portfolio

/pɔːrtˈfoliˌoʊ//pɔːtˈfəʊlɪəʊ/

معنی: مقام، کیف کاغذ، کیف چرمی بزرگ
معانی دیگر: مقام وزارت، (برای حمل کاغذ و اسناد و غیره) کیف (briefcase هم می گویند)، کیف اوراق و اسناد دولتی، موجودی اوراق بهادار، کلیه ی سهام یک نفر، فهرست سهام و اوراق بهادار (شخص یا موسسه)، عضو کابینه، سهام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: portfolios
(1) تعریف: a portable case for transporting unbound papers or other printed material.

(2) تعریف: the contents of such a case, esp. a collection or representative sample of one's work.

- The model replaced some of the old photographs in her portfolio with new ones.
[ترجمه ب گنج جو] مدله صفحه اش رو تازه کرد ، یعنی تعدادی از عکسای قدیمی رو برداشته عکسای جدید گذاشته. خفن
|
[ترجمه گوگل] این مدل برخی از عکس های قدیمی را با عکس های جدید جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان] این مدل مقداری از عکس های قدیمی را در کیف خود با لباس های جدید جایگزین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the office or functions of a minister of state or cabinet member.

(4) تعریف: the investments or securities owned by a person or company.

- Their financial adviser recommended that they diversify their portfolio.
[ترجمه معراج] مشاور مالی خود پیشنهاد کرد که آنها سهام خود را متنوع کنند
|
[ترجمه وحید] مشاور مالی آنها پیشنهاد کرد که سبد دارایی شان را متنوع کنند.
|
[ترجمه گوگل] مشاور مالی آنها توصیه کرد که سبد سهام خود را متنوع کنند
[ترجمه ترگمان] مشاور مالی آن ها توصیه کرد که پورتفولیو را متنوع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he received the portfolio of war
به مقام وزارت جنگ رسید.

2. She's trying to build up a portfolio of work to show during job interviews.
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا مجموعه ای از کارها را برای نشان دادن در طول مصاحبه های شغلی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]او در تلاش است تا یک پورتفولیوی کار برای نشان دادن در طول مصاحبه های شغلی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After dinner that evening, Edith showed them a portfolio of her own political cartoons.
[ترجمه گوگل]بعد از شام آن شب، ادیت نمونه کاریکاتورهای سیاسی خود را به آنها نشان داد
[ترجمه ترگمان]بعد از شام، ادیت یک نمونه از کارتون های سیاسی خود را به آن ها نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My stockbroker manages my portfolio for me.
[ترجمه رضا] دلال سهام من سبد سهام مرا مدیریت میکند.
|
[ترجمه گوگل]کارگزار سهام من سبد من را برای من مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]دلال سهام من کیف مرا اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has held the defence portfolio since the first free elections in 1990.
[ترجمه گوگل]او از اولین انتخابات آزاد در سال 1990، کارنامه دفاعی را در اختیار داشت
[ترجمه ترگمان]او از زمان اولین انتخابات آزاد در سال ۱۹۹۰ مقام وزارت دفاع را در دست داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each applicant is asked to supply a portfolio of work at interview.
[ترجمه گوگل]از هر متقاضی خواسته می شود تا یک نمونه کار در مصاحبه ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]از هر متقاضی برای تامین یک پورتفولیو کار در مصاحبه درخواست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each client's portfolio is tailor-made.
[ترجمه گوگل]پورتفولیوی هر مشتری سفارشی است
[ترجمه ترگمان]هر پورتفولیوی مشتری سفارشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She spent most of last year getting her portfolio together.
[ترجمه گوگل]او بیشتر سال گذشته را صرف جمع آوری نمونه کارها کرد
[ترجمه ترگمان]او بیشتر سال گذشته را صرف خرید کیف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You'll need to prepare a portfolio of your work.
[ترجمه گوگل]شما باید یک نمونه کار از کار خود تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]باید کیف کارت رو آماده کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A portfolio approach would keep entry into the managerial profession open and flexible.
[ترجمه گوگل]رویکرد پورتفولیو ورود به حرفه مدیریت را باز و انعطاف پذیر نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد پورتفولیو ورود به حرفه مدیریتی را باز و انعطاف پذیر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Prime Minister offered her the foreign affairs portfolio.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر به او سبد امور خارجه را پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر کیف امور خارجه را به وی تقدیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The firm owns about 96% of the portfolio, with the balance belonging to our family.
[ترجمه گوگل]این شرکت حدود 96 درصد از پرتفوی را در اختیار دارد و موجودی آن متعلق به خانواده ما است
[ترجمه ترگمان]شرکت در حدود ۹۶ درصد از پورتفولیو را با تعادل متعلق به خانواده خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Under her arm, she carried a large portfolio.
[ترجمه گوگل]زیر بغلش یک نمونه کار بزرگ حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]کیف بزرگی در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We will actively manage your portfolio to maximise the return on your investment.
[ترجمه گوگل]ما به طور فعال سبد شما را مدیریت خواهیم کرد تا بازده سرمایه شما را به حداکثر برسانیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور فعال پورتفولیوی خود را مدیریت خواهیم کرد تا بازده سرمایه گذاری تان را به حداکثر برسانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقام (اسم)
post, stand, capacity, dwelling, residence, domicile, order, function, office, status, position, mode, title, tone, eminence, dignity, rank, pew, station, eminency, portfolio

کیف کاغذ (اسم)
portfolio

کیف چرمی بزرگ (اسم)
portfolio

تخصصی

[حسابداری] مجموعه اوراق بهادار (ازلحاظ دارنده)
[صنعت] سبد پروژه ها - مجموعه ای از پروژه ها و برنامه ها و سایر فعالیتها که به منظور تسهیل در امر مدیریت موثر آن فعالیت ها و برای رسیدن به اهداف استراتژیک سازمان گروه بندی شده اند.
[حقوق] مجموع دارایی به صورت اوراق بهادار
[ریاضیات] اوراق بها دار، مجموعه

انگلیسی به انگلیسی

• briefcase, attache case; list of securities and stocks; position of a government minister; set of pieces of artistic work that display the ability of someone to a potential employer; photo portfolio, set of photos (pictures or drawings) bound in book form, set of photos placed loosely in a folder
a government minister's portfolio is the area of government for which he or she has particular responsibility.
if a person or company has a collection of stocks and shares in different businesses, you can refer to this collection of stocks and shares as a portfolio.
a portfolio is a thin, flat case for carrying papers or drawings.
a portfolio is also a set of drawings or paintings that represent an artist's work.

پیشنهاد کاربران

1 -
a large, thin case used for carrying drawings, documents, etc
یک کیف بزرگ و نازک که برای حمل نقشه ها، اسناد و غیره استفاده می شود.
2 -
a collection of drawings, documents, etc. that represent a person's, especially an artist's, work
...
[مشاهده متن کامل]

مجموعه ای از نقاشی ها، اسناد و غیره که نمایانگر کار یک فرد، به ویژه یک هنرمند است.
She's trying to build up a portfolio of work to show during job interviews.
3 -
FINANCE & ECONOMICS specialized
a collection of company shares and other investments that are owned by a particular person or organization
مالی، اقتصادی، تخصصی
مجموعه ای از سهام شرکت و سایر سرمایه گذاری ها که متعلق به شخص یا سازمان خاصی است
4 -
POLITICS UK specialized
a particular job or area of responsibility of a member of a government
سیاسی، انگلیسی بریتانیایی تخصصی
شغل یا حوزه مسئولیتی خاص یکی از اعضای یک دولت
The prime minister offered her the foreign affairs portfolio.

portfolio
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/portfolio
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
پورتفلیو یا سبد سهام کریپتو
مجموعه ای از ارزهای دیجیتال که توسط یک شرکت سرمایه گذاری، صندوق تامینی، موسسه مالی یا فرد نگهداری می شود.
یکی از معانی آن، مجموعه آثار یک هنرمند است.
پرتفوی
سهام
portfolio ( اقتصاد )
واژه مصوب: بدره
تعریف: مجموعه ای از دارایی های مختلف که یک فرد یا بنگاه در تملک دارد
سبد ریسک
پرتفو
پوشه ی کار
سبد سرمایه گذاری
سبد اوراق بهادار و سهام
Portfolio
کار پوشه
کیف
[مجازا ]وزارت
کار پوشه
Minister without portfolio
وزیر مشاور
اگر درمورد ارزشیابی از دانش آموزان و دانشجویان بود پوشه کار هم معنی میده
سبد محصولات
سابقه کار
دارایی سهامی
کار پوشه
1. کیف اسناد و مدارک
2. آلبوم کار
3. سبد سهام
4. مسئولیت های یک شخص در دولت
5. سبد پروژه ها یا محصولات یا خدمات
مقام ، سهام
پرونده کاری
مجموعه طرح ها و پیشنهاد ها
پوشه کار
سبدی از امور ذیربط مثل سبد سهام، سبد پروژ ها، سبد پیشنهادات و. . . .
کار برگ یا نمونه کار

کاربرگ
سبد محصولات، سبد پروژه ها ( در یک کمپانی )
The AMG model portfolio
سبد محصولات AMG
مجموعه برنامه ها و پروژه ها
شرح عملکرد
سبد سرمایه گذاری
در اقتصاد و مالی
سابقه مالی
نمونه کار
آلبوم کار؛ تواناییها؛ قابلیتها
[اقتصاد، سهام، سرمایه گذاری ، دارایی و . . . ]
بسته ، سبد ، مجموعه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس