فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: peeps, peeping, peeped
حالات: peeps, peeping, peeped
• (1) تعریف: to look quickly or furtively, often through a narrow opening or from a hiding place.
• مترادف: glance, glimpse, peek
• مشابه: spy, squint
• مترادف: glance, glimpse, peek
• مشابه: spy, squint
• (2) تعریف: to look in a playful or curious manner.
• مترادف: peek
• مشابه: look, spy
• مترادف: peek
• مشابه: look, spy
- He tried to peep at the present I was wrapping.
[ترجمه گوگل] او سعی کرد به لحظه ای که من می پیچیدم نگاه کند
[ترجمه ترگمان] سعی کرد به هدیه ای که من بسته بندی کردم نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سعی کرد به هدیه ای که من بسته بندی کردم نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to appear briefly or to a slight degree.
• مترادف: peek, peer
• مشابه: appear, emerge, glance, glimmer
• مترادف: peek, peer
• مشابه: appear, emerge, glance, glimmer
- The sun peeped through the thick foliage.
[ترجمه گوگل] خورشید از لابه لای شاخ و برگ های ضخیم چشمک زد
[ترجمه ترگمان] آفتاب از میان برگ های انبوه بیرون می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آفتاب از میان برگ های انبوه بیرون می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a quick or furtive look; peek.
• مترادف: glance, glimpse, peek
• مشابه: look-see, once-over
• مترادف: glance, glimpse, peek
• مشابه: look-see, once-over
• (2) تعریف: a quick, or the first, appearance of something.
• مترادف: glint
• مشابه: glimmer
• مترادف: glint
• مشابه: glimmer
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a weak, shrill, short sound, as of a young bird.
• مترادف: cheep, chirp, tweet
• مشابه: chatter, twitter
• مترادف: cheep, chirp, tweet
• مشابه: chatter, twitter
• (2) تعریف: any short utterance or sound.
• مترادف: cheep
• مترادف: cheep
- One more peep out of you and I'll be angry!
[ترجمه علی اکبر منصوری] یه بار دیگه جیکت دربیاد عصبانی میشم!|
[ترجمه گوگل] یک بار دیگر از شما بیرون می زند و من عصبانی خواهم شد![ترجمه ترگمان] یک نگاه دیگر از تو بیرون می اندازم و عصبانی می شوم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: peeps, peeping, peeped
حالات: peeps, peeping, peeped
• (1) تعریف: to emit a weak, shrill, short cry.
• مترادف: cheep, chirp, tweet
• مشابه: chirrup, pipe, twitter
• مترادف: cheep, chirp, tweet
• مشابه: chirrup, pipe, twitter
- The hatchlings peeped for their mother.
[ترجمه علی اکبر منصوری] جوجه های تازه سر از تخم درآورده، برای مادرشان جیک جیک می کردند/ نوزادان تازه از تخم درآمده، با جیک جیک کردن مادرشان را صدا می کردند!|
[ترجمه گوگل] بچههای جوجهآور برای مادرشان نگاه میکردند[ترجمه ترگمان] The به دنبال مادرشان می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to speak in a weak, high-pitched voice.
• مترادف: pipe, quaver, tweet
• مشابه: chatter, squeak, twitter
• مترادف: pipe, quaver, tweet
• مشابه: chatter, squeak, twitter