peep

/ˈpiːp//piːp/

معنی: جیک جیک، کمی، روزنه، نگاه دزدکی، نگاه زیر چشمی، نیش افتاب، روشنایی کم، اشکار شدن، جیک زدن، جوانه زدن، جیر جیر کردن، از سوراخ نگاه کردن، با چشم نیم باز نگاه کردن
معانی دیگر: (پرنده و حشره) جیک جیک کردن، (انسان) صدای کوتاه ایجاد کردن، صدای کوتاه، (از روزنه و غیره) نگاه کردن، دید زدن، دزدکی نگریستن، (به خاطر جاسوسی یا از روی کنجکاوی) نظر افکندن، نگاه دزدکی کردن، هیز نگری کردن، (با: out یا through یا from) نیمه آشکار شدن، سر کشیدن، سر بر آوردن، پدیدار شدن، نگاه اول، (لحظات اول) پدیداری، ظهور، نظر اول، سرک کشی، نگاه دزدانه، دزد نگاه، طلوع، از سورا  نگاه کردن، طلوع کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: peeps, peeping, peeped
(1) تعریف: to look quickly or furtively, often through a narrow opening or from a hiding place.
مترادف: glance, glimpse, peek
مشابه: spy, squint

(2) تعریف: to look in a playful or curious manner.
مترادف: peek
مشابه: look, spy

- He tried to peep at the present I was wrapping.
[ترجمه گوگل] او سعی کرد به لحظه ای که من می پیچیدم نگاه کند
[ترجمه ترگمان] سعی کرد به هدیه ای که من بسته بندی کردم نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to appear briefly or to a slight degree.
مترادف: peek, peer
مشابه: appear, emerge, glance, glimmer

- The sun peeped through the thick foliage.
[ترجمه گوگل] خورشید از لابه لای شاخ و برگ های ضخیم چشمک زد
[ترجمه ترگمان] آفتاب از میان برگ های انبوه بیرون می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a quick or furtive look; peek.
مترادف: glance, glimpse, peek
مشابه: look-see, once-over

(2) تعریف: a quick, or the first, appearance of something.
مترادف: glint
مشابه: glimmer
اسم ( noun )
(1) تعریف: a weak, shrill, short sound, as of a young bird.
مترادف: cheep, chirp, tweet
مشابه: chatter, twitter

(2) تعریف: any short utterance or sound.
مترادف: cheep

- One more peep out of you and I'll be angry!
[ترجمه علی اکبر منصوری] یه بار دیگه جیکت دربیاد عصبانی میشم!
|
[ترجمه گوگل] یک بار دیگر از شما بیرون می زند و من عصبانی خواهم شد!
[ترجمه ترگمان] یک نگاه دیگر از تو بیرون می اندازم و عصبانی می شوم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: peeps, peeping, peeped
(1) تعریف: to emit a weak, shrill, short cry.
مترادف: cheep, chirp, tweet
مشابه: chirrup, pipe, twitter

- The hatchlings peeped for their mother.
[ترجمه علی اکبر منصوری] جوجه های تازه سر از تخم درآورده، برای مادرشان جیک جیک می کردند/ نوزادان تازه از تخم درآمده، با جیک جیک کردن مادرشان را صدا می کردند!
|
[ترجمه گوگل] بچه‌های جوجه‌آور برای مادرشان نگاه می‌کردند
[ترجمه ترگمان] The به دنبال مادرشان می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to speak in a weak, high-pitched voice.
مترادف: pipe, quaver, tweet
مشابه: chatter, squeak, twitter

جمله های نمونه

1. a peep at the neighbors
نگاه دزدانه ای به همسایه ها

2. the peep of the mice
صدای جیر جیر موش ها

3. at the peep of dawn
در فلق،آغاز سحر

4. to take a quick peep at his past
به گذشته ی او نظری اجمالی افکندن

5. don't let me hear another peep out of you!
وای به حالت اگر یکبار دیگر جیک بزنی !

6. we were cursed but we didn't peep
فحش شنیدیم ولی جیک نزدیم.

7. I noticed him take a little peep at his watch.
[ترجمه علی اکبر منصوری] متوجه شدم که او دزدکی یه نیم نگاهی به ساعتش انداخت.
|
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که او کمی به ساعتش نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که او به ساعتش نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's rude to peep at other people's work.
[ترجمه علی اکبر منصوری] دزدکی به کار مردم سرک کشیدن بی ادبی است!
|
[ترجمه گوگل]بی ادبی است که به کار دیگران نگاه کنی
[ترجمه ترگمان]بی ادبیه که به کار دیگران نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Children came to peep at him round the doorway.
[ترجمه علی اکبر منصوری] بچه ها اومدند تا از گوشه راهرو به او دزدکی نگاه کنند!
|
[ترجمه گوگل]بچه‌ها آمدند تا او را در اطراف در نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در آستانه در به او نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No one has raised a peep about this dreadful behaviour.
[ترجمه گوگل]هیچ کس در مورد این رفتار وحشتناک اظهار نظر نکرده است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از این رفتار وحشتناک سر در نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was tempted to peep at the letter.
[ترجمه گوگل]او وسوسه شد که به نامه نگاه کند
[ترجمه ترگمان]وسوسه شد که به نامه نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There has not been a peep out of them since bedtime.
[ترجمه گوگل]از زمان خواب تا به حال از آنها بیرون نیامده است
[ترجمه ترگمان]از موقع خواب، از آن ها خبری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I took a peep through the keyhole.
[ترجمه هژیر هاشم پور] از سوراخ کلید نگاهی انداختم.
|
[ترجمه گوگل]از سوراخ کلید نگاهی انداختم
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take/Have a peep at what it says in this letter.
[ترجمه گوگل]به آنچه در این نامه گفته می شود نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]نگاهی به آنچه که در این نامه نوشته شده، داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One more peep out of you and there'll be no television tomorrow.
[ترجمه گوگل]یک نگاه دیگر از شما بیرون بیاید و فردا تلویزیون نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک نگاه دیگر از تو بیرون می اندازم و فردا تلویزیون هم نخواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جیک جیک (اسم)
peep, chirp

کمی (اسم)
deficiency, exiguity, piece, peep, rarity, extenuation, paucity, insignificance, insufficiency, insignificancy, infrequency, insufficience, soupcon

روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

نگاه دزدکی (اسم)
peep, leer, slink, sheep's eye

نگاه زیر چشمی (اسم)
peep

نیش افتاب (اسم)
peep

روشنایی کم (اسم)
peep

اشکار شدن (فعل)
unfold, peep

جیک زدن (فعل)
peep

جوانه زدن (فعل)
grain, tiller, branch, nip, leaf, bud, erupt, peep, germinate, sprout, burgeon, shoot

جیر جیر کردن (فعل)
peep, cheep, squeak, chirp, tweet

از سوراخ نگاه کردن (فعل)
peep, keek

با چشم نیم باز نگاه کردن (فعل)
peep, keek

انگلیسی به انگلیسی

• peek; brief look
peek; look briefly
if you peep at something, you have a quick look at it, often secretly. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. i was allowed in to have a peep at the painting.
if something peeps out from somewhere, a small part of it is visible; a literary use.

پیشنهاد کاربران

صدای بوق ماشین
چیزی از جایی بیرون زدن.
مثلا گوشش از زیر موهاش بیرون زده بود.
جیک، مثلا: جیکت در نیاد، اگه جیکت دربیاد. . .
One more peep out of you and there'll be no television tomorrow.
زیرچشمی نگاه کردن
دوستان
a. to. z_english
Peep show: نمایشگاه زنان برهنه_ نمایشگاه همجنسگرایان ( برنامه ای که در آن، هرکس با برانداز کردن دیگران، شریک جنسی خود را انتخاب می کند )
Peep show: نمایش زنان برهنه - تماشای برهنه شدن زنان
بچه ها، رفقا
Hey peeps whats up چه خبر بچه ها
صورتی
سرک کشیدن
دزدکی - یواشکی
( خودمانی - آمریکایی ) اشاره به people , که بگونه جمع اشاره به دوستان و بچه ها دارد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس