1. the mattress' padding has become hard
پنبه ی تشک سفت شده است.
2. his article is full of padding
مقاله ی او پر از لفت و لعاب است.
3. Thick cotton padding embedded the precious vase in its box.
[ترجمه گوگل]روکش پنبه ای ضخیم گلدان گرانبها را در جعبه خود جاسازی کرده است
[ترجمه ترگمان]padding ضخیم پنبه گلدان قیمتی را در جعبه قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The old man was padding along.
5. The shoes have thick padding at the ankle to offer greater support.
[ترجمه گوگل]کفش ها دارای بالشتک ضخیم در مچ پا هستند تا پشتیبانی بیشتری را ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]کفش ها به شدت به قوزک پا می چسبند تا حمایت بیشتری ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Players must wear padding to protect them from injury.
[ترجمه گوگل]بازیکنان باید از بالشتک استفاده کنند تا از آسیب محافظت شود
[ترجمه ترگمان]بازیکنان باید برای محافظت از آن ها در برابر آسیب لباس بپوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The cat came padding silently back to its home.
[ترجمه گوگل]گربه بیصدا به خانهاش برگشت
[ترجمه ترگمان]گربه بی سر و صدا به خانه برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The shoe has padding around the collar, heel and tongue for added comfort.
[ترجمه گوگل]این کفش برای راحتی بیشتر در اطراف یقه، پاشنه و زبانه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کفش به دور گردن، پاشنه و زبان برای آرامش اضافه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The padding acts as a cushion if the player falls or is hit by the ball.
[ترجمه گوگل]در صورت افتادن یا برخورد توپ توسط بازیکن، بالشتک مانند یک بالشتک عمل می کند
[ترجمه ترگمان]The به عنوان یک بالش عمل می کند اگر بازیکن سقوط کند یا توسط توپ مورد اصابت قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Also, my costume had discreet padding and my boots had lifts to change my apparent height and size.
[ترجمه گوگل]همچنین، لباس من دارای بالشتک های محتاطانه بود و چکمه های من برای تغییر قد و اندازه ظاهری من بالابر داشتند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، لباس من padding بود و چکمه های من بالا رفته بود تا قد و قواره من را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The cheeks, also awaiting padding, had vanished into the cavities of the skull.
[ترجمه گوگل]گونهها، که منتظر بالش بودند، در حفرههای جمجمه ناپدید شده بودند
[ترجمه ترگمان]گونه هایش نیز که منتظر padding بودند در شکاف جمجمه ناپدید شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Foam padding, often used on coat hangers, is not ideal.
[ترجمه گوگل]روکش فوم که اغلب در رخت آویز استفاده می شود، ایده آل نیست
[ترجمه ترگمان]padding فوم که اغلب بر روی چوب لباسی به کار می رود، ایده آل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The unique micro-thin padding acts just like an extra soft layer of skin.
[ترجمه گوگل]پد منحصر به فرد میکرو نازک درست مانند یک لایه نرم اضافی از پوست عمل می کند
[ترجمه ترگمان]The کوچک و ظریف مثل لایه ای نرم از پوست عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These have only one centimetre of padding and leave the thumb free to fold in safely.
[ترجمه گوگل]اینها فقط یک سانتی متر بالشتک دارند و انگشت شست را آزاد میگذارند تا با خیال راحت تا شود
[ترجمه ترگمان]این ها فقط یک سانتیمتر زمین دارند و انگشت شستش را آزاد می گذارند تا در امان بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید