provident

/ˈprɑːvədənt//ˈprɒvɪdənt/

معنی: مال اندیش، عاقبت اندیش، صرفه جو، مشیتی، اینده نگر
معانی دیگر: در فکر آتیه، آینده نگر، دور اندیش، providential صرفه جو، خوشبخت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: providently (adv.), providentness (n.)
(1) تعریف: showing wisdom and foresight in providing for the future.
مترادف: prudent
متضاد: improvident
مشابه: careful, circumspect, deliberate, farsighted, judicious, politic, sagacious, shrewd, wise

- They attributed their success to provident business management.
[ترجمه گوگل] آنها موفقیت خود را به مدیریت کسب و کار مشروط نسبت دادند
[ترجمه ترگمان] آن ها موفقیت خود را به کنترل مدیریت کسب وکار نسبت دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: economical or thrifty; frugal.
مترادف: economical, frugal, thrifty
متضاد: improvident
مشابه: chary, prudent

- Her brother was a spendthrift, but she was more provident in money matters.
[ترجمه گوگل] برادرش ولخرجی بود، اما او در مسائل مالی تدبیر بیشتری داشت
[ترجمه ترگمان] برادرش او را دست و پا چلفتی بود، اما در مسائل مالی بیشتر provident بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a provident farmer
کشاورز مال اندیش

2. He is provident of his money.
[ترجمه گوگل]او تأمین کننده پول خود است
[ترجمه ترگمان]او provident است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some of the farmers had been provident in the good years but others were ruined by the bad harvests.
[ترجمه گوگل]برخی از کشاورزان در سال های خوب روزی سپری کرده بودند، اما برخی دیگر به دلیل برداشت بد محصول ویران شدند
[ترجمه ترگمان]برخی از کشاورزان در سال های خوبی محتاط بوده اند، اما برخی دیگر تحت تاثیر برداشت های بد قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The more provident of them had taken out insurance against flooding.
[ترجمه گوگل]مهیاتر از آنها بیمه در برابر سیل گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]The از آن ها بیمه را در برابر سیل به دست آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A blessed miracle of provident design?
[ترجمه گوگل]معجزه مبارک طراحی مشیت؟
[ترجمه ترگمان]چه معجزه آسایی از طرح پیش بینی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From 198 Friends Provident also pumped money into the business, bankrolling its expansion until it was floated in 198
[ترجمه گوگل]از 198 Friends Provident نیز به این تجارت پول وارد کرد و توسعه آن را تا زمانی که در سال 198 عرضه شد سرمایه گذاری کرد
[ترجمه ترگمان]از ۱۹۸ دوستان Provident نیز پول خود را به کسب وکار تزریق کردند، پشتوانه مالی آن تا زمانی که در ۱۹۸ مورد استفاده قرار گرفت، سرمایه گذاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good harvests make men prodigal, Bad ones provident.
[ترجمه گوگل]دروهای خوب، انسانها را ولخرج می کند، و محصولات بد را مهیا می کند
[ترجمه ترگمان]محصول خوب، مردان prodigal، provident و provident
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Friends Provident International and the Corporate Rose Logo are registered trade marks of Friends Provident Companies.
[ترجمه گوگل]Friends Provident International و Corporate Rose Logo علائم تجاری ثبت شده Friends Provident Companies هستند
[ترجمه ترگمان]دوستان بین المللی و رز شرکتی، علامت تجاری دوستان و شرکت ها را ثبت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And the provident fund by developers for project loans as a developer of security, there is no restriction in this regard, but many of the procedures are reimbursable by the developers.
[ترجمه گوگل]و صندوق تامینی توسط توسعه دهندگان برای وام پروژه به عنوان توسعه دهنده امنیت، محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، اما بسیاری از مراحل توسط توسعه دهندگان قابل بازپرداخت است
[ترجمه ترگمان]و بودجه آینده توسط توسعه دهندگان برای وام های پروژه به عنوان یک توسعه دهنده امنیت، هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، اما بسیاری از روش ها توسط توسعه دهندگان طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One - year loan has been paid Provident Fund is still in the original interest rate.
[ترجمه گوگل]وام یکساله پرداخت شده است صندوق تامین همچنان با نرخ سود اصلی است
[ترجمه ترگمان]یک وام یک ساله که به صندوق Provident پرداخت شده است هنوز هم در نرخ بهره اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has been provident since she was young, so she is thrifty in shopping.
[ترجمه گوگل]او از جوانی روزی گذرانده است، بنابراین در خرید صرفه جویی می کند
[ترجمه ترگمان]از وقتی که جوان بود، provident بود، بنابراین خرج خرید خسیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Information on the Mandatory Provident Fund ( MPF ) System ( retirement protection ).
[ترجمه گوگل]اطلاعات مربوط به سیستم صندوق تامین اجباری (MPF) (حمایت از بازنشستگی)
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به سیستم Provident اجباری (MPF)اجباری (حمایت از بازنشستگی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mandatory Provident Fund (MPF) has run for many years, do you agree with value of existence? For example, achieve the ideal value of retirement.
[ترجمه گوگل]صندوق تامین اجباری (MPF) سالهاست که فعال است، آیا با ارزش وجود موافقید؟ به عنوان مثال، به ارزش ایده آل بازنشستگی دست پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]صندوق Provident اجباری (MPF)چندین سال است که اداره می شود، آیا شما با ارزش وجود موافق هستید؟ برای مثال، به مقدار ایده آل بازنشستگی دست یابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In his usual provident manner, he had insured himself against this type of loss.
[ترجمه گوگل]او به شیوه همیشگی خود، خود را در برابر این نوع خسارت بیمه کرده بود
[ترجمه ترگمان]در رفتار usual، خود را در برابر این نوع از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A provident father plans for his children's education.
[ترجمه گوگل]یک پدر مشیت برای تحصیل فرزندانش برنامه ریزی می کند
[ترجمه ترگمان]یک پدر در آینده برای تحصیل فرزندان خود برنامه ریزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مال اندیش (صفت)
circumspect, farseeing, provident, providential, long-headed

عاقبت اندیش (صفت)
farseeing, provident, long-sighted

صرفه جو (صفت)
parsimonious, frugal, inexpensive, provident, providential, thrifty, sparing, penny-wise

مشیتی (صفت)
provident, providential

اینده نگر (صفت)
provident, providential

انگلیسی به انگلیسی

• careful, cautious; concerned with the future; thrifty, frugal, prudent

پیشنهاد کاربران

مال اندیش. اینده نگر
مثال:
My father was a provident farmer
پدر من یک کشاورز آینده نگر بود.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : providence
✅️ صفت ( adjective ) : provident / providential
✅️ قید ( adverb ) : providentially

بپرس