pander

/ˈpændər//ˈpændə/

معنی: جاکش، واسطه کار بد، جاکشی کردن
معانی دیگر: (با: to) جاکشی کردن، (در کار بد) کار چاق کنی کردن، دامن زدن، تسهیل کردن، پا انداز، دلال محبت، دیوث، (کسی که دیگران را به ارضای امیال ناموجه خود کمک می کند) دلال مظلمه، خود فروش، کار چاق کن (panderer هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who procures prostitutes or acts as a go-between in sexual or romantic affairs.
مترادف: madam, pimp, procurer, whoremonger
مشابه: go-between, hustler

(2) تعریف: one who contrives to cater to people's lowest or least admirable desires, tendencies, or weaknesses.
مشابه: exploiter, flatterer
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: panders, pandering, pandered
مشتقات: panderer (n.)
• : تعریف: to act or serve as a pander.
مترادف: pimp, procure, solicit
مشابه: cater, indulge, provide

- The film panders to those who have morbid tastes.
[ترجمه گوگل] این فیلم برای کسانی که ذائقه‌های بیمارگونه دارند به وجد می‌آید
[ترجمه ترگمان] این فیلم برای کسانی که سلیقه بیمارگونه دارند، panders
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. those who pander to the prejudices of the masses
آنان که تعصبات مردم عامی را دامن می زنند

2. Some newspapers feel they have to pander to the prejudices of their readers.
[ترجمه گوگل]برخی از روزنامه‌ها احساس می‌کنند که باید از تعصبات خوانندگان خود حمایت کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از روزنامه ها احساس می کنند که باید از تعصبات خوانندگان خود دفاع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's got to pander to the vulgar and stupid audiences.
[ترجمه گوگل]او باید برای تماشاگران مبتذل و احمق لعنت کند
[ترجمه ترگمان]اون به مردم عوام و آدمای احمق تبدیل میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tabloid newspapers pander to the lowest common denominator.
[ترجمه مریم مزدایی] در ترجمه ی این جمله ، دو واژه ی کلیدی داریم. اول Tabloid papers به معنی روزنامه جنجالی است. بار مفهومی بدی دارد . ( متضاد جریده ی وزین ) . دوم واژه Common denominator که مخرج مشترک ترجمه شده و این ، کاربرد ریاضی این اصطلاح است که در این جمله ، نامفهوم است. نزدیکترین ترجمان غیر ریاضی به این اصطلاح مهم ( وجه مشترک ) یا پارسی سره ( حواست
|
[ترجمه گوگل]روزنامه های تبلوید به پایین ترین مخرج مشترک می پردازند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های این روزنامه دارای پایین ترین مخرج مشترک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Highly trained staff will pander to your every whim .
[ترجمه گوگل]کارکنان بسیار آموزش دیده به هر هوس شما کمک خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]کارکنان بسیار آموزش دیده همه هوی و هوس شما را ازخودراضی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He refuses to pander to the latest fashions.
[ترجمه گوگل]او حاضر نیست به آخرین مدها توجه کند
[ترجمه ترگمان]او حاضر نیست از آخرین مده ای خود دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was forced to pander to her every whim .
[ترجمه گوگل]او مجبور شد به هر هوس او دل کند
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود هر هوسی را از او جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't pander to the child, it's not good for him to have everything he wants.
[ترجمه گوگل]به کودک دلخور نشوید، خوب نیست که هر چه می خواهد داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این بچه رو به بچه بد نشون نده، این برای اون خوب نیست که هر چیزی رو که می خواد داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Political leaders almost inevitably pander to big business.
[ترجمه گوگل]رهبران سیاسی تقریباً به طور اجتناب ناپذیری به تجارت بزرگ دست می زنند
[ترجمه ترگمان]رهبران سیاسی تقریبا به ناچار از کسب وکار بزرگ پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But healthy, durable enterprises refuse to pander to the transitory whims of their clienteles.
[ترجمه گوگل]اما شرکت‌های سالم و بادوام حاضر نیستند به هوس‌های زودگذر مشتریان خود توجه کنند
[ترجمه ترگمان]اما شرکت های سالم و بادوام از حمایت از هوس زودگذر clienteles خودداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Perhaps it would be wise to pander a little to his whims since it seemed he was prone to these Viking tendencies.
[ترجمه گوگل]شاید عاقلانه باشد که کمی به هوی و هوس او توجه کنیم زیرا به نظر می رسید که او مستعد این گرایشات وایکینگ است
[ترجمه ترگمان]شاید از آن زمان که به نظر می رسید که تمایلات his را به کار گرفته بود، این کار عاقلانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't pander to her ambition.
[ترجمه گوگل]جاه طلبی او را نادیده نگیرید
[ترجمه ترگمان]این جاه طلبی رو به خاطر اون از دست نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They travelled extensively, but he had to pander to her every whim.
[ترجمه گوگل]آنها به طور گسترده سفر کردند، اما او مجبور بود به هر هوس و هوس او کمک کند
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی زیاد سفر می کردند، اما او هر هوسی را مجبور می کرد از آن جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Vincenzo Giuliani felt no need whatsoever to pander to that illusion.
[ترجمه گوگل]وینچنزو جولیانی هیچ نیازی به این توهم نداشت
[ترجمه ترگمان]Vincenzo جولیانی هیچ نیازی به دفاع از آن توهم نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاکش (اسم)
bawd, pimp, procurer, pander, fancy man, fancy women, panderer

