percussive

/pərˈkəsəv//pəˈkʌsɪv/

معنی: زدنی، تصادمی
معانی دیگر: ضربه ای، دنگی، کوبشی، کوستی، ضربتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: percussively (adv.), percussiveness (n.)
• : تعریف: of, concerning, or characterized by percussion.

جمله های نمونه

1. On the piano such chords have a fine percussive effect.
[ترجمه گوگل]در پیانو چنین آکوردهایی دارای اثر ضربی ظریفی هستند
[ترجمه ترگمان]روی پیانو چنین chords تاثیر زیبایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its special force of percussive tone helps to define musical entries and mark changes of tempo.
[ترجمه گوگل]نیروی ویژه آهنگ ضربی آن به تعریف ورودی های موسیقی و مشخص کردن تغییرات سرعت کمک می کند
[ترجمه ترگمان]نیروی ویژه این گروه به تعریف ورودی های موسیقی و علامت تغییر آهنگ کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet beneath the percussive noise, you sense the conflict's essential squalor.
[ترجمه گوگل]با این حال، در زیر صدای ضربه‌ای، افتضاح اساسی درگیری را احساس می‌کنید
[ترجمه ترگمان]با اینحال، در زیر سر و صدا، تو احساس مبارزه اساسی رو حس می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The water distribution ring of high-head percussive turbine adopt subparagraph pressure test to remove the stress caused by thick plates during the process of welding.
[ترجمه گوگل]حلقه توزیع آب توربین ضربه‌ای با سر بالا، آزمایش فشار زیر پاراگراف را برای حذف تنش ناشی از صفحات ضخیم در طول فرآیند جوشکاری اتخاذ می‌کند
[ترجمه ترگمان]حلقه توزیع آب توربین percussive با هد بالا تست فشار را برای حذف استرس ناشی از صفحات ضخیم در طول فرآیند جوشکاری اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When it is dragged over pliant areas, an percussive tap could indicate this collision.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بر روی مناطق انعطاف پذیر کشیده می شود، ضربه ضربه ای می تواند این برخورد را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آن بر روی نواحی انعطاف پذیر کشیده می شود، ضربه percussive می تواند این برخورد را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The harm of percussive ground pressure, produced reason, conditions and protective measures are introduced.
[ترجمه گوگل]آسیب فشار ضربه ای زمین، دلیل تولید شده، شرایط و اقدامات حفاظتی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]آسیب های ناشی از فشار زمین percussive، تولید دلیل، شرایط و اقدامات حفاظتی معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be stage series measure in succession by percussive country wary avoid not as good as.
[ترجمه گوگل]باشد مرحله اندازه گیری مجموعه ای پی در پی توسط کشور کوبه ای احتیاط اجتناب از نه به خوبی به عنوان
[ترجمه ترگمان]یک معیار سری برای جانشینی توسط کشور percussive برای اجتناب از خیر و نه به اندازه کافی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A number of shock waves, generated from simulating percussive drilling, have been measured using drop hammer test device and dynamic measurement system for shock wave.
[ترجمه گوگل]تعدادی از امواج ضربه‌ای که از شبیه‌سازی حفاری ضربه‌ای ایجاد شده‌اند، با استفاده از دستگاه آزمایش چکش قطره‌ای و سیستم اندازه‌گیری دینامیکی برای موج ضربه اندازه‌گیری شده‌اند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از امواج شوک ناشی از شبیه سازی دریل کردن percussive، با استفاده از دستگاه آزمایش چکش و سیستم اندازه گیری دینامیکی برای موج ضربه اندازه گیری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Having analysed the dynamic character of valveless pneumatic percussive mechanism, this paper provides a linear acceleration method for calculating characteristic parameters, and corrects B. M.
[ترجمه گوگل]این مقاله با تجزیه و تحلیل شخصیت دینامیکی مکانیزم ضربه ای پنوماتیکی بدون سوپاپ، یک روش شتاب خطی برای محاسبه پارامترهای مشخصه ارائه می دهد و B M را تصحیح می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله با تحلیل ویژگی دینامیک مکانیسم percussive pneumatic در شیر، یک روش شتاب خطی برای محاسبه پارامترهای مشخصه را ارایه می دهد و B را اصلاح می کند م
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The percussive speed of the material is adjustable to obtain different impact so as to separate bastard coal with different hardness.
[ترجمه گوگل]سرعت ضربه ای ماده برای به دست آوردن ضربه های مختلف قابل تنظیم است تا زغال سنگ حرامزاده با سختی متفاوت جدا شود
[ترجمه ترگمان]سرعت percussive مواد قابل تنظیم است تا تاثیر متفاوتی به دست آید تا زغال حرامزاده را با سختی متفاوت تفکیک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Fleta always tended to emphasize a more percussive sound at higher volumes, which is a deficiency in the traditional design of the guitar generally, and it is fundamentally an unmusical thing.
[ترجمه گوگل]فلتا همیشه تمایل داشت بر صدای پرکاشن‌تر در حجم‌های بالاتر تأکید کند، که به طور کلی نقصی در طراحی سنتی گیتار است و اساساً یک چیز غیر موسیقیایی است
[ترجمه ترگمان]The همیشه تمایل دارند که بر روی یک صدای percussive بیشتر در حجم بالاتر تاکید کنند، که نقص در طراحی سنتی گیتار به طور کلی وجود دارد، و اساسا یک چیز unmusical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Abstract: The harm of percussive ground pressure, produced reason, conditions and protective measures are introduced.
[ترجمه گوگل]چکیده: آسیب فشار ضربه ای زمین، دلیل تولید شده، شرایط و اقدامات حفاظتی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]چکیده: آسیب فشار زمینی percussive، دلیل ایجاد شده، شرایط و اقدامات حفاظتی معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Having analysed the dynamic character of valveless pneumatic percussive mechanism, this paper provides a linear acceleration method for calculating characteristic parameters, and corrects B.
[ترجمه گوگل]این مقاله پس از تجزیه و تحلیل شخصیت دینامیکی مکانیزم ضربه ای پنوماتیکی بدون سوپاپ، یک روش شتاب خطی برای محاسبه پارامترهای مشخصه ارائه می دهد و B را تصحیح می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله با تحلیل ویژگی دینامیک مکانیسم percussive pneumatic در شیر، یک روش شتاب خطی برای محاسبه پارامترهای مشخصه را ارایه می دهد و B را اصلاح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stones drummer Charlie Watts showed another side of his percussive skills by providing some Charlie Parker inspired be-bop with his own quintet.
[ترجمه گوگل]چارلی واتس، درامر استونز، جنبه دیگری از مهارت های ضربی خود را با ارائه چند بی باپ الهام گرفته از چارلی پارکر با پنج نفره خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]Charlie Watts، نوازنده گیتار، یک جنبه دیگر از مهارت های percussive را با ارائه مقداری از چارلی پارکر با quintet خود نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زدنی (صفت)
percussive

تصادمی (صفت)
percussive

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to percussion; involving percussion; featuring percussive instruments; having the effect of an impact

پیشنهاد کاربران

بپرس