraction.
[ترجمه گوگل]برای پاک کردن استاتیک، با برداشتن گامهای شدید برای مبارزه با تمام تداخلها و حواسپرتیها استقامت کنید [ترجمه ترگمان]برای روشن کردن ایستا، با اتخاذ گام های جدی برای مبارزه با همه تداخل و حواس پرتی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I can persevere in any definite pursuit.
[ترجمه گوگل]من می توانم در هر تعقیب قطعی استقامت کنم [ترجمه ترگمان]من می توانم به دنبال هدفی معین باشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Instead, we keep calm and persevere.
[ترجمه گوگل]در عوض، ما آرامش خود را حفظ می کنیم و استقامت می کنیم [ترجمه ترگمان]در عوض، ما آرامش و پشت کار خود را حفظ می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
پشتکار داشتن (فعل)
persevere
استقامت بخرج دادن (فعل)
persevere
ثابت قدم ماندن (فعل)
persevere
انگلیسی به انگلیسی
• endure, continue; persist, insist if you persevere with something difficult, you continue doing it and do not give up.
پیشنهاد کاربران
ادامه دادن کاری در سخت ترین شرایط بدون هیچ روزنه ی امیدی از موفقیت
۱. استقامت نشان دادن. پشتکار داشتن. عزم راسخ داشتن ۲. ادامه دادن. دنبال کردن. دست نکشیدن از مثال: Those who persevere in their prayer. �الذین هم علی صلاتهم دائمون� انان که بر نمازشان مداومت دارند