prefer

/prəˈfɜːr//prɪˈfɜː/

معنی: برگزیدن، ترجیح دادن، ترجیح یافتن یا دادن، برتری دادن، رجحان دادن
معانی دیگر: (بیشتر) پسند کردن، پسندیدن، بیشتر دوست داشتن، پسنده کردن، بیشتر خواستن، (در دادگاه حقوقی یا اداری و غیره) اقامه کردن، طرح کردن، (سهام) ممتاز کردن، (در بازپرداخت وام یا دادن اعتبار) مقدم کردن، حق تقدم دادن، (در ارج گذاری یا دادن ترفیع و غیره) برتر دانستن، افزونیدن، مقدم شمردن، والاتر شمردن، ارجح دانستن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prefers, preferring, preferred
مشتقات: preferrer (n.)
(1) تعریف: to consider more desirable than something else.
مترادف: favor
مشابه: choose, fancy, like, select

- She prefers dark chocolate to milk chocolate.
[ترجمه ali] اوشکلات تلخ را از شکلات شیری ترجیح می دهد
|
[ترجمه آرش] او شکلات تلخ را به شکلات شیری ترجیح می دهد.
|
[ترجمه \H-M] او شکلات را به شکلات شیری ترجیح می دهد
|
[ترجمه E.A] او شکلات تلخ رابه شکلات شیری ترجیح می دهد
|
[ترجمه گوگل] او شکلات تلخ را به شکلات شیری ترجیح می دهد
[ترجمه ترگمان] او شکلات تیره را به شکلات شیر ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He prefers walking to taking the bus.
[ترجمه saourah] او راه رفتن رو به سوار شدن به اتوبوس ترجیح میده
|
[ترجمه ب گنج جو] عشقش به اینه که پیاده بره، اتوبوس ناراحتش میکنه.
|
[ترجمه گوگل] او پیاده روی را به سوار شدن به اتوبوس ترجیح می دهد
[ترجمه ترگمان] او ترجیح می دهد برای سوار شدن به اتوبوس پیاده روی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I far prefer her as a candidate over him.
[ترجمه گوگل] من او را به عنوان یک نامزد به او ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] من اون رو به عنوان یه کاندید از طرف اون ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I prefer to live in a small town rather than in a large city.
[ترجمه گوگل] من ترجیح می دهم در یک شهر کوچک زندگی کنم تا در یک شهر بزرگ
[ترجمه ترگمان] ترجیح می دهم در شهر کوچکی زندگی کنم تا در یک شهر بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They prefer us to come on the weekend rather than during the week.
[ترجمه گوگل] آنها ترجیح می دهند که آخر هفته بیاییم تا در طول هفته
[ترجمه ترگمان] آن ها ما را ترجیح می دهند که تعطیلات آخر هفته را داشته باشیم تا در طول هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I prefer his living here to his living in an apartment he cannot afford.
[ترجمه گوگل] من زندگی او در اینجا را به زندگی در آپارتمانی که توانایی مالی ندارد ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] من زندگی کردن در اینجا رو به زندگی کردن تو یه آپارتمان ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We prefer that our son be seen by another doctor.
[ترجمه گوگل] ما ترجیح می‌دهیم پسرمان توسط پزشک دیگری معاینه شود
[ترجمه ترگمان] ما ترجیح می دهیم که پسرمان توسط یک پزشک دیگر دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I prefer that she sit here next to me.
[ترجمه بتی] من ترجیح می دهم که او در کنار من بنشیند
|
[ترجمه گوگل] ترجیح می دهم اینجا کنار من بنشیند
[ترجمه ترگمان] ترجیح میدم کنار من بشینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- No sugar or cream, please. I prefer my coffee black.
[ترجمه گوگل] بدون شکر و خامه لطفا من قهوه مشکی را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] بدون شکر یا خامه، لطفا من قهوه سیاه - م رو ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I don't mind your borrowing my clothes, but I prefer it when you ask me first.
[ترجمه tinabailari] من ناراحت نمیشوم که تو لباس هایم را قرض بگیری ولی من ترجیح میدهم که تو اول از من بپرسی 🔢
|
[ترجمه گوگل] من بدم نمی آید که لباس مرا قرض کنی، اما وقتی اول از من بپرسی ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] اشکالی ندارد لباس هایم را قرض بگیرم، اما وقتی اول از من بخواهی آن را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to promote or put forward for advancement.
مترادف: endorse, promote
مشابه: favor

- He was preferred by his commanding officer.
[ترجمه گوگل] او توسط افسر فرمانده خود ترجیح داده شد
[ترجمه ترگمان] فرمانده گروهان خود او را ترجیح داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to give precedence to (a creditor).
مشابه: favor

جمله های نمونه

1. i prefer a green of a darker hue
من سبز تیره تری را ترجیح می دهم.

2. i prefer good carpets to jewelry
من فرش خوب را به جواهرات ترجیح می دهم.

3. i prefer optimism to pessimism
من خوشبینی را به بدبینی ترجیح می دهم.

