pathless

/ˈpɑːθləs//ˈpɑːθləs/

معنی: بی راه، ناشناخته، بدون جاده
معانی دیگر: بی راه، بدون جاده، ناشناخته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of path.

جمله های نمونه

1. He was lost for days in the vast pathless desert.
[ترجمه گوگل]او روزها در صحرای وسیع بی راه گم شد
[ترجمه ترگمان]روزها را در صحرای وسیع بدون pathless از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Through pathless woods she ran, but the sound of his pursuing feet ever grew nearer.
[ترجمه گوگل]از میان جنگل‌های بی‌راه می‌دوید، اما صدای پاهای تعقیب‌کننده‌اش نزدیک‌تر می‌شد
[ترجمه ترگمان]او از میان جنگل فرار کرد، اما صدای پاهای عقبش که تا به حال نزدیک تر شده بود نزدیک تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pathless ground threw up leaves and stones, swirls of dust rose and settled.
[ترجمه گوگل]زمین بی راه برگ و سنگ پرتاب کرد، گرد و غبار برخاست و نشست
[ترجمه ترگمان]زمین خاکی برگ ها و سنگ ها را از هم جدا کرد و گرد و خاک و گرد و خاک از جا کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tempest roams in the pathless sky, ships get wrecked in the trackless water, death is abroad and children play.
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی راه پرسه می زند، کشتی ها در آب های بی مسیر غرق می شوند، مرگ در خارج از کشور است و کودکان بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]طوفان با آسمان pathless بازی می کند، کشتی ها در آب بی حفاظ شکسته می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her virtue is like a pathless desert.
[ترجمه گوگل]فضیلت او مانند بیابانی بی راه است
[ترجمه ترگمان]فضیلت او مثل یک بیابان بدون pathless است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tempest rooms in the pathless sky, ship are wrecked in the trackless water. death is abroad and children play.
[ترجمه گوگل]اتاق‌های طوفان در آسمان بی‌راه، کشتی در آب بدون مسیر شکسته می‌شوند مرگ در خارج است و بچه ها بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]اتاق های تمپست در آسمان بدون راه، کشتی در آب بی حفاظ رد و بدل می شود مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He ered a dense wood picked his pathless way to the centre of it.
[ترجمه گوگل]او چوبی انبوه را درآورد و راه بی راه خود را تا مرکز آن برداشت
[ترجمه ترگمان]چوب انبوهی را که راه خود را تا وسط آن باز کرده بود، کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tempest roams in the pathless sky, ships are wrecked in the trackless water, death is aboard and children play.
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی راه پرسه می زند، کشتی ها در آب بی مسیر غرق می شوند، مرگ در کشتی است و کودکان بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]طوفان با آسمان pathless بازی می کند، کشتی ها در آب بی راه و بی حفاظ شکسته می شوند، مرگ در کشتی و کودکان بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tempest roams in the pathless sky, ships are wrecked in the trackless water, death is abroad and children play.
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی راه پرسه می زند، کشتی ها در آب های بی مسیر غرق می شوند، مرگ در خارج از کشور است و کودکان بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]طوفان با آسمان pathless بازی می کند، کشتی ها در آب بی حفاظ و بی حفاظ شکسته می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A very quiet woods. . . Tt was a pathless wild forest stagger canes ravines and gillies criss-cross as nets each of steps had become difficult.
[ترجمه گوگل]یک جنگل بسیار آرام Tt یک جنگل وحشی بدون مسیر بود که دره‌ها و آبشکن‌ها را متقاطع می‌کردند و هر یک از پله‌ها شبکه‌ها سخت شده بودند
[ترجمه ترگمان]جنگل خیلی آرام و بی سر و صدا، یک جنگل وحشی و وحشی بود که در میان دره های عمیق و gillies، cross را که در هر قدم از آن سخت شده بود، سخت و سخت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tempest roams in the pathless Sky, ships are wrecked in the trackless water, death is abroad and children play. On the seashore of endless worlds is the great meeting of children.
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی راه پرسه می زند، کشتی ها در آب های بی مسیر غرق می شوند، مرگ در خارج از کشور است و کودکان بازی می کنند در ساحل جهان های بی پایان، دیدار بزرگ کودکان است
[ترجمه ترگمان]طوفان در آسمان بدون راه زندگی می کند، کشتی ها در آب بی سر و پا شکسته می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند در کنار دریا، اجتماع بزرگ کودکان قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's indescribably blameless; a pathless desert of virtue; the only woman I know who never gives one a chance.
[ترجمه گوگل]او به طرز وصف ناپذیری بی تقصیر است صحرای فضیلت بی راه؛ تنها زنی که می شناسم که هرگز به او فرصت نمی دهد
[ترجمه ترگمان]او نمی دانم چه تقصیری دارد، یک صحرا بی pathless؛ تنها زنی که من می شناسم هرگز شانسی برای این کار نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Truth is a pathless land.
[ترجمه گوگل]حقیقت سرزمین بی راه است
[ترجمه ترگمان]حقیقت یه سرزمین بی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. None of them yield easy climbs, the approaches being rough and the summits gained over pathless terrain liberally endowed with cliffs.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آنها صعود آسانی را به همراه ندارند، مسیرها ناهموار هستند و قله‌ها بر روی زمین‌های بی‌مسیری که به‌طور آزادانه با صخره‌ها تخصیص داده شده‌اند، به دست آمده‌اند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها به آسانی صعود نمی کنند، اما این رویکردها سخت بوده و قله های دور از راه سخاوتمندانه و آزادانه به صخره ها داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The nine cairns stand in wilderness country without habitations or shelter, in pathless terrain hostile to easy progress.
[ترجمه گوگل]این 9 حفره در کشوری بیابانی و بدون مسکن یا سرپناه، در زمین های بی راه و خصمانه با پیشرفت آسان ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]این نه تپه ساحلی که در مناطق بیابانی زندگی می کنند، بدون هیچ خانه ای و پناه گاه، در سرزمین pathless دشمن پیشرفت آسان قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی راه (صفت)
aberrant, astray, pathless, wayless

ناشناخته (صفت)
pathless, unfamiliar, unknown

بدون جاده (صفت)
pathless, wayless

انگلیسی به انگلیسی

• unpaved; lacking a path, lacking a trail, lacking a route

پیشنهاد کاربران

بپرس