paid up

جمله های نمونه

1. She paid up, with some grumbling.
[ترجمه گوگل]او با کمی غر زدن پرداخت
[ترجمه ترگمان]با غرولند جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They put the screws on him until he paid up.
[ترجمه گوگل]پیچ ها را روی او گذاشتند تا اینکه پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان] تا وقتی که پول رو بده، پیچ ها رو روی اون گذاشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eventually they paid up, but only after receiving several reminders.
[ترجمه گوگل]در نهایت آنها پرداخت کردند، اما تنها پس از دریافت چندین تذکر
[ترجمه ترگمان]سرانجام آن ها پول را پرداخت کردند، اما فقط بعد از اینکه چندین reminders دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Quinn paid up his check, put a mentholated toothpick in his mouth, and began walking again.
[ترجمه گوگل]کوین چکش را پرداخت، یک خلال دندان منتول در دهانش گذاشت و دوباره شروع به راه رفتن کرد
[ترجمه ترگمان]کویین صورت حساب خود را پرداخت، خلال دندون را در دهانش گذاشت و دوباره شروع به قدم زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ninety percent of debtors paid up in 1979 rather than tolerate the presence of the malodorous individual in reception for another five minutes.
[ترجمه گوگل]90 درصد از بدهکاران در سال 1979 به جای تحمل حضور فرد بدبو در پذیرش برای پنج دقیقه دیگر، پرداخت را پرداخت کردند
[ترجمه ترگمان]نود درصد از بدهکاران در سال ۱۹۷۹ به جای تحمل حضور افراد malodorous در پذیرش برای پنج دقیقه دیگر، پرداخت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because of the timescale the estate agents being paid up to £ 95 for each house valued are thought to be rushing the work.
[ترجمه گوگل]به دلیل زمان بندی، تصور می شود که کارگزاران املاک تا 95 پوند برای هر خانه ارزش گذاری شده پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]به دلیل مقیاس زمانی که نمایندگان املاک و مستغلات تا ۹۵ پوند بابت هر خانه ای که ارزش دارد به محل کار هجوم می برند، پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If the contravener paid up there would be no liability on the persons knowingly concerned.
[ترجمه گوگل]اگر متخلف پرداخت کند، هیچ مسئولیتی متوجه افراد ذینفع نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر دولت پول پرداختی را پرداخت کند، در مورد کسانی که به طور آگاهانه نگران هستند، هیچ گونه مسئولیتی وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When the company paid up, it did not even flinch.
[ترجمه گوگل]وقتی شرکت پرداخت کرد، حتی از پا در نیامد
[ترجمه ترگمان]وقتی که شرکت پول را پرداخت کرد، حتی شانه خالی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company paid up eventually, but only after repeated threats and reminders.
[ترجمه گوگل]این شرکت در نهایت پرداخت را پرداخت کرد، اما تنها پس از تهدیدها و یادآوری های مکرر
[ترجمه ترگمان]شرکت در نهایت پول خود را پرداخت، اما تنها بعد از تهدیدات و reminders مکرر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The monthly installments on the car were paid up.
[ترجمه گوگل]اقساط ماهانه خودرو پرداخت شد
[ترجمه ترگمان]اقساط ماهیانه خودرو پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are paid up to 15 per cent more and they advance quickly.
[ترجمه گوگل]آنها تا 15 درصد بیشتر حقوق می گیرند و سریع پیش می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها ۱۵ درصد بیشتر حقوق می گیرند و به سرعت پیشرفت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He paid up without any more ado.
[ترجمه گوگل]بدون هیچ حرفی پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ حرفی پول را پس داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All expenses have been paid up.
[ترجمه گوگل]تمام هزینه ها پرداخت شده است
[ترجمه ترگمان]همه هزینه ها پرداخت شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He finally paid up six months later.
[ترجمه گوگل]بالاخره شش ماه بعد پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]اون بالاخره ۶ ماه بعد پولش رو پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They are paid up to per cent more and they advance more quickly.
[ترجمه گوگل]آنها تا درصد بیشتری دستمزد می گیرند و سریعتر پیش می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش از هر درصد حقوق می گیرند و به سرعت پیشرفت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• repaid, given back money owed
if you are a paid-up member of a group, you have paid the money required to be a member.

پیشنهاد کاربران

بپرس