paddling

جمله های نمونه

1. in the shallow water the children were paddling with their hands
بچه ها در آب کم ژرفا دستانشان را پارووار تکان می دادند.

2. We gave the children an inflatable paddling pool for Christmas.
[ترجمه گوگل]برای کریسمس به بچه ها استخر پارویی بادی دادیم
[ترجمه ترگمان]ما برای کریسمس بچه ها را برای کریسمس به بچه ها دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A crab nipped my toe while I was paddling.
[ترجمه گوگل]یک خرچنگ انگشت پایم را در حالی که پارو می زدم نیش زد
[ترجمه ترگمان]در حالی که پارو می زدم، یک خرچنگ نوک پایم را گاز گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dog was paddling furiously after the ducks.
[ترجمه گوگل]سگ با عصبانیت دنبال اردک ها پارو می زد
[ترجمه ترگمان]سگ بعد از اردک ها با خشم پارو می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They liked to watch the children paddling in the stream.
[ترجمه گوگل]آنها دوست داشتند بچه هایی را که در حال دست و پا زدن در رودخانه هستند تماشا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دوست داشتند که بچه ها را در رودخانه تماشا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of my earliest memories is paddling in the sea with my parents.
[ترجمه گوگل]یکی از اولین خاطرات من دست و پا زدن در دریا با پدر و مادرم است
[ترجمه ترگمان]یکی از نخستین خاطرات من در دریا با پدر و مادرم مشغول پارو زدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was supreme among big-wave riders, paddling out on his traditional wooden board when no one else dared.
[ترجمه گوگل]او در میان سواران موج بزرگ برتر بود و در حالی که هیچ کس جرات نمی کرد روی تخته چوبی سنتی خود پارو می زد
[ترجمه ترگمان]او بین سواران بزرگ و بزرگ بود، و هر وقت کسی جرات نمی کرد به تخته چوبی سنتی خود پناه می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Brenda's children played in the paddling pool.
[ترجمه گوگل]بچه های برندا در استخر پارویی بازی می کردند
[ترجمه ترگمان]بچه های برندا در استخر شنا بازی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We made it through, paddling to a quiet spot and awaited the others.
[ترجمه گوگل]ما از آن عبور کردیم، پارو زدن به یک نقطه آرام و منتظر بقیه بودیم
[ترجمه ترگمان]آن را کشیدیم، پارو زدن به یک نقطه آرام و منتظر بقیه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was to be no paddling around in the shallow waters for this man, Ruth thought.
[ترجمه گوگل]روت فکر کرد که برای این مرد نباید دست و پا زدن در آبهای کم عمق وجود داشت
[ترجمه ترگمان]روت اندیشید که در آب های کم عمق برای این مرد باید پارو بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hunters paddling each canoe were terrified.
[ترجمه گوگل]شکارچیانی که هر قایق رانی دست و پا می زدند، وحشت کردند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان با هر کرجی از پارو زدن وحشت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The shallow water was thick with paddling children.
[ترجمه گوگل]آب کم عمق با بچه هایی که دست و پا می زدند غلیظ بود
[ترجمه ترگمان]آب کم عمق پوشیده از کودکان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After 2 days' paddling and considerable suspense at last we reached the three corner point with Czechoslovakia/Hungary.
[ترجمه گوگل]پس از 2 روز پارو زدن و تعلیق قابل توجه در نهایت با چکسلواکی/مجارستان به نقطه سه گوشه رسیدیم
[ترجمه ترگمان]پس از ۲ روز پارو زدن و تعلیق قابل توجه سرانجام به نقطه تقاطع سه گوشه با چکسلواکی و مجارستان رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hours were spent paddling around in the dark on the Suez Canal until they believed they had mastered handling of the inflatables.
[ترجمه گوگل]ساعت ها در تاریکی در کانال سوئز دست و پا زدن می گذراند تا اینکه آنها باور کردند که در کار با وسایل بادی تسلط دارند
[ترجمه ترگمان]ساعت ها صرف پارو زدن در تاریکی کانال سوئز شد تا زمانی که آن ها بر این باورند که آن ها بر کنترل of مسلط شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of moving a boat using a paddle; spanking or striking with a paddle; act of trampling the surface of soft ground

پیشنهاد کاربران

بپرس