فعل گذرا ( transitive verb )حالات: permeates, permeating, permeated
• (1)تعریف: to pass or diffuse through; penetrate. • مترادف: penetrate • مشابه: diffuse, filtrate, osmose, pass through
- These large molecules cannot permeate the cell membrane.
[ترجمه گوگل] این مولکول های بزرگ نمی توانند در غشای سلولی نفوذ کنند [ترجمه ترگمان] این مولکول های بزرگ نمی توانند به غشا سلولی نفوذ کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to spread or be diffused throughout; pervade. • مترادف: penetrate, pervade • مشابه: charge, diffuse, fill, infect, overrun, suffuse
- These ideas permeated her thoughts.
[ترجمه گوگل] این ایده ها در افکار او نفوذ کرد [ترجمه ترگمان] این اندیشه ها در افکارش نفوذ می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]نژادپرستی همچنان در جامعه ما نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]نژاد پرستی همچنان در جامعه ما نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Water will easily permeate through the sand.
[ترجمه کاوه] آب به راحتی از ماسه عبور می کند
|
[ترجمه گوگل]آب به راحتی از طریق ماسه نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]آب به راحتی از طریق ماسه نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Eventually, the water will permeate through the surrounding concrete.
[ترجمه کاوه] در نهایت، آب از طریق بتن موجود در اطراف جذب خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]در نهایت، آب از طریق بتن اطراف نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]در نهایت، آب از طریق بتون اطراف نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Most likely, only one or two bad habits permeate your writing.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد فقط یک یا دو عادت بد در نوشته شما نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد تنها یک یا دو عادت بد در نگارش شما وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Money values permeate every aspect of our existence.
[ترجمه بهزاد فراهانی] ارزش های مادی در تمام ابعاد حیات ما رخنه می کند
|
[ترجمه گوگل]ارزش های پولی در تمام جنبه های وجودی ما نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]مقادیر پول در هر جنبه از وجود ما نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Terror seemed to permeate the very air.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید وحشت در هوا نفوذ کرده بود [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به هوا نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A pale gray haze seemed to permeate the streets with chill air.
[ترجمه گوگل]مه خاکستری کم رنگ به نظر می رسید که با هوای سرد در خیابان ها نفوذ کند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید غبار خاکستری رنگی در خیابان با هوای سرد به خیابان نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. These responses began to permeate Israelite life: and the prophet Jeremiah preached against the cults and idolatry.
[ترجمه گوگل]این پاسخ ها شروع به نفوذ در زندگی اسرائیل کرد: و ارمیا نبی علیه فرقه ها و بت پرستی موعظه کرد [ترجمه ترگمان]این پاسخ ها در زندگی Israelite رسوخ یافت: و خرمیا د سنت Jeremiah در برابر آیینه ای مقدس و بت پرستی موعظه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Water will permeate blotting paper.
[ترجمه گوگل]آب در کاغذ لکه نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]آب بر روی کاغذ خشک کن نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The implications of its absence in animals permeate to the very heart of our everyday talk about them.
[ترجمه گوگل]پیامدهای فقدان آن در حیوانات تا قلب صحبت های روزمره ما در مورد آنها نفوذ می کند [ترجمه ترگمان]پیامدهای فقدان آن در حیوانات به قلب صحبت روزمره ما در مورد آن ها نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Toxic vapors can permeate into the plaster and wood.
[ترجمه گوگل]بخارات سمی می توانند به داخل گچ و چوب نفوذ کنند [ترجمه ترگمان]بخارات سمی می توانند به گچ و چوب نفوذ کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. These negative attitudes permeate decisions about crucial issues such as the allocation of resources, particularly the resources of skilled and experienced staff.
[ترجمه گوگل]این نگرشهای منفی در تصمیمگیریها در مورد موضوعات حیاتی مانند تخصیص منابع، بهویژه منابع کارکنان ماهر و با تجربه نفوذ میکند [ترجمه ترگمان]این نگرش منفی در مورد مسائل مهم همچون تخصیص منابع، به خصوص منابع پرسنل ماهر و باتجربه، نفوذ می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Toxic chemicals may permeate the soil, threatening the environment.
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی سمی ممکن است در خاک نفوذ کند و محیط زیست را تهدید کند [ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی سمی ممکن است در خاک نفوذ کنند و محیط زیست را تهدید کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Good marketing should permeate all the activities undertaken within the school.
[ترجمه گوگل]بازاریابی خوب باید در تمام فعالیت های انجام شده در مدرسه نفوذ کند [ترجمه ترگمان]بازاریابی خوب باید در تمام فعالیت های انجام شده در مدرسه نفوذ کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The fragrance in the night permeate through this clolourful yard in summer, which the scenery in my memory eternally remains.
[ترجمه کاوه] رایحه، شبانه در سراسر این حیاط رنگین در تابستان پخش میگردد که خاطره آن تا ابددر یادم میماند.
|
[ترجمه گوگل]عطر در شب در تابستان در این حیاط رنگارنگ می پیچد که منظره ای در خاطرم جاودانه می ماند [ترجمه ترگمان]رایحه شبانه در این حیاط clolourful در تابستان که مناظر آن تا ابد زنده می ماند، نفوذ می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• enter, penetrate; infiltrate, pervade; suffuse if something such as an idea or attitude permeates something, it affects every part of it; a formal word. if a liquid, smell, or flavour permeates something, it spreads through it; a formal word.
پیشنهاد کاربران
نَخ. در نخَش رفتن.
حضور داشتن، جریان داشتن، وجود داشتن، دربرداشتن ( در کل اجزا یا قسمت ) نژادپرستی همچنان ( در تمام بخش های ) جامعه ما حضور دارد. :Racism continues to permeate our society تمامی آهنگ های او دربردارنده ی فوران احساسی بود. :An emotional intensity permeates every one of her songs
نفوذ دادن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) گذراندن آب از درون فیلتر سریال دادن آب از درون فیلتر پمپاژ کردن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) پمپاژ کردن آب درون غشاء ( فیلتر ممبران ) Permeate a membrane ... [مشاهده متن کامل]
Permeated water obtained frome the first hour of use should be discarded. آب گذرانده شدهاز فیلتر ممبران بدست آمده از اولین ساعت استفاده باید دور ریخته شود.
[آب و فاضلاب] و [مهندسی شیمی] و [مهندسی مکانیک]: به آب تصفیه شده با استفاده از فرایند اسمزمعکوس permeate یا محصول یا تراویده گفته میشود.
The word permeate is a verb that means “to spread through something and be present in every part of it”. It is often used to describe the process of a substance or quality spreading throughout a material or space. ... [مشاهده متن کامل]
فعلی است به معنای گسترش یافتن در چیزی و حضور در هر قسمت آن. اغلب برای توصیف فرآیند پخش شدن یک ماده یا کیفیت در یک ماده یا فضا استفاده می شود. The smell of detergent and bleach permeated the air. Dissatisfaction with the government seems to have permeated every section of society. The table has a plastic coating which prevents liquids from permeating into the wood beneath.
در سراسر چیری ساری و جاری بودن
در سراسر چیزی ساری و جاری بودن
دوستان معنای کامل این واژه اینها هستند: _نفوذ کردن، نشت کردن ، تراویدن _پخش شدن ، رایج شدن، شایع شدن _فرا گرفتن ، سایه انداختن بر، حکمفرما بودن _ ( بو ) پیچیدن، پر کردن
permeate ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: تَراوه تعریف: قسمتی از شاره که از پالایه عبور کند
سایه انداختن
متاثر کردن ، تاثیر گذاشتن ، تحت الشعاع قرار دادن و. . .
رسوخ کردن - در دل چیزی وارد شدن - نفوذ کردن
1. if ideas, beliefs, emotions etc permeate something, they are present in every part of it To fill فرا گرفتن پر کردن ( مثلا هوا ) احاطه کردن 2. To spread or diffuse through منتشر شدن پخش شدن پراکنده شدن