purism

/ˈpjʊrɪzəm//ˈpjʊərɪzm/

معنی: لفظ قلم نویسی، واژه یا اصطلاح اصیل و صحیح، افراط در استعمال صحیح الفاظ
معانی دیگر: (زبان و ادبیات و هنر) بنیاد گرایی، ناب گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: purist (n.)
(1) تعریف: uncompromising exactness and strictness with regard to long-established standards, as of language or political or philosophical belief.

(2) تعریف: an instance of such strictness.

جمله های نمونه

1. Purism was to be unsullied by ornament, fantasy or individuality and was to be inspired by the machine.
[ترجمه گوگل]پیوریسم باید از زینت، فانتزی یا فردیت پاک می شد و باید از ماشین الهام می گرفت
[ترجمه ترگمان]purism باید از تزیینات، فانتزی یا فردیت پاک شود و از ماشین الهام گرفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Purism was an exercise in reason and even the Dadaists arrived at their apparent absurdities by a process of rational thought.
[ترجمه گوگل]پیوریسم تمرینی برای عقل بود و حتی دادائیست ها با فرآیندی از تفکر عقلانی به پوچی های ظاهری خود رسیدند
[ترجمه ترگمان]purism یک تمرین در عقل بود و حتی the براثر یک فرآیند تفکر عقلانی به absurdities آشکار خود رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No amount of purism can really purify a man.
[ترجمه گوگل]هیچ مقدار پاکی نمی تواند واقعاً یک مرد را پاک کند
[ترجمه ترگمان]هیچ amount نمی تواند انسان را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Neither multilateral purism nor sentimental bonds with old allies will stop Britain cultivating bilateral ties with emerging powers, whether BRIC or sub-BRIC.
[ترجمه گوگل]نه خالص گرایی چندجانبه و نه پیوندهای عاطفی با متحدان قدیمی، انگلیس را از ایجاد روابط دوجانبه با قدرت های نوظهور، خواه بریک یا زیر BRIC، باز نمی دارد
[ترجمه ترگمان]نه purism چندجانبه و نه پیوندهای عاطفی با متحدان قدیمی، در ایجاد روابط دو جانبه با قدرت های نوظهور، چه BRIC و چه sub، دست به دست هم خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As opposed to the uncorrupted purism of my grandmother, Mama's language was the loosest popular slang.
[ترجمه گوگل]برخلاف تخلص فاسد مادربزرگم، زبان مامان شلوغ ترین زبان عامیانه بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که بر خلاف قانون اساسی grandmother مادربزرگ من، زبان مامان به معنای واقعی کلمه آرگو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By purism is to be understood a needless and irritating insistence on purity or correctness of speech(H. W.
[ترجمه گوگل]با خالص گرایی اصرار بی مورد و آزاردهنده بر خلوص یا درستی گفتار را می توان فهمید (H W
[ترجمه ترگمان]از طریق purism باید به اصرار بی مورد و irritating بر خلوص و یا درستی گفتار اشاره شود (H دبلیو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the theoretic level, the application of moral purism as weapon to make unlimited criticism to terrorism is the only route thoroughly solving ethical problem of terrorism.
[ترجمه گوگل]در سطح تئوریک، استفاده از خلوص اخلاقی به عنوان سلاحی برای انتقاد نامحدود از تروریسم تنها راهی است که مشکل اخلاقی تروریسم را به طور کامل حل می کند
[ترجمه ترگمان]در سطح نظری، کاربرد اصول اخلاقی به عنوان سلاح برای ایجاد انتقادهای نامحدود در برابر تروریسم تنها راه حل مساله اخلاقی تروریسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It may also have taught them the folly of favouring ideological purism over electability when choosing the next Labour leader.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است به آنها حماقت را آموخته باشد که هنگام انتخاب رهبر بعدی حزب کارگر، خالص‌گرایی ایدئولوژیک را بر انتخاب‌پذیری ترجیح دهند
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است به آن ها یاد داده شود که در زمان انتخاب رهبر حزب کارگر، در زمان انتخاب رهبر حزب کارگر، به طرفداری از تعصب ایدئولوژیکی بر electability برتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Since it evolved over time, the modernist aesthetic is made up of many artistic movements including futurism, Bauhaus, constructivism and purism.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که زیبایی شناسی مدرنیستی در طول زمان تکامل یافته است از بسیاری از جنبش های هنری از جمله آینده نگری، باهاوس، سازه گرایی و خالص گرایی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان که به مرور زمان تکامل یافت، زیبایی شناختی مدرن از بسیاری از جنبش های هنری از جمله futurism، Bauhaus، سازه انگاری و purism ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Well, concerns about the tax deal reflect realism, not purism: Mr. Obama is setting up another hostage situation a year down the road.
[ترجمه گوگل]خوب، نگرانی‌ها در مورد توافق مالیاتی منعکس‌کننده واقع‌گرایی است، نه خالص‌گرایی: آقای اوباما یک سال بعد یک موقعیت گروگان‌گیری دیگر را ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]خوب، نگرانی ها در مورد معامله مالیاتی منعکس کننده واقع گرایی است، نه purism: آقای اوباما در حال ایجاد یک وضعیت گروگان گیری جدید در طول یک سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Kai-wing Chow (199 has suggested a much better term to describe the Sung sense of return to classical values: purism.
[ترجمه گوگل]Kai-wing Chow (199 اصطلاح بسیار بهتری را برای توصیف حس سونگ از بازگشت به ارزش‌های کلاسیک پیشنهاد کرده است: خالص‌گرایی
[ترجمه ترگمان]Chow بال (۱۹۹ بال)(۱۹۹)یک عبارت بهتر را برای توصیف مفهوم بازگشت به ارزش های کلاسیک پیشنهاد کرده است: purism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لفظ قلم نویسی (اسم)
purism

واژه یا اصطلاح اصیل و صحیح (اسم)
purism

افراط در استعمال صحیح الفاظ (اسم)
purism

انگلیسی به انگلیسی

• strict adherence to purity in behavior (or speech, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس