paillette

/pælˈjet//pælˈjet/

(در تزیین لباس زنانه و غیره) پولک، منجوق، پولک، فوفه ای که در میناکاری بکار میبرند

جمله های نمونه

1. Stand by saw paillette - sparkle is paillette whole very attractive be opposite?
[ترجمه گوگل]استند بای اره سطلی - درخشش سطل کاملاً جذاب است مخالف؟
[ترجمه ترگمان]با دیدن درخشش paillette که کاملا جذاب است کنار بایستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bag that paillette adorns, form luxuriant feel with dream.
[ترجمه گوگل]کیسه‌ای که جلیقه را زینت می‌دهد، حسی مجلل با رویا ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]آن کیسه ای که آن را زینت می دهد، luxuriant را با رویا می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The butterfly adornment that paillette comprises does not provide craftsmanship, ankle of deck sex appeal.
[ترجمه گوگل]تزئینات پروانه ای که جلیقه تشکیل می دهد، مهارت و جذابیت جنسی مچ پا را ارائه نمی دهد
[ترجمه ترگمان]زینت پروانه ای که paillette از آن تشکیل شده است، باعث نمی شود مهارت و جذبه سکس روی عرشه وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Studding the neck piece with diamond, paillette, giving a feeling of fresh and brilliance.
[ترجمه گوگل]یقه را با الماس، جلیقه می‌کشیم که حس طراوت و درخشندگی را می‌دهد
[ترجمه ترگمان]قطعه الماس را با الماس، paillette و در عین حال با ذوق و شوق نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The adornment of vamp broadband or metallic paillette is contented and different aesthetic appeal to beg.
[ترجمه گوگل]زینت باند پهن یا جلیقه فلزی با رضایت و جذابیت زیبایی شناختی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]تزیین باند پهن باند پهن باند و یا paillette فلزی از نظر زیبایی شناختی متفاوت است و از نظر زیبایی شناختی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We join the flashlight paillette adornment in the design, drawing on view in the meantime, adding more to lure dint.
[ترجمه گوگل]ما به تزئینات جلیقه چراغ قوه در طراحی می‌پیوندیم، در عین حال از روی نما ترسیم می‌کنیم، و چیزهای بیشتری را به فریب دادن می‌افزاییم
[ترجمه ترگمان]ما به چراغ قوه اش paillette در طراحی ملحق می شویم، در عین حال به منظره نگاه می کنیم و بیشتر به دام می اندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paillette is an important medium of Chinese traditional art, which is usually used to garnish different kinds of wares, sculptures and murals for its splendid tinct and precious characteristic.
[ترجمه گوگل]Paillette یک رسانه مهم از هنر سنتی چین است که معمولاً برای تزئین انواع مختلف اجناس، مجسمه‌ها و نقاشی‌های دیواری به دلیل رنگ و ویژگی باارزش خود استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]Paillette یک وسیله مهم برای هنر سنتی چینی است، که معمولا برای تزیین انواع مختلف اجناس، مجسمه ها و نقاشی های دیواری برای ویژگی های عالی و مشخصه ارزشمند خود استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The material uses the flash net, the revertex rubber paillette, the gold and silver metal thread computer embroidery becomes.
[ترجمه گوگل]مواد با استفاده از شبکه فلش، سطل لاستیک revertex، طلا و نقره رشته های فلزی گلدوزی کامپیوتری می شود
[ترجمه ترگمان]این ماده از تور فلاش، paillette لاستیکی revertex، the gold و silver کامپیوتر استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A woman should have shiny, no matter go where have become the center of attention, paillette outfit is indispensable first choice!
[ترجمه گوگل]یک زن باید براق داشته باشد، مهم نیست که کجا مرکز توجه شده است، لباس جلیقه انتخاب اول ضروری است!
[ترجمه ترگمان]یک زن باید براق باشد، بدون توجه به جایی که مرکز توجه شود، لباس paillette برای اولین انتخاب ضروری است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In put on a hammer move bead piece, when the dress that hanging tassel, had better deserve to go up to show the shoe that shows paillette to also be being nailed namely.
[ترجمه گوگل]در قرار دادن یک چکش تکه مهره حرکت می کند، زمانی که لباس که منگوله آویزان است، بهتر است سزاوار آن باشد که بالا برود تا کفشی را که نشان می دهد جلیقه نیز میخ می شود نشان دهد
[ترجمه ترگمان]در کنار گذاشتن مهره، مهره مهره، وقتی که لباسی که به شکل منگوله آویزان است، بهتر است که برای نشان دادن کفشی که نشان می دهد میخ شده به آن میخ شده باشد، بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only under this kind of condition can the restoration of paillette come true in the creation of contemporary art.
[ترجمه گوگل]تنها در چنین شرایطی است که می توان مرمت پیلت را در خلق هنر معاصر محقق کرد
[ترجمه ترگمان]تنها تحت این نوع شرایط، احیای of در خلق آثار هنری معاصر تحقق می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the 2nd has not worked, the place that want in you at will or likes affixes star paillette first, make star completely adherent go up.
[ترجمه گوگل]وقتی دومی کار نکرد، جایی که می‌خواهد در شما می‌خواهد یا می‌پسندد ابتدا سطل ستاره را می‌چسباند، ستاره را کاملاً چسبنده کنید تا بالا برود
[ترجمه ترگمان]زمانی که دوم کار نکرده است، جایی که در شما کار می کند یا دوست دارد paillette ستاره affixes را قبل از اول دوست داشته باشد، ستاره را به طور کامل مایل به بالا رفتن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sew of handle with contact hind hip socks(they usually all in the back), flank all styles, design or paillette etc. the legs that should want to make a show of you at you fair consider.
[ترجمه گوگل]دسته را با جوراب‌های باسن تماسی (معمولاً همه آنها در پشت) بدوزید، در کنار همه سبک‌ها، طرح یا جلیقه و غیره پاها را بپوشانید
[ترجمه ترگمان]جفت کردن دسته با جوراب عضلات باسن (که معمولا تمام آن ها در قسمت عقب هستند)، پهلو به جلو، طراحی، و غیره پاهایی که باید برای نشان دادن یک نمایش از شما در نظر گرفته شود، در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More more important is to won't block the skin clearance in at present in, also won't produce paillette to drop all over the face yes miserable situation!
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن این است که در حال حاضر پاکسازی پوست را مسدود نکنید، همچنین جلیقه برای ریختن در تمام صورت تولید نمی شود بله وضعیت اسفناکی!
[ترجمه ترگمان]مهم تر از آن این است که نباید مانع از پاک سازی پوست در حال حاضر شود، همچنین باعث نخواهد شد که paillette در مقابل شرایط بد و وحشتناک رها شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• spangle, small glittering disk sewn on garments as decoration

پیشنهاد کاربران

بپرس