posturing


معنی: خود نما

جمله های نمونه

1. He dismissed the Senator's comments as ' political posturing '.
[ترجمه گوگل]او اظهارات سناتور را رد کرد و آن را " موضع گیری سیاسی " خواند
[ترجمه ترگمان]او نظرات سناتور را به عنوان موضع گیری سیاسی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His writing has been dismissed as mere intellectual posturing.
[ترجمه گوگل]نوشته‌های او صرفاً به‌عنوان یک موضع‌گیری روشنفکرانه رد شده است
[ترجمه ترگمان]نوشته های او به عنوان یک ژست فکری حذف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stop posturing in front of that mirror and listen to me!
[ترجمه راستین] اینقدر جلوی اون آینه ژست نگیر و به من گوش کن!
|
[ترجمه گوگل]جلوی آینه ایستادن را کنار بگذار و به من گوش کن!
[ترجمه ترگمان]جلوی اون آینه رو بس کن و به من گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her liberal views were soon revealed as mere posturing.
[ترجمه گوگل]نظرات لیبرال او به زودی به عنوان یک ژست ظاهری صرف آشکار شد
[ترجمه ترگمان]نظرات لیبرال او به زودی به عنوان posturing آشکار می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She says the President may just be posturing.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که رئیس‌جمهور ممکن است در حال ژست گرفتن باشد
[ترجمه ترگمان]او می گوید که رئیس جمهور ممکن است ژست بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Posturing while she checks her lip gloss.
[ترجمه گوگل]در حالی که براق کننده لب خود را بررسی می کند، وضعیت خود را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که برق لب لب هایش را چک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let no one accuse us of idle posturing.
[ترجمه گوگل]هیچ کس ما را به بیهودگی متهم نکند
[ترجمه ترگمان]بذار هیچ کس ما رو متهم به posturing تنبل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Political posturing has encouraged a degeneration into the politicization of social issues.
[ترجمه گوگل]موضع گیری های سیاسی باعث انحطاط به سمت سیاسی شدن مسائل اجتماعی شده است
[ترجمه ترگمان]ژست سیاسی باعث ایجاد یک انحطاط در مشکلات اجتماعی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rather than expending vast sums on political posturing, we may in-stead choose to invest in potentially profitable space enterprises.
[ترجمه گوگل]به جای صرف مبالغ هنگفت برای موضع گیری های سیاسی، ممکن است در عوض سرمایه گذاری در شرکت های فضایی بالقوه سودآور را انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]به جای صرف مبالغ هنگفت برای ژست سیاسی، ممکن است به جای صرف سرمایه گذاری در شرکت های فضایی سودآور بالقوه، به جای آن سرمایه گذاری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Posturing while she checks her lip gloss. Photo opportunity with the dying.
[ترجمه گوگل]در حالی که براق کننده لب خود را بررسی می کند، وضعیت خود را حفظ می کند فرصت عکس با مردگان
[ترجمه ترگمان]در حالی که او برق لب خود را چک می کند فرصت عکس با مرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was posturing a model.
[ترجمه گوگل]او یک مدل قرار می داد
[ترجمه ترگمان]اون داشت یه مدل کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now take such ritual posturing and stage it nation-wide.
[ترجمه گوگل]اکنون چنین وضعیت آیینی را در نظر بگیرید و آن را در سراسر کشور به صحنه ببرید
[ترجمه ترگمان]حال چنین ژست گیری های تشریفاتی را بگیرید و آن را در سطح کشور قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The male courts the female by singing and posturing, often with a small twig or leaf in his bill.
[ترجمه گوگل]نر با آواز خواندن و ایستادن، اغلب با یک شاخه یا برگ کوچک در منشور خود، زن را محاکمه می کند
[ترجمه ترگمان]نر ماده، زن را با آواز و ادا و اطوار و اغلب با یک شاخه کوچک یا برگ در صورت حساب خود به دادگاه کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The same posturing and gesturing, typical of sentimental comedy, is found in La conjuracion de Venecia.
[ترجمه گوگل]همان ژست‌ها و ژست‌ها، نمونه‌ای از کمدی احساساتی، در La conjuracion de Venecia یافت می‌شود
[ترجمه ترگمان]ژست و ژست و ژست یک کمدی احساساتی در La conjuracion de Venecia یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Not in a posturing way, but just starting to get comfortable with each other.
[ترجمه گوگل]نه به صورت وضعیتی، بلکه تازه شروع به راحت شدن با یکدیگر کرده ایم
[ترجمه ترگمان]نه تو یه جور posturing اما کم کم داره با هم راحت میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود نما (صفت)
airy, showy, ostentatious, posing, sparking, foppish, blatant, cocky, jaunty, grandstanding, hot-shot, la-di-da, posturing, priggish

انگلیسی به انگلیسی

• ostentatious display of manners; posing, positioning

پیشنهاد کاربران

behaviour or speech that is intended to attract attention and interest, or to make
( Cambridge Dictionary ) people believe something that is not true
عملی با هدف جلب توجه، تظاهر
موضع گیری
برای مثال: موضع گیری راهبردی ( strategic posturing )
ادا و اطوار، ادا و اتصول، ژست، قیافه
انتخاب وضعیت

بپرس