parrot

/ˈperət//ˈpærət/

معنی: هدف، طوطی، طوطی وار گفتن
معانی دیگر: (جانور شناسی) طوطی (راسته ی psittaciformes)، آدم مقلد، مانشگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of numerous tropical birds that have brightly colored plumage, a heavy short hooked bill, and often the ability to imitate speech.

(2) تعریف: a person who repeats another's words or actions, often mindlessly or without comprehension.
مشابه: echo
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: parrots, parroting, parroted
مشتقات: parrotlike (adj.)
• : تعریف: to repeat (the words or actions of another person), usu. without understanding them.
مشابه: echo

جمله های نمونه

1. the parrot pecked my hand
طوطی دستم را نوک زد.

2. the squawk of a parrot
غرغر طوطی

3. (as) sick as a parrot
(انگلیس - خودمانی) بیزار،دل سیر

4. A parrot can sometimes make you embarrassed.
[ترجمه پریسا] یه طوطی میتونه گاهی تورو خجالت بده
|
[ترجمه گوگل]طوطی گاهی می تواند شما را خجالت زده کند
[ترجمه ترگمان]یه طوطی میتونه بعضی وقت ها تو رو خجالت زده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mary is as sick as a parrot about losing her watch.
[ترجمه عسل] مری مثل طوطی ای که ساعتش را از دست داده سرما خورده است
|
[ترجمه ترجمه گوگل] مری مثل طوطی ای که مریض است و سرما خورده و ساعتش گم شده
|
[ترجمه learner] مری از اینکه ساعتش را گم کرده خیلی ناامید و مستاصله
|
[ترجمه گوگل]مری مثل طوطی مریض است که ساعتش را گم کرده است
[ترجمه ترگمان]مری مثل طوطی است که ساعتش را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He keeps a parrot in a birdcage in his living room.
[ترجمه گوگل]او طوطی را در قفس پرنده در اتاق نشیمن خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]یک طوطی را در یک قفس کوچک در اتاق نشیمن خود نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bright plumage of a parrot made it beloved by people.
[ترجمه بهاره] پرتقال رنگ روشن طوطی ان را محبوب مردم دانست
|
[ترجمه گوگل]پرهای درخشان طوطی آن را محبوب مردم کرد
[ترجمه ترگمان]پره ای درخشان طوطی آن را مورد علاقه مردم قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Generations of students have learnt to parrot the standard explanations.
[ترجمه گوگل]نسل‌های زیادی از دانش‌آموزان یاد گرفته‌اند که توضیحات استاندارد را طوطی‌سازی کنند
[ترجمه ترگمان]نسل ها از دانش آموزان آموخته اند که توضیحات استاندارد را عرضه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This parrot is an amazing mimic.
[ترجمه Ati Amin] این طوطی یک مقلد شگفت انگیز است.
|
[ترجمه گوگل]این طوطی یک تقلید شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان]این طوطی تقلید شگفت انگیزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was sick as a parrot when his team lost the match.
[ترجمه learner] وقتی تیمش باخت خیلی دلسرد و مایوس شد
|
[ترجمه گوگل]وقتی تیمش مسابقه را باخت مثل یک طوطی بیمار بود
[ترجمه ترگمان]وقتی یک طوطی مسابقه را از دست داده بود، به اندازه یک طوطی مریض بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The parrot gave me a sharp peck on the finger.
[ترجمه مترجم تازه کار] طوطی نوک تیزش را به انگشت من زد
|
[ترجمه گوگل]طوطی نوک تندی به انگشتم زد
[ترجمه ترگمان]طوطی نوک انگشت تیزی به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's inordinately fond of her parrot.
[ترجمه نیکی ملکی] او به پیدا کردن طوطی علاقه دارد
|
[ترجمه learner] او به طوطی اش بی اندازه علاقه دارد
|
[ترجمه گوگل]او بی اندازه به طوطی خود علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]بیش از اندازه به طوطی علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We recited poems parrot fashion.
[ترجمه گوگل]شعر طوطی مد می خواندیم
[ترجمه ترگمان] ما شعر طوطی شعر میخونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Out of 329 parrot species, 30 now face extinction.
[ترجمه گوگل]از 329 گونه طوطی، 30 گونه در حال انقراض هستند
[ترجمه ترگمان]از ۳۲۹ گونه طوطی، ۳۰ نفر در حال حاضر در معرض خطر انقراض قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هدف (اسم)
object, cause, objective, point, sight, aim, purpose, target, goal, mark, prick, scope, butt, bourgeon, bourn, bourne, burgeon, victim, parrot, quintain

طوطی (اسم)
parrot

طوطی وار گفتن (فعل)
parrot

انگلیسی به انگلیسی

• colorful tropical bird
mimic, mime, imitate, do exactly as another person
a parrot is a tropical bird with a curved beak and brightly-coloured or grey feathers. parrots can be kept as pets and sometimes copy what people say.
if you parrot what someone else has said, you repeat it without really understanding what it means.
if you repeat something parrot fashion, you do it accurately but without really understanding what it means.

پیشنهاد کاربران

به عنوان فعل میشه طوطی وار چیزی را تکرار کردن - هر حرفی که کسی دیگه ای میگه عینا تکرار کنی.
She just parrots anything he says
آدم دهن لق
parrot ( n ) ( p�rət ) =a tropical bird with a curved beak. There are several types of parrots, most of which have bright feathers.
parrot
As sick as parrot : ناامید و مستاصل بودن
parrot=طوطی
طوطییدن = طوطی وار حرف کسی را تکرار کردن.
آن ها فقط بلدند بطوطیند. غیر از طوطییدن کار دیگه ایی بلد نیستند.
a kind of bird and talking
طوطی

بپرس