4. i prefer swimming to walking
من شنا را به پیاده روی ترجیح می دهم.

5. i prefer tea
من چای بیشتر دوست دارم.

6. to prefer charges against an attacker
بر علیه ضارب اقامه ی دعوی کردن

7. The older generation prefer a darker and more traditional kind of clothing.
[ترجمه گوگل]نسل‌های قدیمی‌تر لباس‌های تیره‌تر و سنتی‌تر را ترجیح می‌دهند
[ترجمه ترگمان]نسل قدیمی تر یک نوع لباس تیره تر و سنتی را ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We would prefer a more orthodox approach/solution to the problem.
[ترجمه گوگل]ما رویکرد/راه حل ارتدکس تر را برای مشکل ترجیح می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما یک رویکرد \/ راه حل سنتی تری را به این مساله ترجیح می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We prefer to die a hero, rather than live a slave.
[ترجمه گوگل]ما ترجیح می‌دهیم قهرمان بمیریم تا برده زندگی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ترجیح می دهیم که یک قهرمان بمیریم، به جای اینکه یک برده زندگی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I prefer coffee in the morning.
[ترجمه b to che :)] من ( داشتن ) قهوه را در صبح ترجیح میدهم
|
[ترجمه گوگل]من قهوه صبح را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] صبح قهوه رو ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Generally, I prefer painting with watercolours.
[ترجمه گوگل]به طور کلی من نقاشی با آبرنگ را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، من نقاشی را با watercolours ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The majority of people interviewed prefer TV to radio.
[ترجمه گوگل]اکثر افراد مصاحبه شونده تلویزیون را به رادیو ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]اکثر افرادی که با آن ها مصاحبه کردیم تلویزیون را به رادیو ترجیح دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I much prefer the orchestra's 199recording of the symphony.
[ترجمه گوگل]من ضبط 199 سمفونی ارکستر را بسیار ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من اینم ۱۹۹ تا فیلم سمفونی ارکست رو ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do you prefer comedy or tragedy?
[ترجمه b to che :)] کمدی را ترجیح میدهی یا تراژدی را؟
|
[ترجمه گوگل]کمدی را ترجیح می دهید یا تراژدی؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما کمدی یا تراژدی را ترجیح می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do you prefer sweet or savoury food?
[ترجمه گوگل]غذاهای شیرین را ترجیح می دهید یا خوش طعم؟
[ترجمه ترگمان]غذاهای شیرین و شیرین را ترجیح می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I prefer having your accompanying for life-long time to the short-time tenderness.
[ترجمه گوگل]من همراهی مادام العمر شما را به لطافت کوتاه مدت ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم برای مدت طولانی همراه مهربانی کوتاهی همراه شما باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Prefer loss to unjust gain.
[ترجمه گوگل]ضرر را به سود ناعادلانه ترجیح دهید
[ترجمه ترگمان]چه چیزی رو از دست میدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I'd prefer it if you didn't.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را نکردی ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را نمی کردی ترجیح می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Of the two choices, I prefer the latter.
[ترجمه NZA] از بین دو گزینه، من دومی را ترجیح می دهم.
|
[ترجمه گوگل]از بین دو گزینه، من دومی را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]از بین این دو انتخاب من دومی را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. I think more customers probably prefer a soft sell.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که مشتریان بیشتری احتمالاً فروش نرم را ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم مشتریان بیشتری احتمالا یک فروش نرم را ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگزیدن (فعل)
single, choose, designate, pick, elect, select, put up, opt, pick over, prefer

ترجیح دادن (فعل)
prefer

ترجیح یافتن یا دادن (فعل)
prefer

برتری دادن (فعل)
prefer

رجحان دادن (فعل)
prefer

تخصصی

[حقوق] مطرح کردن (در دادگاه)، محاکمه کردن، تعقیب کردن دعوی، ترجیح دادن

انگلیسی به انگلیسی

• hold superior; appoint, nominate; like better; promote, advance; bring before (a judge, governor, etc.)
if you prefer one thing to another, you like the first thing better.

پیشنهاد کاربران

ترجیح دادن
مثال: I prefer tea to coffee.
من چای را به قهوه ترجیح می دهم.
prefer = like better = favor = choose = select
prefer: ترجیح دادن
had rather ( do something )
دوست تر داشتن
Prefer=Would Rather
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : prefer
اسم ( noun ) : preference / preferment
صفت ( adjective ) : preferable / preferential
قید ( adverb ) : preferably / preferentially
I prefer to be alone , it's better
I prefer her to be mine
ترجیح دادن
Which style do you prefer؟شما کدام استایل را ترجیح می دهید
انتخاب کردن
ترجیح دادن
ترجیح یافتن یا دادن
To like something more.
ترجیح دادن چیزی به چیز دیگر. . . . . . .
پسندیدن و یا ترجیح دادن
Like or prefer

آماده کردن
ترجیح دادن
ترجیح دادن #️⃣
I prefer staying at home
من در خانه ماندن را ترجیح میدهم

برگزیدن

to like one thing more than another things
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس