perambulator

/pəˈræmbjʊleɪtər//pəˈræmbjʊleɪtə/

معنی: کالسکه بچه، درشکه بچگانه
معانی دیگر: کالسکه ی بچه، رهنورد، رهرو، اهل گشت و گردش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a baby carriage or stroller.

جمله های نمونه

1. Margarett walked the baby in a perambulator until she saw the police leave the building hours later.
[ترجمه گوگل]مارگارت نوزاد را در یک چرخ دستی به راه انداخت تا اینکه ساعاتی بعد پلیس را دید که از ساختمان خارج شد
[ترجمه ترگمان]Margarett بچه را در کالسکه ای پیاده کرد تا اینکه دید پلیس ساعت ها بعد از ساختمان خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Harper found lace perambulator covers that made perfect tops for the women, and printed silk jersey for church dresses.
[ترجمه گوگل]هارپر روکش‌های توری پیدا کرد که تاپ‌های مناسبی برای زنان می‌سازد، و لباس‌های ابریشمی چاپ شده برای لباس‌های کلیسا
[ترجمه ترگمان]هار پر زرق و برق کالسکه اش را پیدا کرد که برای زن ها سر و صدا می کرد و پارچه های ابریشمی را برای لباس های کلیسا چاپ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The woman pushed the perambulator dong the pavement.
[ترجمه گوگل]زن چرخ گردان را هل داد و به پیاده رو زد
[ترجمه ترگمان]زن کالسکه اش را از روی سنگفرش خیابان هل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Except perambulator, rolling chair, any traveler's vehicle, bicycle is forbidden to be parked in or driven into the park.
[ترجمه گوگل]پارک کردن یا راندن دوچرخه در پارک به جز چرخ گردان، صندلی غلتان، وسیله نقلیه مسافرتی، دوچرخه ممنوع است
[ترجمه ترگمان]بجز کالسکه کالسکه، صندلی چرخان، هر وسیله نقلیه مسافری، دوچرخه برای پارک کردن یا رانده شدن به پارک ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She stood her baby in the perambulator and went into the kitchen.
[ترجمه گوگل]او نوزادش را در چرخ گردان ایستاد و به آشپزخانه رفت
[ترجمه ترگمان]بچه را در کالسکه اش قرار داد و به آشپزخانه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When again I passed through the foyer that day, the perambulator was gone, of course.
[ترجمه گوگل]وقتی دوباره آن روز از سرسرا گذشتم، البته، سرسره رفته بود
[ترجمه ترگمان]ان روز وقتی از سرسرا گذشتم، کالسکه کالسکه اش از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pillow and blanket, in size befitting that missing infant, made that black perambulator all the more confounding.
[ترجمه گوگل]بالش و پتو، به اندازه‌ای که مناسب آن نوزاد گمشده بود، آن پرامبولای سیاه را بیش از پیش گیج‌کننده‌تر کرد
[ترجمه ترگمان]Pillow و پتو با ابعاد درخور آن بچه گم شده، آن کالسکه سیاه را همه the می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One morning Lucinda and Jane had gone a drive in the doll's perambulator.
[ترجمه گوگل]یک روز صبح لوسیندا و جین با ماشین عروسک رفته بودند
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، لوسیندا و جین سوار کالسکه عروسکی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That was a close shave . The car just missed that perambulator.
[ترجمه گوگل]این یک اصلاح نزدیک بود ماشین فقط آن پرامبولاتور را از دست داد
[ترجمه ترگمان]این یه اصلاح خیلی نزدیک بود ماشین فقط کالسکه اش رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One morning Lucinda and Jane had gone out for a drive in the doll's perambulator.
[ترجمه گوگل]یک روز صبح، لوسیندا و جین برای رانندگی با چرخ دستی عروسک بیرون رفته بودند
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، لوسیندا و جین برای رانندگی در کالسکه عروسک بیرون رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کالسکه بچه (اسم)
perambulator, pram

درشکه بچگانه (اسم)
perambulator

انگلیسی به انگلیسی

• baby carriage
a perambulator is a pram; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس