pattern of behavior

جمله های نمونه

1. The court concluded that this pattern of behavior threatened working relationships that were vital to maintaining school operations and thus constituted insubordination.
[ترجمه گوگل]دادگاه به این نتیجه رسید که این الگوی رفتاری روابط کاری را که برای حفظ عملکرد مدرسه حیاتی است، تهدید می‌کند و در نتیجه نافرمانی محسوب می‌شود
[ترجمه ترگمان]دادگاه نتیجه گیری کرد که این الگوی رفتاری روابط کاری را تهدید می کند که برای حفظ عملیات های مدارس حیاتی هستند و بنابراین نافرمانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of course, there were exceptions to these patterns of behavior.
[ترجمه گوگل]البته استثناهایی هم برای این الگوهای رفتاری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]البته، استثناهایی برای این الگوهای رفتاری وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The post-Stonewall philosophical division was mirrored in very real divisions in gay male patterns of behavior.
[ترجمه گوگل]تقسیم بندی فلسفی پس از استون وال در تقسیم بندی های بسیار واقعی در الگوهای رفتاری مردان همجنس گرا منعکس شد
[ترجمه ترگمان]تقسیمات فلسفی پس از آن در بخش های بسیار واقعی رفتار مردان همجنس گرا منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That way, you can bring a pattern of behavior to management's attention.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، می توانید الگوی رفتاری را مورد توجه مدیریت قرار دهید
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب می توانید الگویی از رفتار را به توجه مدیریت بیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A trait or pattern of behavior characteristic a particular culture or of all human beings.
[ترجمه گوگل]یک ویژگی یا الگوی رفتاری که مشخصه یک فرهنگ خاص یا همه انسانهاست
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی یا الگوی رفتاری یک فرهنگ خاص یا تمام انسان ها را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Narcissistic Personality Disorder – An enduring pattern of behavior characterized by excessive attention to oneself, grandiose thinking, and need for admiration.
[ترجمه گوگل]اختلال شخصیت خودشیفته - یک الگوی رفتاری پایدار که با توجه بیش از حد به خود، تفکر بزرگ و نیاز به تحسین مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]اختلال شخصیت خودشیفته - یک الگوی ماندگار رفتار، با توجه بیش از حد به خود، تفکر انتقادی، و نیاز به تحسین مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has a fixed pattern of behavior.
[ترجمه گوگل]او الگوی رفتاری ثابتی دارد
[ترجمه ترگمان]او الگوی ثابتی از رفتار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We should adjust our pattern of behavior to the life at college.
[ترجمه گوگل]ما باید الگوی رفتاری خود را با زندگی در دانشگاه تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید الگوی رفتاری خود را برای زندگی در کالج تنظیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Disturbingly, plagiarism fits into a larger pattern of behavior in China.
[ترجمه گوگل]به طرز نگران‌کننده‌ای، سرقت ادبی در الگوی رفتاری بزرگ‌تری در چین قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]Disturbingly، سرقت ادبی، با الگوی بزرگتری از رفتار در چین مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• way one normally behaves

پیشنهاد کاربران

بپرس