productivity

/ˌprodəkˈtɪvəti//ˌprɒdʌkˈtɪvɪti/

معنی: سودمندی، باروری، حاصلخیزی
معانی دیگر: فراورش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the capacity for or fact of being productive.

- Under new management, productivity increased at the factory.
[ترجمه گوگل] تحت مدیریت جدید، بهره وری در کارخانه افزایش یافت
[ترجمه ترگمان] تحت مدیریت جدید، بهره وری در کارخانه افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A comfortable working environment will increase productivity.
[ترجمه گوگل]یک محیط کاری راحت باعث افزایش بهره وری می شود
[ترجمه ترگمان]یک محیط کار راحت بهره وری را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The average yearly increment in labour productivity in industry was 5 per cent.
[ترجمه گوگل]متوسط ​​افزایش سالانه بهره وری نیروی کار در صنعت 5 درصد بود
[ترجمه ترگمان]میانگین افزایش سالانه بهره وری نیروی کار در صنعت ۵ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The strike took a heavy toll in lost productivity.
[ترجمه احمد] تاثیر اعتصاب، افت شدید در تولید یا بهره وری بود.
|
[ترجمه Faramarz] اعتصاب، تلفات سنگینی به بهره وری وارد کرد.
|
[ترجمه گوگل]این اعتصاب تلفات سنگینی در کاهش بهره وری داشت
[ترجمه ترگمان]این حمله تلفات سنگینی را در بهره وری از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The size of the crop depends on the productivity of the soil.
[ترجمه گوگل]اندازه محصول به بهره وری خاک بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]اندازه محصول بستگی به بهره وری خاک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. New machinery has enhanced the company's productivity and competitiveness.
[ترجمه گوگل]ماشین آلات جدید بهره وری و رقابت شرکت را افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]ماشین آلات جدید بهره وری و رقابت شرکت را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They have created an environment in which productivity should flourish.
[ترجمه گوگل]آنها محیطی را ایجاد کرده اند که در آن بهره وری باید شکوفا شود
[ترجمه ترگمان]آن ها محیطی ایجاد کرده اند که در آن بهره وری شکوفا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of the payoffs was an increase in productivity.
[ترجمه گوگل]یکی از دستاوردها افزایش بهره وری بود
[ترجمه ترگمان]یکی از the افزایش بهره وری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A highly-trained workforce equals high productivity.
[ترجمه گوگل]نیروی کار بسیار آموزش دیده برابر با بهره وری بالا است
[ترجمه ترگمان]نیروی کار بسیار آموزش دیده، با بهره وری بالا برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company has made notable gains in productivity.
[ترجمه گوگل]این شرکت دستاوردهای قابل توجهی در بهره وری داشته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت دستاوردهای قابل توجهی در بهره وری داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The payback for reorganization should be increased productivity.
[ترجمه گوگل]بازپرداخت سازماندهی مجدد باید افزایش بهره وری باشد
[ترجمه ترگمان]بازگشت سرمایه برای سازماندهی مجدد باید بهره وری را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Productivity in the steel industry improved by 5% last year.
[ترجمه گوگل]بهره وری در صنعت فولاد در سال گذشته 5 درصد بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]بهره وری در صنعت فولاد تا ۵ % در سال گذشته بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wage rates depend on levels of productivity.
[ترجمه گوگل]نرخ دستمزد به سطح بهره وری بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]نرخ دست مزد به سطوح بهره وری بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Productivity in the factory has slipped quite noticeably in the last year.
[ترجمه گوگل]بهره وری در کارخانه در سال گذشته به طور قابل توجهی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تولید در کارخانه در سال گذشته به میزان قابل توجهی کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A ten-minute power nap can boost your productivity.
[ترجمه گوگل]یک چرت ده دقیقه ای با قدرت می تواند بهره وری شما را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]یک چرت ده دقیقه ای می تواند بهره وری شما را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Farmers are introducing in novations which increase the productivity.
[ترجمه گوگل]کشاورزان در حال معرفی نوآوری هایی هستند که بهره وری را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در novations معرفی می شوند که بهره وری را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سودمندی (اسم)
efficiency, usefulness, utility, expedience, expediency, yield, earning power, productivity, profitableness

باروری (اسم)
fruition, productivity, fecundity, fertility

حاصلخیزی (اسم)
luxuriance, productivity, fecundity, fertility

تخصصی

[حسابداری] بهره وری
[کامپیوتر] بهره وری
[زمین شناسی] قدرت تولید،بازدهی - الف)واژه ای عمومی برای باروری آلی توده آب. - ب)ظرفیت دریاچه برای ایجاد یک موجود زنده خاص.ج) باروری اولیه. د)تولید.
[صنعت] بهره وری، فرآورش، سودمندی
[نساجی] کارایی - بهره وری - قابلیت تولید
[ریاضیات] قابلیت تولید، بهره دهی، بهره وری، قدرت تولید، بهره زایی، باروری

انگلیسی به انگلیسی

• generativeness, creativeness; fruitfulness, prolificness, state of accomplishing a large amount of work
productivity is the rate at which goods are produced, or the amount of goods produced by each worker.

پیشنهاد کاربران

output, production, work rate, yield
☑️ فرآورایی
فرآورایی
( Farāvarāyi )
�فرآوردن� ( product ) و �آیی� ( ivity )
بهره وری، بازدهی، فرآورش، حاصلخیزی، سودمندی، بارآوری، نیروی تولید، پرکاری، فرآورندگی، قابلیت تولید
سازنده و مفید
باردهی
بارآوری
a property of language that allows users to create new expressions, also called “creativity” or “open - endedness”
کارایی
productivity معنای خلاقیت نداره حتی در زبانشناسی.
دوستان توجه کنند که کلمات سابقه معنایی دارند و به راحتی نمی توان واژه ای مانند خلاقیت را که کاملا موضوع دیگری است به productivity ربط داد.
productivity در زبانشناسی به معنای توانایی تولید کلمات و ساختارهای تازه است ( در مورد کودکای که تازه دارند حرف زدن یاد می گیرند ) اما این که خلاقیت نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمات و ساختارهایی که کودک تولید میکند برای آن زبان جدید نیستند و از پیش در آن زبان موجودند. تنها در مسیر رشد کودک است که اینها تازگی دارند.

productivity ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: بهره وری
تعریف: نرخ تولید زی توده در واحد سطح به وسیلۀ هر اندامگان
احساس مفید بودن و سودمند بودن
خلاقیت
راندمان
The company has improved operating performance, led by cost reduction efforts and productivity gains
. . . و افزایش بهره وری
Four - day working week pilot launches in UK
with 100 - 80 - 100 model: Full pay and ⭕productivity but 80 pet cent of the time
معنای دقیق آن "بهره وری" است و با کارایی و اثر بخشی تفاوت دارد. بهره وری نرخی است که از مقایسه ورودی ( زمان، پول، انرژی. . . ) با خروجی ( تعداد محصول، نمره امتحان، سود ) بدست می آید. هم معنای کمّی دارد و هم کیفی
زایایی
بارورى
دارای قابلیت تولید و تکثیر بودن

در بیوراکتورها به معنی مولد بودن است.
کارامدی، کارایی
سودآوری
بازدهی
بهره وری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس