perhaps

/pərˈhæps//pəˈhæps/

معنی: شاید، اتفاقا، گویا، ممکن است، توان بود
معانی دیگر: چه بسا، (کاشانی) گاهست، در حدود، تقریبا، (معمولا p بزرگ) زندگی پس از مرگ، حدس، تخمین، تصور

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: maybe; possibly.
مترادف: maybe, possibly
مشابه: perchance

- Perhaps I will see you tomorrow.
[ترجمه محمد رضا میثمی] شاید فردا دیدمت.
|
[ترجمه مهیار بابائی] شاید فرداتورا دیدم
|
[ترجمه دوست شما...] شاید فردا تو را دیدم.
|
[ترجمه هلیا خلیلی ] شاید فردا شما را دیدم
|
[ترجمه میلاد جعفری] شاید فردا تورو ببینم
|
[ترجمه یونس رضا] فردا شاید تورا ببینم
|
[ترجمه گوگل] شاید فردا ببینمت
[ترجمه ترگمان] شاید فردا شما را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. perhaps she has forgotten
شاید فراموش کرده است.

2. call your mother; perhaps she is lonely
به مادرت تلفن بزن ; شاید دلتنگ باشد.

3. he ran for perhaps two kilometers
او حدود دو کیلومتر دوید.

4. a dim hope that perhaps he may be cured too
روزنه ی امیدی که شاید او نیز شفا یابد

5. Politics is perhaps the only profession for which no preparation is thought necessary.
[ترجمه گوگل]سیاست شاید تنها حرفه ای است که هیچ آمادگی لازم برای آن تصور نمی شود
[ترجمه ترگمان]شاید سیاست تنها حرفه است که هیچ آمادگی لازم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Perhaps you can't control your job, but you may be able to make other changes in your life.
[ترجمه ابراهیم عطاری] شاید نتوانید کار خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی تان ایجاد کنید.
|
[ترجمه گوگل]شاید نتوانید شغل خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]شاید شما نمی توانید کار خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perhaps I've just led a really sheltered life.
[ترجمه گوگل]شاید من فقط یک زندگی واقعاً در پناه داشته باشم
[ترجمه ترگمان]شاید من فقط یه زندگی امن رو رهبری کرده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He hasn't written to me recently - perhaps he's lost my address.
[ترجمه گوگل]او اخیراً برای من نامه ای نگفته است - شاید آدرس من را گم کرده است
[ترجمه ترگمان]اخیرا به من نامه ننوشته - شاید نشانی مرا از دست داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perhaps, when you've heard me out, you'll appreciate the reason for secrecy.
[ترجمه گوگل]شاید وقتی صدای من را شنیدید، دلیل پنهان کاری را درک کنید
[ترجمه ترگمان]شاید، وقتی که من را بیرون شنیده ای، دلیل رازداری را درک می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perhaps the fact that the car was tailgating him made him accelerate.
[ترجمه گوگل]شاید همین که ماشین در دم او بود باعث شد شتاب بگیرد
[ترجمه ترگمان]شاید این حقیقت که ماشین از عقب او رد شده بود باعث شد که شتاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A solitary man, it was perhaps fitting that he should have died alone.
[ترجمه گوگل]یک مرد منزوی، شاید شایسته بود که تنها بمیرد
[ترجمه ترگمان]یک مرد تنها، شاید شایسته آن بود که تنها مرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perhaps the weather will change this evening.
[ترجمه هانیه] شاید امروز عصر هوا تغییر کند
|
[ترجمه گوگل]شاید امروز عصر هوا تغییر کند
[ترجمه ترگمان]شاید هوا این شب تغییر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The village had been hurriedly deserted, perhaps because terrorists were in the area.
[ترجمه گوگل]این روستا به سرعت خالی از سکنه شده بود، شاید به این دلیل که تروریست ها در آن منطقه بودند
[ترجمه ترگمان]دهکده به سرعت ترک شده بود، شاید چون تروریست ها در آن منطقه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps I have not expressed myself very well.
[ترجمه گوگل]شاید من خودم را خیلی خوب بیان نکرده ام
[ترجمه ترگمان]شاید من خود را خیلی خوب بیان نکرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Perhaps the letter will come today.
[ترجمه گوگل]شاید نامه امروز بیاید
[ترجمه ترگمان]شاید امروز نامه بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Perhaps, true success is the way,as he likes to spend your life.
[ترجمه گوگل]شاید موفقیت واقعی راهی باشد که او دوست دارد زندگی شما را بگذراند
[ترجمه ترگمان]شاید موفقیت واقعی همان طور باشد که دوست دارد زندگی شما را بگذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Perhaps the flowers were sent by a secret admirer!
[ترجمه گوگل]شاید گل ها را یک ستایشگر مخفی فرستاده است!
[ترجمه ترگمان]شاید گل ها توسط یه طرفدار مخفی فرستاده شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاید (قید)
likely, belike, perhaps, maybe, probably, perchance, haply, mayhap

اتفاقا (قید)
suddenly, by the way, perhaps, perchance, hit-or-miss

گویا (قید)
perhaps, methinks

ممکن است (قید)
perhaps, maybe, perchance, mayhap

توان بود (قید)
perhaps, perchance

انگلیسی به انگلیسی

• maybe; possibly; could be
you use perhaps to indicate that you are not sure whether something is true, possible, or likely.

پیشنهاد کاربران

همون maybe هست منتهی perhaps حالت formal داره و maybe حالت informal.
شاید، احتمالاً
مثال: Perhaps we'll see each other again someday.
شاید روزی دوباره یکدیگر را ببینیم.
شاید
گویا، ممکن است، توان بود، اتفاقا
Perhaps شاید ، محتملا
Hap سرنوشت
احیاناً
احتمالا
کاشکی
Maybe ( informal )
Perhaps ( formal )
باشد / باشد که
کشتی شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز
باشد که باز بینم دیدار آشنا را
حافظ
Probably
maybe
possibly
( احتمالا ) ترجمه کنید چون ( شاید ) همه جا جواب نمیدهد
perchance
Haply
an archaic word for perhaps
بسا و چندا ( چه بسا )
Means maybe
به معنی شاید
سلام، مناسب ترین و رایج ترین معنی برای این واژه شاید هست. مثال:
Will persepolis be the champion? Yes perhaps=پرسپولیس قهرمان خواهد بود؟ بله شاید.
موفق باشید!^^
شاید
شاید
. a word that you use when you are not sure about some thing
شاید
maybe
Maybe
شاید
احتمالا
احتمالأ
maybe
از قضا
شاید ( احتمال متوسط )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس