peddler

/ˈpedlər//ˈpedlə/

معنی: دستفروش
معانی دیگر: طواف، دستفروش دوره گرد، پیله ور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who sells goods in the street or from door to door.

جمله های نمونه

1. the peddler arranged his wares on the sidewalk
دستفروش جنس های خود را در پیاده رو چید.

2. The peddler was crying up his wares.
[ترجمه گوگل]دستفروش داشت اجناسش را می گریست
[ترجمه ترگمان]The مشغول گریه کردن wares بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The peddler sold his wares cheap.
[ترجمه mahsa] دست فروش اجناسشو ارزان تر فروخت
|
[ترجمه گوگل]دستفروش اجناس خود را ارزان فروخت
[ترجمه ترگمان]فروشنده کالاهای خود را ارزان فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The peddler was stuffing the boy with lies.
[ترجمه گوگل]دستفروش داشت پسر را پر از دروغ می کرد
[ترجمه ترگمان]The بچه را با دروغ پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The peddler bawled about apples and pears.
[ترجمه گوگل]دستفروش درباره سیب و گلابی غر می زد
[ترجمه ترگمان]The در مورد سیب و گلابی فریاد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Smithson had been a rose peddler in Portland.
[ترجمه گوگل]اسمیتسون یک گل رز در پورتلند بود
[ترجمه ترگمان] Smithson \"یه دلال گل رز تو\" پورتلند \"بوده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The peddler bawled his wares.
[ترجمه گوگل]دستفروش اجناسش را غوغا کرد
[ترجمه ترگمان]فروشنده دوباره مشغول پر کردن کالای خود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Or is he a smut peddler who is using it to enhance the sale of his magazines?
[ترجمه گوگل]یا او یک دستفروش است که از آن برای افزایش فروش مجلاتش استفاده می کند؟
[ترجمه ترگمان]یا یک فروشنده ایتالیایی است که از آن برای افزایش فروش مجلات خود استفاده می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am Omar Duvall, this morning a peddler through these emerald mountains.
[ترجمه گوگل]من عمر دووال هستم، امروز صبح دستفروشی در میان این کوه های زمرد
[ترجمه ترگمان]من \"عمر Duvall\" هستم، امروز صبح یه یارویی رو از این کوه ها پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The peddler cloaked himself and went on in the storm.
[ترجمه گوگل]دستفروش خود را پوشید و در طوفان ادامه داد
[ترجمه ترگمان]The خود را پنهان کرد و در توفان به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The peddler tried to fob off a worthless article on little Tom.
[ترجمه گوگل]دستفروش سعی کرد یک مقاله بی ارزش در مورد تام کوچک را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]فروشنده سعی کرد مقاله بی ارزشی را روی تام کوچولو بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The partisan disguised himself as a peddler and got by the enemy sentry box.
[ترجمه گوگل]پارتیزان خود را به صورت دستفروش درآورد و به جعبه نگهبان دشمن رسید
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان فروشنده دوره گرد تبدیل کرده بود و کنار جعبه نگهبانی دشمن قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The peddler sells pirated DVDs, some of which are even uncensored movies.
[ترجمه گوگل]این دستفروش دی وی دی های غیرقانونی می فروشد که برخی از آنها حتی فیلم های بدون سانسور هستند
[ترجمه ترگمان]فروشندگان در حال فروش دی وی دی ها هستند، که برخی از آن ها حتی فیلم های uncensored هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beware of that peddler, for he is slippery as an eel.
[ترجمه گوگل]از آن دستفروش بپرهیز، زیرا او مانند مارماهی لغزنده است
[ترجمه ترگمان]از این دوره گرد آگاه باشید، چون او مثل یک مارماهی غیرقابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستفروش (اسم)
badger, huckster, crier, vendor, peddler, vender, duffer

انگلیسی به انگلیسی

• one who travels about selling small wares, merchant; distributor; vendor
a peddler of drugs or arms sells them illegally.
a peddler is someone who goes from place to place in order to sell something.

پیشنهاد کاربران

بپرس