psychedelic

/ˌsaɪkəˈdelɪk//ˌsaɪkɪˈdelɪk/

وابسته به توهم زایی، توهم زا، روان گردان، وابسته به داروهای توهم زا، روان گردان وابسته به داروهای توهم زا داروی توهم زا، داروی روان گردان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, relating to, or producing heightened or distorted sensory perceptions, hallucinations, and sometimes extreme behavioral patterns.

- psychedelic drugs
[ترجمه گوگل] داروهای روانگردان
[ترجمه ترگمان] داروهای روان گردان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: characteristic of or similar to the images or sounds that are experienced in such a hallucinatory state.

- psychedelic colors
[ترجمه گوگل] رنگ های روانگردان
[ترجمه ترگمان] رنگ های روان گردان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: psychedelically (adv.)
• : تعریف: a drug or other agent that induces a psychedelic state.

جمله های نمونه

1. Mescalin and LSD are psychedelic drugs.
[ترجمه گوگل]مسکالین و ال اس دی داروهای روانگردان هستند
[ترجمه ترگمان]Mescalin و LSD مواد روان گردان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Psychedelic drugs are the false friend of the human mind, and a hidden killer of the drug addicts. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]داروهای روانگردان دوست دروغین ذهن انسان و قاتل پنهان معتادان هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]داروهای Psychedelic دوست قلابی ذهن انسان و یک قاتل مخفی معتادان مواد مخدر هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ladbroke Grove urban guerilla psychedelic sci-fi warriors probably sums it up.
[ترجمه گوگل]جنگجویان علمی-تخیلی روانگردان شهری لدبروک گروو احتمالاً آن را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]شبه نظامیان علمی تخیلی urban گروو احتمالا آن را جمع بندی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Psychedelics Encyclopedia lists nine families of different psychedelic drugs.
[ترجمه گوگل]دایره المعارف روانگردان 9 خانواده از داروهای روانگردان مختلف را فهرست می کند
[ترجمه ترگمان]دانشنامه psychedelics نه خانواده داروهای روان گردان را لیست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Psychedelic green moss and bright yellow rhododendron leaves submerged in pools like goldfish reminded me of Aros on Mull.
[ترجمه گوگل]خزه سبز روان و برگ های رودودندرون زرد روشن که در استخرهایی مانند ماهی قرمز غوطه ور شده اند مرا به یاد Aros on Mull انداخت
[ترجمه ترگمان]خزه سبز و برگ های زرد گل rhododendron که در آبگیرهای مثل ماهی قرمز فرو رفته اند، مرا به یاد Aros روی مول می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gareth wore of course his psychedelic jacket.
[ترجمه گوگل]گرت البته ژاکت روانگردان خود را پوشیده بود
[ترجمه ترگمان](گرت)البته ژاکت روان گردان او را به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The desire for the pleasures of psychedelic drugs is a deadly desire. The addicts are killing themselves slowly with the pills. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]میل به لذت بردن از داروهای روانگردان یک میل مرگبار است معتادان کم کم با قرص ها خودشان را می کشند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]آرزوی لذت بردن از داروهای روان گردان یک آرزوی مرگبار است معتادان به تدریج خود را با قرص ها می کشند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Are you able pair off these moving psychedelic images?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این تصاویر متحرک روانگردان را جفت کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما می توانید این تصاویر روان گردان را از بین ببرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gaze at the vivid yellows, blues, and psychedelic swirls of a single emperor angelfish and you'll sense the whimsy of evolution.
[ترجمه گوگل]به رنگ‌های زرد، آبی و چرخش‌های روان‌گردان یک فرشته‌ماهی تک امپراتور خیره شوید و هوی و هوس تکامل را احساس خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]به رنگ های روشن زرد، بلوز و روان گردان یک امپراتور مجرد نگاه کنید و ایده تکامل را درک خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The church features psychedelic rock concerts with music that would rival Jimi Hendrix, " K . I. S . S . "
[ترجمه گوگل]این کلیسا دارای کنسرت های راک روانگردان با موسیقی است که رقیب جیمی هندریکس، "K I S S " است
[ترجمه ترگمان]این کلیسا کنسرت های موسیقی روان گردان را با موسیقی که با جیمی هندریکس بر سر زبان ها بود، توصیف می کند من اس اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The psychedelic moments are unhinged, the lounge moments are wearing ruffed pink shirts and thick-framed glasses.
[ترجمه گوگل]لحظات روان پریشان بدون لول هستند، لحظات استراحت پوشیدن پیراهن های صورتی رنگ و عینک های قاب ضخیم است
[ترجمه ترگمان]لحظات آخر رقص عصبی هستند، لحظات استراحت در لحظات استراحت، تی شرت صورتی و عینک قاب دار به تن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With a psychedelic drug, to say that it has the ability to open life in ways that nothing else is capable of is rather simple and straight forward .
[ترجمه گوگل]با یک داروی روانگردان، گفتن این که این دارو توانایی باز کردن زندگی را به روشی دارد که هیچ چیز دیگری قادر به انجام آن نیست، بسیار ساده و مستقیم است
[ترجمه ترگمان]با یک داروی روان گردان می توان گفت که توانایی آزاد کردن زندگی به روش هایی که هیچ چیز دیگری قادر به انجام آن نیست، نسبتا ساده و مستقیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fashion designers look back to the 1960s with dazzling psychedelic prints.
[ترجمه گوگل]طراحان مد با چاپ های روانگردان خیره کننده به دهه 1960 نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]طراحان مد به دهه ۱۹۶۰ با نسخه های روان گردانی خیره کننده برمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was bouncing around in a tent-like dress, patterned in psychedelic swirls of purple and brown.
[ترجمه گوگل]او با لباسی شبیه چادر، با طرح‌های چرخشی روان‌گردان بنفش و قهوه‌ای به اطراف می‌پرید
[ترجمه ترگمان]او در یک چادر چادر مانند که در swirls روان گردان بنفش و قهوه ای نقش داشت بالا و پایین می پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• drug that causes hallucination and affects the senses (such as lsd, psilocybin, etc.)
hallucinogenic, affecting the senses and mental state; of a style of music and art that simulates a hallucinogenic state
psychedelic drugs are drugs such as lsd, which affect your mind and make you imagine that you are seeing strange things.
psychedelic art has bright colours and strange patterns.

پیشنهاد کاربران

Psychedelic کلمه ایست که اولین بار الدوکس هاکسلی از آن استفاده کرد؛ و از ترکیب دو کلمه یونانی psyche ( به معنای ذهن ) وdeloun ( به معنای گسترش دهنده ) ساخته شده است.
بنابر این، روان نما
گسترش دهنده آگاهی
حتی بسط دهنده ذهن، معادلات بهتری برای سایکدلیک هستن
روان نما
این واژه درست تر و دقیق تر از روانگردان است و همچنین بار معنایی منفی روانگردان را ندارد.
noun/ a psychedelic drug
به عنوان اسم، یعنی مواد روانگردان
Yeah I don't think everyone would stay sane after taking psychedelics : بله، فکر نمی کنم همه پس از مصرف داروهای روان گردان سالم بمانند
داروهای روان گردان، روان گردان، سایکو، اسم سبکی از موسیقی، موسیقی روانگرداننده
رویا پرداز ، توهم زا و اغوا کننده، از خود بیخود شده
✔️ ( داروی ) توهم زا
The Observer
Will the magic of ⭕psychedelics⭕ transform psychiatry?
. . .
An illustration of a bottle of coloured pills creating a multi - coloured mushroom cloud behind it
...
[مشاهده متن کامل]

Psychedelics have come a long way since their hallucinogenic hippy heyday. Research shows that they could alleviate PTSD, depression and addiction. So will we all soon be treated with magic mushrooms and MDMA
TheGuardian. com@
🔵🔵🔵
​ ( of drugs )
causing the user to see and hear things that are not there or that do not exist
( to hallucinate= )
OxfordDictionary. com@

اغوا کننده
داروهای روان گردان
روان گردان

بپرس