pattern recognition

/ˈpætərnˌrekəgˈnɪʃn̩//ˈpætn̩ˌrekəɡˈnɪʃn̩/

الگو شناسی

جمله های نمونه

1. Pattern Recognition Many different types of networks are under consideration for various research and application projects.
[ترجمه گوگل]شناسایی الگو انواع مختلفی از شبکه ها برای پروژه های تحقیقاتی و کاربردی مختلف در دست بررسی هستند
[ترجمه ترگمان]شناسایی الگو بسیاری از انواع شبکه ها در حال بررسی برای پروژه های مختلف تحقیقاتی و کاربردی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Taken to its natural conclusion, the stages of pattern recognition and lexical checking could become interactive processes.
[ترجمه گوگل]با نتیجه گیری طبیعی، مراحل تشخیص الگو و بررسی واژگانی می توانند به فرآیندهای تعاملی تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی به نتیجه گیری طبیعی خود، مراحل شناسایی الگو و کنترل لغوی ممکن است به فرآیندهای تعاملی تبدیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most of them have to do with pattern recognition.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها به تشخیص الگو مربوط می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها باید با تشخیص الگو عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The world of neural networks and pattern recognition is likely to act as a major guide.
[ترجمه گوگل]دنیای شبکه های عصبی و تشخیص الگو احتمالاً به عنوان یک راهنمای اصلی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]دنیای شبکه های عصبی و تشخیص الگو احتمالا به عنوان یک راهنمای اصلی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In other words information is collected at the pattern recognition stage, and all further levels select from this.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر اطلاعات در مرحله تشخیص الگو جمع آوری می شود و تمام سطوح بعدی از این مرحله انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، اطلاعات در مرحله بازشناسی الگو جمع آوری می شوند و همه سطوح بالاتر از این موضوع انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is well suited to speech and pattern recognition applications, and makes neural networks an add-on technology to existing processing.
[ترجمه گوگل]این به خوبی برای برنامه های تشخیص گفتار و الگو مناسب است و شبکه های عصبی را به فناوری افزوده ای برای پردازش های موجود تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]این روش برای کاربردهای تشخیص الگو و تشخیص الگو بسیار مناسب است و شبکه های عصبی را به فن آوری اضافه شده به پردازش موجود تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the character candidates are received from the pattern recognition process the combinations of characters are checked for validity in the lexicon.
[ترجمه گوگل]همانطور که نامزدهای کاراکتر از فرآیند تشخیص الگو دریافت می شوند، ترکیب نویسه ها برای اعتبار در واژگان بررسی می شوند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که the شخصیت از فرآیند بازشناسی الگو گرفته می شوند، ترکیبات کاراکترها برای اعتبار در واژه نامه کنترل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pattern recognition technique enables the computer to cope with a certain amount of operator error, minor misspellings make no difference.
[ترجمه گوگل]تکنیک تشخیص الگو کامپیوتر را قادر می سازد تا با مقدار معینی از خطای اپراتور کنار بیاید، غلط املایی جزئی تفاوتی ندارد
[ترجمه ترگمان]تکنیک بازشناسی الگو، کامپیوتر را قادر می سازد تا با مقدار مشخصی از خطای اپراتور سروکار داشته باشد، misspellings کوچک تفاوتی ایجاد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Intelligent processes, such as: pattern recognition, image reconstruction, learning, reasoning by deduction, expert problem solving.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای هوشمند مانند: تشخیص الگو، بازسازی تصویر، یادگیری، استدلال از طریق استنتاج، حل مسئله تخصصی
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای هوشمند مانند: تشخیص الگو، بازسازی تصویر، یادگیری، استدلال، استنتاج، حل مساله متخصص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Simply improving the performance of the pattern recognition module will not produce a recognition performance comparable to that of a human.
[ترجمه گوگل]صرفاً بهبود عملکرد ماژول تشخیص الگو، عملکرد تشخیصی قابل مقایسه با یک انسان ایجاد نمی کند
[ترجمه ترگمان]تنها بهبود عملکرد ماژول تشخیص الگو، عملکرد قابل تشخیصی قابل مقایسه با عملکرد یک انسان را ایجاد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most existing recognition systems concentrate on the pattern recognition process, and have not utilised the substantial amounts of available context.
[ترجمه گوگل]اکثر سیستم‌های شناسایی موجود بر فرآیند تشخیص الگو تمرکز می‌کنند و از مقادیر قابل‌توجهی زمینه موجود استفاده نکرده‌اند
[ترجمه ترگمان]اکثر سیستم های بازشناسی موجود بر فرآیند بازشناسی الگو تمرکز دارند، و مقادیر قابل توجهی از متن موجود را مورد استفاده قرار نداده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Match-Finder is a new software package for chromatographic pattern recognition, or fingerprinting, from Perkins Elmer.
[ترجمه گوگل]Match-Finder یک بسته نرم افزاری جدید برای تشخیص الگوی کروماتوگرافی یا اثر انگشت از Perkins Elmer است
[ترجمه ترگمان]انطباق با Finder یک بسته نرم افزاری جدید برای تشخیص الگوی chromatographic یا انگشت نگاری، از پرکینز المر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Handwritten numeral recognition belongs to the field of pattern recognition, which is a hot field for a large number of researchers and also is a critical step in entry of information.
[ترجمه گوگل]تشخیص اعداد دست نویس متعلق به حوزه تشخیص الگو است که برای تعداد زیادی از محققین حوزه داغی است و گامی حیاتی در ورود اطلاعات می باشد
[ترجمه ترگمان]شناخت Handwritten از ارقام به حوزه تشخیص الگو تعلق دارد، که یک میدان داغ برای تعداد زیادی از محققان است و همچنین گامی مهم در ورود اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Multivariate analysis has many uses in pattern recognition . Take the face recognition as example.
[ترجمه گوگل]تحلیل چند متغیره کاربردهای زیادی در تشخیص الگو دارد به عنوان مثال، تشخیص چهره را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]آنالیز Multivariate کاربردهای فراوانی در تشخیص الگو دارد به عنوان مثال، چهره را به عنوان مثال در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] شناسایی الگو ؛ الگو شناسی ؛ تشخیص الگو
[برق و الکترونیک] شناسایی الگو تطبیق الگوهای تشکیل شده از تصاویر یا اجسام حقیقی با الگوهای ذخیره شده به صورت الکترونیکی در حافظه کامپیوتر . نیمرخها یا ماسکهای اجسام یا صفحه هایی که باید شناسایی شوند در حافظه کامپیوتر ذخیره شده، با اجسام یا صحنه های حقیقی مشاهده شده در زمان حال با استفاده از دوربین تلویزیونی، مقایسه می شوند . سیستمهای ساده می توانند جستجوی قسمتها را به طور خودکار و به صورت عملکرد برو/ نرو با حرکت جسم به روی تسمه نقاله و زیر نظر دوربین تلویزیونی انجام دهند . هر قسمتی که نیمرخ یا سطح مقطع صحیحی نداشته باشد به طور خودکار و با استفاده از یک مکانیسم برگشت زدن حذف می شود . در سیستمهای پیشرفته تر، دوربین TV یک صحنه حقیقی را می پیماید و آن را با عناصر دیداری تصویری مهم که در حافظه کامپیوتر ذخیره شده است، مقایسه می کند. از این سیستم به عنوان ابزاری در ناوبری موشکهای هدایت شونده با سرعت کم استفاده می شود. دریاچه ها، رودخانه ها، سواحل و رشته کوهها عناصر دیداری با کنتراست زیاد هستند .
[زمین شناسی] الگو شناسی فرآیند طبقه بندی کردن عوارض به کلاسهای جداگانه براساس مقایسه با اعضای کلاسهای دیگر یا مقدارهای از پیش تعیین شده برای ویژگیها
[ریاضیات] شناسایی طرح، طرح شناسی
[آمار] تشخیص الگو

انگلیسی به انگلیسی

• ability of a computer to find and isolate images within a picture

پیشنهاد کاربران

[علوم]
الگویابی.
به فرآیند شناسایی، تحلیل و طبقه بندی الگوها یا شباهت ها در داده ها گفته می شود. این مفهوم در زمینه های مختلفی مانند یادگیری ماشین، هوش مصنوعی، تحلیل داده، آمار و حتی علوم زیستی و روان شناسی استفاده می شود.
تشخیص الگو
بازشناسی الگو
بازشناخت الگو

بپرس