perdurable

/pərˈdɜːrəbəl//pərˈdɜːəbəl/

معنی: پایدار، بادوام، ماندگار، همیشگی، ابدی
معانی دیگر: پردوام، پایا، برجا، جاوید

جمله های نمونه

1. High performance concrete is high quality and high perdurable concrete .
[ترجمه گوگل]بتن با کارایی بالا بتن با کیفیت و با دوام بالا است
[ترجمه ترگمان]بتون عملکرد بالا کیفیت بالا و بتن پیش ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sustainable development of mining industry is a perdurable demand of human.
[ترجمه گوگل]توسعه پایدار صنعت معدن از خواسته های پایدار بشر است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The most perdurable and profound conflict is the one between the people with different religions.
[ترجمه گوگل]پایدارترین و عمیق ترین تعارض، تضاد بین مردمان با مذاهب مختلف است
[ترجمه ترگمان]تعارض عمیق و عمیق بین مردم با ادیان مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your satisfaction is our pursuit Continuously perdurable service is our promise .
[ترجمه گوگل]رضایت شما پیگیری ماست خدمات مستمر ماندگار وعده ماست
[ترجمه ترگمان]رضایت شما این است که خدمات درمانی ما، وظیفه ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The most perdurable and profound conflict is the one between people with different religions .
[ترجمه گوگل]پایدارترین و عمیق ترین تعارض، تضاد بین افراد با مذاهب مختلف است
[ترجمه ترگمان]تعارض عمیق و عمیق بین مردم با ادیان مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Date is perdurable memory and stored function.
[ترجمه گوگل]تاریخ حافظه بادوام و عملکرد ذخیره شده است
[ترجمه ترگمان]تاریخ perdurable حافظه و عملکرد ذخیره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be familiar with the sales mode of brand or perdurable consumable.
[ترجمه گوگل]با نحوه فروش برند یا مواد مصرفی بادوام آشنا باشید
[ترجمه ترگمان]با نوع فروش برند یا کالای مصرفی قابل مصرف آشنا باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Adding the reborn rubber can further strengthen insoles' shock resisting and perdurable worn. This is good for protecting the environment and reaches the environmentalists' taste.
[ترجمه گوگل]افزودن لاستیک دوباره متولد شده می تواند مقاومت در برابر ضربه و فرسودگی بادوام کفی را بیشتر تقویت کند این برای حفظ محیط زیست خوب است و به سلیقه دوستداران محیط زیست می رسد
[ترجمه ترگمان]افزودن لاستیک نو می تواند باعث تقویت ضربه روحی مقاوم و مقاوم در برابر فرسایش شود این برای حفاظت از محیط زیست خوب است و به سلیقه محیط زیست محیط زیست دست می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's useful to be reminded, amid all the nods to history and perdurable heritage, that this was, at one level, a party for close to two thousand socially ambitious people.
[ترجمه گوگل]یادآوری این نکته مفید است، در میان تمام سرکشی ها به تاریخ و میراث ماندگار، که این در یک سطح، جشنی برای نزدیک به دو هزار فرد جاه طلب اجتماعی بود
[ترجمه ترگمان]این نکته مفید است که به یاد داشته باشیم، در میان همه اشارات به تاریخ و میراث فرهنگی، که این در یک سطح، حزبی برای نزدیک به دو هزار نفر جاه طلب از نظر اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایدار (صفت)
abiding, stable, permanent, firm, constant, resistant, livelong, stanch, indissoluble, perdurable, faithful, changeless, unflinching, inexhaustible, undying, unfailing

بادوام (صفت)
lasting, tough, evergreen, hardy, bearable, perdurable, pukka, pucka

ماندگار (صفت)
constant, persistent, continuous, indissoluble, perdurable, indelible, immanent, ineffaceable

همیشگی (صفت)
perennial, eternal, habitual, usual, continual, perdurable, perpetual

ابدی (صفت)
permanent, perennial, eternal, perdurable, perpetual, everlasting, immortal, sempiternal, uncreated

انگلیسی به انگلیسی

• durable; long-lasting, permanent

پیشنهاد کاربران

بپرس