presentative


معنی: عرضه داشتنی، قابل تقدیم، درک کردنی
معانی دیگر: شغل کلیسایی که از محل ملک یا پول اهدایی تامین می شود و اهدا کننده حق تعیین کشیش مصدر شغل را دارد

جمله های نمونه

1. The relation between man and beings is essentially presentative one. Hence the world is a picture.
[ترجمه گوگل]رابطه انسان و موجودات اساساً رابطه ای ظاهری است از این رو جهان یک تصویر است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین انسان و انسان اساسا ناسازگار است از این رو، جهان تصویری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the dualist's analysis there is immediate, presentative contact in consciousness between the subject and the object.
[ترجمه گوگل]در تحلیل ثنوی، تماس بی واسطه و نمایشی در آگاهی بین سوژه و ابژه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل dualist، ارتباط فوری و فوری بین سوژه و شی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's a ability, character and culture's presentative for a person.
[ترجمه گوگل]این یک توانایی، شخصیت و فرهنگ برای یک فرد است
[ترجمه ترگمان]این یک توانایی، شخصیت و فرهنگ برای یک فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For hotel industry, the prominent presentative of service industry, to implement customer relationship management is both a big trend and an external must.
[ترجمه گوگل]برای صنعت هتلداری، ارائه دهنده برجسته صنعت خدمات، اجرای مدیریت ارتباط با مشتری هم یک روند بزرگ و هم یک الزام خارجی است
[ترجمه ترگمان]برای صنعت هتلداری، مدیریت برجسته صنعت خدمات، اجرای مدیریت روابط مشتری هم یک گرایش بزرگ و هم یک ضرورت خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Financial crisis ahull casts the presentative backside of comprehensive systole, chinese Internet however under cover a tremendous investment gold mine.
[ترجمه گوگل]بحران مالی ahull پشت آشکار سیستول جامع، اینترنت چینی را ایجاد می کند، اما در زیر پوشش یک معدن طلا سرمایه گذاری عظیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، بحران مالی ahull presentative presentative، اینترنت چینی را تحت پوشش یک معدن طلای عظیم سرمایه گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By using the visual presentative information, the visual content based retrieve experiments were made through typical image in domain of medical image.
[ترجمه گوگل]با استفاده از اطلاعات نمایشی بصری، آزمایش‌های بازیابی مبتنی بر محتوای بصری از طریق تصویر معمولی در حوزه تصویر پزشکی انجام شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از اطلاعات presentative بصری، بازیابی محتوای تصویری از طریق تصویر نوعی در حوزه تصویر پزشکی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is presentative that human affairs changes, show the change of company strategy fully rear.
[ترجمه گوگل]نمایانگر این است که امور انسانی تغییر می کند، تغییر استراتژی شرکت را کاملاً در عقب نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]روشن است که تغییرات در امور انسانی، تغییر استراتژی شرکت را به طور کامل از عقب نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The proposed approach can provide a satisfactory presentative model at improved computation speed ofthe selection of the response surface function approximation.
[ترجمه گوگل]رویکرد پیشنهادی می‌تواند یک مدل ارائه رضایت‌بخش در سرعت محاسبات بهبود یافته انتخاب تقریب تابع سطح پاسخ ارائه کند
[ترجمه ترگمان]روش پیشنهادی می تواند یک مدل presentative رضایت بخش در سرعت محاسباتی بهبود یافته تخمین تابع سطح پاسخ فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To explore the MRI presentative characteristics of severe viral encephalitis in children and to evaluate its clinical value.
[ترجمه گوگل]برای بررسی ویژگی های ارائه MRI آنسفالیت ویروسی شدید در کودکان و ارزیابی ارزش بالینی آن
[ترجمه ترگمان]برای بررسی ویژگی های presentative MRI در آنسفالیت ویروسی شدید در کودکان و ارزیابی ارزش بالینی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The party is ahead of the times all the time, which has become the presentative of advanced productive power, advanced culture and the complete benefits of the people in China.
[ترجمه گوگل]این حزب همیشه جلوتر از زمان است که نشان دهنده قدرت تولیدی پیشرفته، فرهنگ پیشرفته و مزایای کامل مردم در چین شده است
[ترجمه ترگمان]این حزب در هر زمانی جلوتر است که تبدیل به presentative قدرت تولیدی پیشرفته، فرهنگ پیشرفته و منافع کامل مردم چین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The numerical example shows that the combination results gained by this new combination rule are closer to the presentative judgment of human.
[ترجمه گوگل]مثال عددی نشان می‌دهد که نتایج ترکیبی به‌دست‌آمده از این قانون ترکیبی جدید به قضاوت ظاهری انسان نزدیک‌تر است
[ترجمه ترگمان]مثال عددی نشان می دهد که نتایج ترکیبی بدست آمده از این قاعده ترکیب جدید به قضاوت presentative انسان نزدیک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "Commit suicide " what causes ego psychology suggestion, is its presentative specific feature what?
[ترجمه گوگل]"خودکشی" چه چیزی باعث پیشنهاد روانشناسی نفس می شود، آیا ویژگی خاص ظاهری آن چیست؟
[ترجمه ترگمان]\"خودکشی\" چه چیزی باعث پیشنهاد روانشناسی نفس می شود، ویژگی خاص آن چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper argues that this view has obscured human resources and human resources management(HRM) and thought of the presentative characteristics as the root cauese.
[ترجمه گوگل]این مقاله استدلال می‌کند که این دیدگاه منابع انسانی و مدیریت منابع انسانی (HRM) را پنهان کرده است و ویژگی‌های ارائه‌دهنده را به‌عنوان عامل ریشه در نظر می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله استدلال می کند که این دیدگاه منابع انسانی و مدیریت منابع انسانی (HRM)را مبهم کرده و ویژگی های presentative را به عنوان the ریشه در نظر گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Calculations of design wave factors have been made in this paper based on actual records from one of the comparatively re- presentative observation stations along the east coast of Guangzhou.
[ترجمه گوگل]محاسبات عوامل موج طراحی در این مقاله بر اساس سوابق واقعی از یکی از ایستگاه های مشاهده نسبتاً بازنمایی در امتداد ساحل شرقی گوانگژو انجام شده است
[ترجمه ترگمان]محاسبات عوامل موج طراحی در این مقاله براساس سوابق واقعی از یکی از ایستگاه های رصد نسبتا - در امتداد ساحل شرقی گوانگ ژو انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عرضه داشتنی (صفت)
presentative

قابل تقدیم (صفت)
presentative

درک کردنی (صفت)
presentative

پیشنهاد کاربران

بپرس