واسطه کار بد (اسم)
pander, panderer

جاکشی کردن (فعل)
procure, pimp, pander

انگلیسی به انگلیسی

• pimp, one who manages a prostitution business
manage a prostitution business, pimp; exploit the weaknesses of another person; gratify someone's desires, cater to someone's wishes
if you pander to someone, you do everything they want; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To cater to or satisfy immoral or distasteful desires 🤝 😼
🔍 مترادف: Indulge, gratify
✅ مثال: The tabloid pandered to public curiosity by publishing scandalous rumors
pander to someone/something
to do or provide exactly what a person or group wants, especially when it is not acceptable, reasonable, or approved of, usually in order to get some personal advantage/ to please other people by doing or saying what you think they want you to do or say
...
[مشاهده متن کامل]

✍️انجام دادن یا تامین کردن چیزی دقیقاً آنطور که یک شخص یا گروه می خواهد، به ویژه زمانی که قابل قبول، معقول یا تأیید نشده باشد، معمولاً به منظور کسب مزیت/امتیاز شخصی، تن دادن به خواسته های کسی یا گروهی
✍️✍️ خشنود کردن دیگران با انجام یا گفتن آنچه فکر می کنید از شما می خواهند
👇مثال؛
It's not good the way she panders to his every whim.
Political leaders almost inevitably pander to big business.
You may espouse eco - awareness and veganism one day to pander to the crowd you’re with, and then share your favorite pork BBQ recipe with the crowd you’re with the following afternoon.
She accused the other candidate of pandering to radical environmental groups.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pander-to
[no obj] disapproving : to do or provide what someone wants or demands even though it is not proper, good, or reasonable — usually to
◀️ Demagogue is a politician or orator who panders to fears and emotions of the public
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ The film panders to the popular taste for violence in entertainment.
دامن زدن

لی لی به لالای کسی گذاشتن
تن دادن به
خوش رقصی کردن - وا دادن - گردن نهادن به خواسته های کسی
Exmples:
It's bad when a mother, panders to her son's every
need
Political leaders usually end up pandering to big businesses
pander to تسلیم خواسته هاو امیال کسی شدن
Given all the uncertainties and risks around long - shot technologies and land availability for bioenergy, the IEA would do better to focus on bringing emissions down to real zero, rather than using 'net' zero accounting to pander to the fossil fuel
...
[مشاهده متن کامل]

industry's fears of losing profits
با توجه به تمام ابهامات و خطرات پیرامون منفعت یا موفقیت در فناوری های آتی و فراهم بودن زمینه برای انرژی زیستی، آژانس بین المللی انرژی با تمرکز بر کاهش انتشار گازهای گلخانه ای به صفر واقعی بهتر عمل می کند تا سرجمع صفر آن که حکایت از تسلیم شدن به ترس از ضرر صاحبان صنایع فسیلی دارد.

۱ - To suck up to
- با چرب زبانی کسی رو خر کردن و گفتن چیزایی که خوشایندش هست برای جلب توجه و رضایتش
- خوش رقصی کردن برای فرد یا گروه خاصی برای نیل به منافع شخصی 🤔
- گفتن چیزی یا انجام کاری که خوشایند گروه خاصی هست صرفا برای رسیدن به منافع شخصی در حالی که خود شخص اعتقادی به آنها ندارد 🤔
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - تسلیم شدن، رضایت دادن، yield , gratify , hive in
telling people what they want to hear ( regardless of what they themselves actually believe ) in order to gain the favor of the listener

واسطه گری کردن
Political leaders almost inevitably pander to big business.
رهبران سیاسی تقریباً به طور اجتناب ناپذیری از تجارت بزرگ واسطه گری می کنند.
گدایی کردن
برآوردن, ارضا کردن ( نیازهای غیر اخلاقی یا مادون )
( معناهای دیگه توسط دیکشنری آکسفورد قدیمی یا منسوخ معرفی شده )
newspapers are pandering to people's baser instincts
لوس بار آوردن
دیوث، زن قحبه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس