[ترجمه گوگل] شاید فردا ببینمت [ترجمه ترگمان] شاید فردا شما را ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. perhaps she has forgotten
شاید فراموش کرده است.
2. call your mother; perhaps she is lonely
به مادرت تلفن بزن ; شاید دلتنگ باشد.
3. he ran for perhaps two kilometers
او حدود دو کیلومتر دوید.
4. a dim hope that perhaps he may be cured too
روزنه ی امیدی که شاید او نیز شفا یابد
5. Politics is perhaps the only profession for which no preparation is thought necessary.
[ترجمه گوگل]سیاست شاید تنها حرفه ای است که هیچ آمادگی لازم برای آن تصور نمی شود [ترجمه ترگمان]شاید سیاست تنها حرفه است که هیچ آمادگی لازم نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Perhaps you can't control your job, but you may be able to make other changes in your life.
[ترجمه ابراهیم عطاری] شاید نتوانید کار خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی تان ایجاد کنید.
|
[ترجمه گوگل]شاید نتوانید شغل خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد کنید [ترجمه ترگمان]شاید شما نمی توانید کار خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Perhaps I've just led a really sheltered life.
[ترجمه گوگل]شاید من فقط یک زندگی واقعاً در پناه داشته باشم [ترجمه ترگمان]شاید من فقط یه زندگی امن رو رهبری کرده باشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He hasn't written to me recently - perhaps he's lost my address.
[ترجمه گوگل]او اخیراً برای من نامه ای نگفته است - شاید آدرس من را گم کرده است [ترجمه ترگمان]اخیرا به من نامه ننوشته - شاید نشانی مرا از دست داده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Perhaps, when you've heard me out, you'll appreciate the reason for secrecy.
[ترجمه گوگل]شاید وقتی صدای من را شنیدید، دلیل پنهان کاری را درک کنید [ترجمه ترگمان]شاید، وقتی که من را بیرون شنیده ای، دلیل رازداری را درک می کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Perhaps the fact that the car was tailgating him made him accelerate.
[ترجمه گوگل]شاید همین که ماشین در دم او بود باعث شد شتاب بگیرد [ترجمه ترگمان]شاید این حقیقت که ماشین از عقب او رد شده بود باعث شد که شتاب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A solitary man, it was perhaps fitting that he should have died alone.
[ترجمه گوگل]یک مرد منزوی، شاید شایسته بود که تنها بمیرد [ترجمه ترگمان]یک مرد تنها، شاید شایسته آن بود که تنها مرده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Perhaps the weather will change this evening.
[ترجمه هانیه] شاید امروز عصر هوا تغییر کند
|
[ترجمه گوگل]شاید امروز عصر هوا تغییر کند [ترجمه ترگمان]شاید هوا این شب تغییر کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The village had been hurriedly deserted, perhaps because terrorists were in the area.
[ترجمه گوگل]این روستا به سرعت خالی از سکنه شده بود، شاید به این دلیل که تروریست ها در آن منطقه بودند [ترجمه ترگمان]دهکده به سرعت ترک شده بود، شاید چون تروریست ها در آن منطقه بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Perhaps I have not expressed myself very well.
[ترجمه گوگل]شاید من خودم را خیلی خوب بیان نکرده ام [ترجمه ترگمان]شاید من خود را خیلی خوب بیان نکرده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Perhaps the letter will come today.
[ترجمه گوگل]شاید نامه امروز بیاید [ترجمه ترگمان]شاید امروز نامه بیاید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Perhaps, true success is the way,as he likes to spend your life.
[ترجمه گوگل]شاید موفقیت واقعی راهی باشد که او دوست دارد زندگی شما را بگذراند [ترجمه ترگمان]شاید موفقیت واقعی همان طور باشد که دوست دارد زندگی شما را بگذراند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Perhaps the flowers were sent by a secret admirer!
[ترجمه گوگل]شاید گل ها را یک ستایشگر مخفی فرستاده است! [ترجمه ترگمان]شاید گل ها توسط یه طرفدار مخفی فرستاده شدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
suddenly, by the way, perhaps, perchance, hit-or-miss
گویا (قید)
perhaps, methinks
ممکن است (قید)
perhaps, maybe, perchance, mayhap
توان بود (قید)
perhaps, perchance
انگلیسی به انگلیسی
• maybe; possibly; could be you use perhaps to indicate that you are not sure whether something is true, possible, or likely.
پیشنهاد کاربران
همون maybe هست منتهی perhaps حالت formal داره و maybe حالت informal.
شاید، احتمالاً مثال: Perhaps we'll see each other again someday. شاید روزی دوباره یکدیگر را ببینیم.
شاید گویا، ممکن است، توان بود، اتفاقا
Perhaps شاید ، محتملا Hap سرنوشت
احیاناً
احتمالا
کاشکی
Maybe ( informal ) Perhaps ( formal )
باشد / باشد که کشتی شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدار آشنا را حافظ
Probably maybe possibly
( احتمالا ) ترجمه کنید چون ( شاید ) همه جا جواب نمیدهد
perchance
Haply an archaic word for perhaps
بسا و چندا ( چه بسا )
Means maybe به معنی شاید
سلام، مناسب ترین و رایج ترین معنی برای این واژه شاید هست. مثال: Will persepolis be the champion? Yes perhaps=پرسپولیس قهرمان خواهد بود؟ بله شاید. موفق باشید!^^
شاید
شاید . a word that you use when you are not sure about some thing