prehistoric

/ˌpriˌhɪˈstɔːrɪk//ˌpriːhɪˈstɒrɪk/

معنی: ماقبل تاریخی، پیش تاریخی، وابسته به قبل از تاریخ
معانی دیگر: وابسته به ما قبل تاریخ، پیش تاریخی (prehistorical هم می گویند)، وابسته به قبل ازتاری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: prehistorical (adj.), prehistorically (adv.)
• : تعریف: of, pertaining to, or existing in a time prior to written history.
مشابه: primeval, primitive

جمله های نمونه

1. prehistoric and historic times
زمان های ماقبل تاریخ و تاریخی (ذکر شده در تاریخ)

2. prehistoric man has close affinities with modern humans
انسان ماقبل تاریخ شباهت های زیادی با انسان امروزی دارد.

3. prehistoric religions were little more than animism
مذاهب انسان های ماقبل تاریخ چیزی جز روح گرایی نبود.

4. prehistoric times
دوران ما قبل تاریخ

5. the prehistoric antecedents of the horse
اجداد ماقبل تاریخ اسب

6. gold and silver artifacts found in a prehistoric tomb
ابزار زرین و سیمین یافته شده در یک قبر ماقبل تاریخ

7. The cave contained evidences of prehistoric settlement.
[ترجمه گوگل]این غار حاوی شواهدی از سکونت در دوران ماقبل تاریخ بود
[ترجمه ترگمان]این غار هم یک مدرک تاریخی قبل از تاریخ ماقبل تاریخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fish evolved from prehistoric sea creatures.
[ترجمه گوگل]ماهی از موجودات دریایی ماقبل تاریخ تکامل یافته است
[ترجمه ترگمان]ماهی ها از موجودات دریایی ماقبل تاریخ تکامل یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has a collection of prehistoric insects preserved in amber.
[ترجمه گوگل]او مجموعه ای از حشرات ماقبل تاریخ را در کهربا نگهداری می کند
[ترجمه ترگمان]او مجموعه ای از حشرات ماقبل تاریخ دارد که در کهربایی نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His ideas on morals are really prehistoric.
[ترجمه گوگل]عقاید او در مورد اخلاق واقعاً ماقبل تاریخ است
[ترجمه ترگمان]عقاید او درباره اخلاقیات واقعا ماقبل تاریخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most people associate troglodytes with prehistoric times, but troglodyte communities still exist in Tunisia and China.
[ترجمه گوگل]بیشتر مردم تروگلودیت ها را با دوران ماقبل تاریخ مرتبط می دانند، اما جوامع تروگلودیت هنوز در تونس و چین وجود دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم troglodytes را با زمان ماقبل تاریخ مرتبط می دانند، اما جوامع troglodyte هنوز در تونس و چین وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Local folklore has it that prehistoric men drove cattle over these cliffs.
[ترجمه گوگل]فولکلور محلی می گوید که مردان ماقبل تاریخ گاوها را بر فراز این صخره ها می راندند
[ترجمه ترگمان]فولکلور محلی آن را دارند که مردان ما قبل از تاریخ، گاو را بر فراز این صخره ها می راندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These myths have come down to us from prehistoric times.
[ترجمه گوگل]این افسانه ها از دوران ماقبل تاریخ به ما رسیده است
[ترجمه ترگمان]این افسانه ها از دوران ماقبل تاریخ به ما نزدیک شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Life-size dinosaur models tower above the Prehistoric Park where authentic geological formations include mountain uplift, volcano, swampland and inland sea.
[ترجمه گوگل]مدل‌های دایناسور در اندازه واقعی بر فراز «پارک ماقبل تاریخ» قرار دارند، جایی که تشکیلات زمین‌شناسی معتبر شامل بالا آمدن کوه، آتشفشان، باتلاق و دریای داخلی است
[ترجمه ترگمان]مدل های دایناسور بزرگ به اندازه زندگی بالای پارک Prehistoric هستند که در آن سازنده ای زمین شناسی معتبر عبارتند از بربلندی کوه، آتشفشان، swampland و دریای داخلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. On the whole the climate of prehistoric times was warmer and more uniform than it is now.
[ترجمه گوگل]در مجموع آب و هوای دوران ماقبل تاریخ گرمتر و یکنواختتر از اکنون بود
[ترجمه ترگمان]در کل جو دوران ماقبل تاریخ گرم تر و more از حالا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Tirthankaras, dating back to prehistoric times.
[ترجمه گوگل]تیرتانکاراس، قدمت آن به دوران ماقبل تاریخ می رسد
[ترجمه ترگمان]Tirthankaras، قرار گذاشتن دوباره به دوران ماقبل تاریخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماقبل تاریخی (صفت)
prehistoric, prehistorical

پیش تاریخی (صفت)
prehistoric, prehistorical

وابسته به قبل از تاریخ (صفت)
prehistoric, prehistorical

تخصصی

[زمین شناسی] ماقبل تاریخ - الف) به آنچه مرتبط با گذشته و قبل از سوابق ثبت شده مرتبط با انسان می باشد، گفته می شود. - ب) مرتبط با قبل از تاریخ، به عنوان مثال مطالعه انسان در زمان قبل از سوابق ثبت شده اش.

انگلیسی به انگلیسی

• from the period before written history, preceding written historical records; old, ancient, antiquated, out-of-date (slang)
prehistoric people and things existed before information was written down.

پیشنهاد کاربران

ماقبل تاریخ
پیشا تاریخی ، پیش از تاریخ
در زمان پیش از باستان , باستانی

بپرس