pasha

/pɑːˈʃɑː//ˈpɑːʃə/

معنی: پاشا
معانی دیگر: (ترکی) پاشا، bashaw پاشا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: formerly, a title given to a high-ranking Turkish official.

جمله های نمونه

1. The range was inspired, in 193 by the Pasha of Marrakech, a personal friend of Louis Cartier.
[ترجمه گوگل]این محدوده در سال 193 توسط پاشا مراکش، دوست شخصی لویی کارتیه الهام گرفته شد
[ترجمه ترگمان]این محدوده توسط پاشا مراکش و دوست شخصی لویی کارتیه در سال ۱۹۳ میلادی ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pakistan's intelligence chief General Ahmed Shuja Pasha has offered to resign after facing tough questioning about the US special forces raid that killed the al-Qaeda leader Osama Bin Laden.
[ترجمه گوگل]ژنرال احمد شجاع پاشا، رئیس استخبارات پاکستان پس از مواجهه با سؤالات سخت در مورد حمله نیروهای ویژه آمریکا که منجر به کشته شدن اسامه بن لادن رهبر القاعده شد، پیشنهاد استعفا داد
[ترجمه ترگمان]احمد شجاع پاشا، رئیس اطلاعات پاکستان، پس از بازجویی شدید در مورد حمله نیروهای ویژه ایالات متحده که منجر به کشته شدن اسامه بن لادن رهبر القاعده شد، پیشنهاد استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In his design, Mr. Pasha has drawn on many influences from Pakistan's past.
[ترجمه گوگل]آقای پاشا در طراحی خود از تأثیرات بسیاری از گذشته پاکستان استفاده کرده است
[ترجمه ترگمان]در طراحی وی، آقای پاشا تاثیرات بسیاری را از گذشته پاکستان گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was founded in 161by Sulejman Pasha and became Albania's capital city in 1920.
[ترجمه گوگل]این شهر در سال 161 توسط سلیمان پاشا تأسیس شد و در سال 1920 پایتخت آلبانی شد
[ترجمه ترگمان]این شهر در سال ۱۹۲۰ توسط Sulejman پاشا تاسیس شد و در سال ۱۹۲۰ به پایتخت آلبانی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. General Pasha, who appeared before parliament with his military counterparts, said the offer was refused.
[ترجمه گوگل]ژنرال پاشا که با همتایان نظامی خود در پارلمان حاضر شد، گفت که این پیشنهاد رد شده است
[ترجمه ترگمان]ژنرال پاشا که با همتایان نظامی خود در مجلس حاضر شد، گفت که این پیشنهاد رد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pasha, a 20-year-old English major from South-Central University for Nationalities, first met her best friend, a Han student from Hunan, during an elective course.
[ترجمه گوگل]پاشا، یک دانشجوی 20 ساله انگلیسی از دانشگاه ملی ملیت ها در جنوب مرکزی، برای اولین بار با بهترین دوست خود، یک دانشجوی هان از هونان، در طی یک دوره انتخابی آشنا شد
[ترجمه ترگمان]پاشا که یک سرگرد ۲۰ ساله انگلیسی از دانشگاه جنوب مرکزی for است، ابتدا با بهترین دوست خود، یک دانشجوی سلسله هان از هونان، در طی یک دوره انتخابی دیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The baby's father is Pasha, a very beefy and bull-headed man.
[ترجمه گوگل]پدر بچه پاشا است، مردی بسیار گاو نر و گاو سر
[ترجمه ترگمان]پدر بچه پاول پاول مرد کله تاس و کله تاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After passing a Deportation Law, Pasha ordered deportations and executions to be carried out against the whole Armenian population.
[ترجمه گوگل]پس از تصویب قانون تبعید، پاشا دستور داد که تبعید و اعدام علیه کل جمعیت ارمنی انجام شود
[ترجمه ترگمان]پاشا پس از تصویب قانون استرداد دستور اخراج و اعدام را داد تا علیه کل جمعیت ارامنه اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Pasha stands today as a masterpiece of design and precision.
[ترجمه گوگل]پاشا امروزه به عنوان یک شاهکار طراحی و دقت ایستاده است
[ترجمه ترگمان]پاشا امروز به عنوان شاهکار طراحی و دقت می ایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Speaking of the Ottomans, Talat Pasha was the key architect of the Armenian genocide, one of the largest genocides in modern history.
[ترجمه گوگل]طلعت پاشا در مورد عثمانی‌ها معمار اصلی نسل‌کشی ارامنه، یکی از بزرگ‌ترین نسل‌کشی‌های تاریخ معاصر بود
[ترجمه ترگمان]طلعت پاشا، که در باره عثمانی صحبت می کرد، معمار کلیدی نسل کشی ارامنه بود که یکی از بزرگ ترین genocides در تاریخ نوین محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An African expert at New Delhi's Jawaharlal Nehru University, A. K. Pasha, says Africa is emerging as the new global oil hub.
[ترجمه گوگل]یک کارشناس آفریقایی در دانشگاه جواهر لعل نهرو دهلی نو، A K Pasha، می گوید که آفریقا به عنوان قطب جدید جهانی نفت در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]یک متخصص آفریقا در دانشگاه جواهر لعل نهرو در دهلی نو، ای ک پاشا می گوید که آفریقا به عنوان قطب جدید نفت در حال ظهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After the Ottoman collapse, Talat Pasha fled to Berlin and was subsequently murdered there, in 192
[ترجمه گوگل]پس از فروپاشی عثمانی، طلعت پاشا به برلین گریخت و متعاقباً در سال 192 در آنجا به قتل رسید
[ترجمه ترگمان]پس از فروپاشی عثمانی، طلعت پاشا به برلین گریخت و در سال ۱۹۲ به قتل رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A high - grade cars in China villa million worth hot most Pasha?
[ترجمه گوگل]ماشین های درجه بالا در چین ویلای میلیونی به ارزش بیشتر پاشا؟
[ترجمه ترگمان]یک ماشین درجه بالا در ویلای چین ارزشی بیشتر از Pasha پاشا دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "This was a really good question that just eliminated my insecurity, " said Pasha.
[ترجمه گوگل]پاشا گفت: «این سؤال واقعاً خوبی بود که ناامنی من را از بین برد
[ترجمه ترگمان]پاشا گفت: \" این سوال واقعا خوبی بود که نا امنی مرا از بین برد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The war of liberation began in protest to the Mondros Armistice and the Treaty of Sevres, under the command of Mustafa Kemal Pasha.
[ترجمه گوگل]جنگ آزادی در اعتراض به آتش بس موندروس و معاهده سور به فرماندهی مصطفی کمال پاشا آغاز شد
[ترجمه ترگمان]جنگ آزادی در اعتراض به پیمان آتش بس و پیمان سور، تحت فرمان مصطفی کمال پاشا آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاشا (اسم)
bashaw, pasha, pacha

انگلیسی به انگلیسی

• high-ranking turkish officer or governor

پیشنهاد کاربران

بپرس