• : تعریف: a remedy or solution for all diseases, ills, or difficulties; cure-all.
- Antibiotics are not a panacea, but they are a useful weapon in the fight against disease.
[ترجمه گوگل] آنتی بیوتیک ها نوشدارویی نیستند، اما سلاح مفیدی در مبارزه با بیماری ها هستند [ترجمه ترگمان] آنتی بیوتیک ها یک داروی panacea نیستند، اما آن ها یک سلاح مفید در مبارزه با بیماری هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is no panacea in the fight against poverty; multiple approaches must be taken.
[ترجمه گوگل] نوشدارویی در مبارزه با فقر وجود ندارد رویکردهای متعددی باید اتخاذ شود [ترجمه ترگمان] هیچ panacea در مبارزه با فقر وجود ندارد؛ رویکردهای چندگانه باید اتخاذ شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. money is not the panacea that you think!
پول آنطور که تو فکر می کنی حلال مشکلات نیست !
2. Technology is not a panacea for all our problems.
[ترجمه گوگل]فناوری نوشدارویی برای همه مشکلات ما نیست [ترجمه ترگمان]تکنولوژی یک panacea برای تمام مشکلات ما نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Membership of the ERM is not a panacea for Britain's economic problems.
[ترجمه گوگل]عضویت در ERM نوشدارویی برای مشکلات اقتصادی بریتانیا نیست [ترجمه ترگمان]عضویت of یک panacea برای مشکلات اقتصادی بریتانیا نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There is no single panacea for the problem of unemployment.
[ترجمه گوگل]هیچ درمان واحدی برای معضل بیکاری وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکل بیکاری وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There's no single panacea for the country's economic ills.
[ترجمه گوگل]هیچ داروی واحدی برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There is no panacea for the country's economic problems.
[ترجمه گوگل]هیچ چاره ای برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is, he stresses,(sentence dictionary) neither a panacea nor a Pandora's box.
[ترجمه گوگل]او تأکید می کند که (فرهنگ جملات) نه نوشدارویی است و نه جعبه پاندورا [ترجمه ترگمان]او تاکید می کند که این عبارت است از: (فرهنگ لغت)نه یک داروی panacea و نه یک جعبه Pandora [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Free trade, however, is not a panacea.
[ترجمه گوگل]با این حال، تجارت آزاد نوشدارویی نیست [ترجمه ترگمان]با این حال تجارت آزاد یک panacea نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was the universal panacea for a broken heart.
[ترجمه گوگل]این نوشداروی جهانی برای یک قلب شکسته بود [ترجمه ترگمان]این داروی همگانی برای یک قلب شکسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The truth is that selling oestrogen as a panacea was a miscalculation.
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که فروش استروژن به عنوان دارو یک اشتباه محاسباتی بود [ترجمه ترگمان]حقیقت این است که فروش هورمون استروژن به عنوان یک panacea اشتباه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That was the rich man's panacea for the litany of ills of the poor.
[ترجمه گوگل]این نوش داروی مرد ثروتمند برای انبوه بیماری های فقرا بود [ترجمه ترگمان]این داروی مسکن مرد ثروتمندی بود که برای the گران بهای فقرا تجویز می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Librarians welcomed computerization as the panacea for all their cataloguing problems.
[ترجمه گوگل]کتابداران از کامپیوتری شدن به عنوان نوشدارویی برای همه مشکلات فهرست نویسی خود استقبال کردند [ترجمه ترگمان]Librarians از کامپیوتری شدن به عنوان یک panacea برای تمام مشکلات فهرست نویسی خود استقبال کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Debt reduction should not be seen as a panacea for the region's economic problems.
[ترجمه گوگل]کاهش بدهی را نباید نوشدارویی برای مشکلات اقتصادی منطقه دانست [ترجمه ترگمان]کاهش بدهی نباید به عنوان یک panacea برای مشکلات اقتصادی منطقه تلقی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. However, social anthropology can offer no general panacea for our present ills and discontents.
[ترجمه گوگل]با این حال، انسانشناسی اجتماعی نمیتواند نوشداروی کلی برای بیماریها و نارضایتیهای کنونی ما ارائه دهد [ترجمه ترگمان]با این حال، انسان شناسی اجتماعی نمی تواند یک panacea عمومی برای مشکلات فعلی و ناراضی ارایه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It had started out as a panacea for one failed relationship and had quickly become a relationship in itself.
[ترجمه گوگل]این به عنوان نوشدارویی برای یک رابطه شکست خورده شروع شده بود و به سرعت به یک رابطه تبدیل شده بود [ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک panacea برای یک رابطه شکست خورده شروع شده بود و به سرعت به یک رابطه تبدیل شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نوش دارو (اسم)
cure-all, panacea
اکسیر (اسم)
panacea, elixir
علاج عام (اسم)
panacea
انگلیسی به انگلیسی
• cure-all, medication which can heal any problem a panacea is something that is supposed to be a cure for any problem or illness.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ There is no panacea for all the world’s problems. In a discussion about health supplements, someone might ask, “Is there a panacea for overall well - being?” A person frustrated with their lack of productivity might say, “I wish there was a panacea for procrastination. ”
نوش دارو علاج همۀ درها و مشکلات شاه کلید
نوش دارو. داروی عام. داروی همه دردها مثال: Antibiotics are not a panacea, but they are a useful weapon in the fight against disease. آنتی بیوتیکها داروی همه دردها نیستند اما آنها سلاح مفیدی در نبرد با بیماری ها هستند.
علاج عام
علاج همه دردها
There is no panacea for country's economic problems