penstock

/ˈpenstɑːk//ˈpenstɒk/

معنی: ابگیر، دریچه مخصوص تنظیم جریان اب
معانی دیگر: (کانال آبیاری و سد و غیره) دریچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a gate or sluice that controls a flow of water.

(2) تعریف: a tube, trough, or other conduit for carrying water to a water wheel or turbine.

جمله های نمونه

1. This kind of penstocks is the most practical overhaul penstock now and it is worth spread and application in water conservancy, water and electricity project.
[ترجمه گوگل]این نوع پنستوک ها کاربردی ترین پنستوک در حال حاضر است و ارزش گسترش و کاربرد در پروژه های صرفه جویی در آب، آب و برق را دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع of در حال حاضر the practical است و ارزش انتشار و کاربرد در پروژه های آب، آب و برق را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper introduces systems the design penstock bulkhead of the Tianhu hydropower station.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم‌هایی را معرفی می‌کند که دیوارهای طراحی ایستگاه برق آبی تیانهو هستند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سیستم های the طراحی ایستگاه برق آبی Tianhu را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our penstock were once used in aiding engineering projects for foreign countries, such as Mugere and Kain Hydropower Station projects in the Republic of Burundi.
[ترجمه گوگل]پنستوک ما زمانی برای کمک به پروژه های مهندسی برای کشورهای خارجی، مانند پروژه های نیروگاه برق آبی Mugere و Kain در جمهوری بوروندی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]penstock ما زمانی برای کمک به پروژه های مهندسی برای کشورهای خارجی مانند Mugere و Kain برق آبی Kain در جمهوری بوروندی به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Steel Lined Reinforced Concrete Penstock is important new hydropower station structure, and it is widely used for its specific advantages.
[ترجمه گوگل]پنستوک بتن آرمه با آستر فولادی سازه مهم ایستگاه برق آبی جدید است و به طور گسترده برای مزایای خاص آن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سازه های بتونی مسلح شده فولاد، ساختار ایستگاه برق آبی مهم است و به طور گسترده برای مزایای خاص خود استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The diameter of the penstock of hydropower station is an important design parameter.
[ترجمه گوگل]قطر پنستوک نیروگاه آبی یکی از پارامترهای مهم طراحی است
[ترجمه ترگمان]قطر ایستگاه برق آبی یک پارامتر طراحی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A reinforced concrete penstock with steel lining located on the downstream surface of concrete dam is a structure of new type being developed both abroad and in China.
[ترجمه گوگل]یک پنستوک بتن مسلح با پوشش فولادی واقع در سطح پایین دست سد بتنی، سازه ای از نوع جدید است که هم در خارج و هم در چین توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]سازه های بتونی مسلح شده با آستر فولادی که در سطح پایین دست سد بتن قرار دارد، ساختاری از نوع جدیدی است که هم در خارج از کشور و هم در چین توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Penstock fabrication and installation is a comprehensive construction technology.
[ترجمه گوگل]ساخت و نصب Penstock یک فناوری ساخت و ساز جامع است
[ترجمه ترگمان]ساخت و نصب penstock یک تکنولوژی ساخت جامع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An automatic measurement and long-distance transmission system for penstock level based on ADAM5510 and GSM was introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک سیستم اندازه‌گیری خودکار و انتقال از راه دور برای سطح پنستوک بر اساس ADAM5510 و GSM معرفی شد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم انتقال خودکار و سیستم انتقال مسافت طولانی برای سطح penstock براساس ADAM۵۵۱۰ و GSM در این مقاله معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pls keep provision on MIV upstream pipe for penstock drain.
[ترجمه گوگل]لطفاً لوله MIV بالادست را برای تخلیه پنستاک حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]Pls مواد غذایی را در لوله رو به بالا برای تخلیه فاضلاب نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Steel Lined Reinforced Concrete Penstock ( SLRCP ) was firstly applied to hydroelectric power stations in 1960 s.
[ترجمه گوگل]پنستوک بتن آرمه با آستر فولادی (SLRCP) برای اولین بار در سال 1960 در نیروگاه های برق آبی به کار رفت
[ترجمه ترگمان]اولین بار در دهه ۱۹۶۰ برای نیروگاه های برق آبی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The utility model is characterized in that the nozzle includes a water channel butted with a penstock and a nozzle body of a nozzle.
[ترجمه گوگل]مشخصه مدل کاربردی این است که نازل شامل یک کانال آب است که با یک پنستوک و بدنه نازل یک نازل است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی در این امر مشخص می شود که نازل حاوی یک کانال آب با یک penstock و یک نازل نازل از نازل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The clarified water enters each filter through two holes one of them being closed by an automatic penstock (called cross -wash reduction).
[ترجمه گوگل]آب شفاف شده از طریق دو سوراخ وارد هر فیلتر می شود که یکی از آنها توسط یک پنستوک خودکار بسته می شود (به نام کاهش شستشوی متقاطع)
[ترجمه ترگمان]آب شفاف شده وارد هر فیلتر از طریق دو حفره می شود که یکی از آن ها توسط an اتوماتیک (به نام کاهش wash)بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are always lots of scattered stations needed to be measurement during the process of penstock level measurement.
[ترجمه گوگل]همیشه تعداد زیادی ایستگاه پراکنده برای اندازه گیری در طول فرآیند اندازه گیری سطح پنستوک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه ایستگاه های پراکنده زیادی وجود دارند که باید در طول فرآیند اندازه گیری سطح penstock اندازه گیری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An optimal policy can bo obtained after resolving the model and day-by-day calculating in real-time operation, the daily penstock releases and spillages can be determined.
[ترجمه گوگل]یک خط مشی بهینه را می توان پس از حل مدل و محاسبه روز به روز در عملیات بلادرنگ به دست آورد، رهاسازی و ریزش ذرات روزانه را می توان تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]یک سیاست بهینه می تواند پس از حل مدل و محاسبه روزانه در عملیات بلادرنگ بدست آید، انتشار penstock روزانه و spillages را می توان تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The company founds in 199 Is melts the metal penstock, the pencil lead, the pen tip, the pen cap, the pen circle and the end product processing is a body specialized business Enterprise.
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال 199 تاسیس شد ذوب پنستوک فلزی، سرب مداد، نوک قلم، کلاهک قلم، دایره قلم و پردازش محصول نهایی یک شرکت تجاری تخصصی بدن است
[ترجمه ترگمان]شرکت در ۱۹۹ ویژگی فلزی ذوب می شود، penstock فلزی، نوک مداد، نوک قلم، دایره خودکار و پردازش محصول نهایی یک شرکت کسب وکار تخصصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابگیر (اسم)
pool, basin, sluice, penstock, weathering

دریچه مخصوص تنظیم جریان اب (اسم)
penstock

تخصصی

[عمران و معماری] لوله تحت فشار - شیرکشویی - مجرای تحت فشار - بارناو
[زمین شناسی] آبگیر، دریچه مخصوص تنظ یم جریان آب، لوله آب بر
[آب و خاک] مجرای تحت فشار-پنستاک

انگلیسی به انگلیسی

• gate or trough for carrying water to water wheel

پیشنهاد کاربران

بپرس