proneness


امادگی، تمایل، استعداد، رغبت، سرازیری، خوابیدگی، روبه زمینی

جمله های نمونه

1. We criticized him for his proneness to get angry with folk and bawl them out.
[ترجمه گوگل]ما از او به خاطر تمایلش به عصبانی شدن با مردم و بیرون کردن آنها انتقاد کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از او بخاطر proneness برای عصبانی شدن از مردم و فریاد کشیدن از آن ها انتقاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most of the high creativity proneness students'personality types were Alpha and Gamma type.
[ترجمه گوگل]اکثر تیپ های شخصیتی دانش آموزان با استعداد خلاقیت بالا، تیپ آلفا و گاما بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر خلاقیت بالای دانش آموزان تیپ شخصیتی آلفا و گاما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their proneness to hallucinatory experiences, and their stress levels, were also assessed.
[ترجمه گوگل]تمایل آنها به تجربیات توهم، و سطح استرس آنها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ارتباط آن ها با تجربیات hallucinatory و سطح استرس آن ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Proneness may be an unsafe position for newborns.
[ترجمه گوگل]مستعد بودن ممکن است موقعیتی ناامن برای نوزادان باشد
[ترجمه ترگمان]خفگی ممکن است یک موقعیت ناامن برای نوزادان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prediction of rockbursts proneness is the basis of preventing and controlling rockbursts disaster.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی استعداد انفجار سنگ اساس پیشگیری و کنترل فاجعه انفجار سنگ است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی of proneness اساس جلوگیری و کنترل یک فاجعه rockbursts است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We should get rid of proneness to boasting and exaggeration.
[ترجمه گوگل]باید تمایل به لاف زدن و زیاده گویی را از خود دور کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از شر proneness خلاص بشیم و اغراق کنیم و اغراق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shame proneness as the independent variable was positively correlated with social anxiety.
[ترجمه گوگل]تمایل به شرم به عنوان متغیر مستقل با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبت داشت
[ترجمه ترگمان]شرم proneness به عنوان متغیر مستقل به طور مثبت با اضطراب اجتماعی ارتباط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The experiment 1 examined the effects of boredom proneness (BP) and signal rate on performance and state boredom in cognitive vigilance.
[ترجمه گوگل]آزمایش 1 اثرات مستعد کسالت (BP) و نرخ سیگنال را بر عملکرد و خستگی حالت در هوشیاری شناختی بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]آزمایش ۱ اثرات استرس boredom (BP)و نرخ سیگنال روی عملکرد و خستگی حالت در مراقبت شناختی را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another confirmation of the transformation of the press was its proneness for take-over for financial rather than political ends.
[ترجمه گوگل]تأیید دیگری بر دگرگونی مطبوعات، تمایل آن به تصاحب قدرت برای اهداف مالی و نه سیاسی بود
[ترجمه ترگمان]تایید دیگری از تغییر و تحول مطبوعات این بود که به جای اهداف سیاسی، به جای اهداف سیاسی، به نفع مالی شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was some degree of direct correlation between behavioral shame proneness and interpersonal sensitivity.
[ترجمه گوگل]درجاتی از همبستگی مستقیم بین تمایل به شرم رفتاری و حساسیت بین فردی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک درجه همبستگی مستقیم بین shame رفتاری proneness و حساسیت بین فردی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At least 3 users certificates to attached in each offer as a testimony to proneness.
[ترجمه گوگل]حداقل 3 گواهی کاربر در هر پیشنهاد به عنوان گواهی بر تمایل پیوست شده است
[ترجمه ترگمان]حداقل ۳ نفر از کاربران در هر پیشنهاد به عنوان گواهی بر proneness ضمیمه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The results show that both ore body and wall rock have weak or strong rockburst proneness.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که هم کانی و هم سنگ دیواره دارای استعداد انفجار سنگ ضعیف یا قوی هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که هر دو سنگ اوره و سنگ دیوار دارای weak قوی یا قوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• liability, predisposition; inclination, tendency; state of lying flat with the face downward

پیشنهاد کاربران

خطاپذیری
تو فوتبال یعنی اشتباه منجر به گل یا اشتباهی که به حریف موقعیت گل میده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : proneness
✅️ صفت ( adjective ) : prone
✅️ قید ( adverb ) : _
Susceptibility
مسئولیت رنج بردن یا تجربه چیزی قابل تأسف یا ناخوشایند.
مستعد بودن

بپرس