فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: peddles, peddling, peddled
حالات: peddles, peddling, peddled
• (1) تعریف: to offer (goods) for sale on the street or from door to door.
• مترادف: hawk
• مشابه: distribute, push, retail, sell, trade, vend
• مترادف: hawk
• مشابه: distribute, push, retail, sell, trade, vend
- The craftsmen peddle their wares at the bazaar.
[ترجمه گوگل] صنعتگران اجناس خود را در بازار میفروشند
[ترجمه ترگمان] صنعتگران اجناس خود را در بازار می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صنعتگران اجناس خود را در بازار می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was caught peddling drugs on the street.
[ترجمه گوگل] او در حال خرید و فروش مواد مخدر در خیابان دستگیر شد
[ترجمه ترگمان] او در خیابان مواد فروش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او در خیابان مواد فروش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to offer, dispense, or disseminate.
• مترادف: dispense, disseminate, retail
• مشابه: broadcast, push
• مترادف: dispense, disseminate, retail
• مشابه: broadcast, push
- They peddle their intolerant views to anyone who will listen.
[ترجمه گوگل] آنها دیدگاههای نابردبار خود را به هر کسی که گوش میدهد میفروشند
[ترجمه ترگمان] آن ها عقاید intolerant خود را به هر کسی که گوش خواهند داد می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها عقاید intolerant خود را به هر کسی که گوش خواهند داد می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to travel about offering goods for sale.
• مترادف: hawk
• مشابه: deal, sell, trade, traffic, vend
• مترادف: hawk
• مشابه: deal, sell, trade, traffic, vend