overstrain

/ˌoʊvəˈstreɪn//ˌəʊvəˈstreɪn/

سخت به تلاش افتادن، زور زیادی زدن، به خود فشار بیش از حد آوردن، به خود فشار بیش از حد آوردن that load is too heavy; don't overstrain yourself به خودت فشار نیاور، آن بار خیلی سنگین است

جمله های نمونه

1. that load is too heavy; don't overstrain yourself
به خودت فشار نیاور،آن بار خیلی سنگین است.

2. She has overstrained herself.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد به خود فشار آورده است
[ترجمه ترگمان]خودش را بیش از حد خسته کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Overstrain had brought on tuberculosis in 1939 and I had been having a lot of trouble with my eyes.
[ترجمه گوگل]فشار بیش از حد باعث سل در سال 1939 شده بود و من با چشمانم مشکل زیادی داشتم
[ترجمه ترگمان]overstrain در سال ۱۹۳۹ به سل مبتلا شده بود و من با چشمان خودم مشکلات زیادی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't overstrain when you feel weak.
[ترجمه گوگل]وقتی احساس ضعف می کنید زیاده روی نکنید
[ترجمه ترگمان]وقتی احساس ضعف می کنی زیاد فشار نیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most muscle and spinal injuries are from overstrain .
[ترجمه گوگل]بیشتر آسیب های عضلانی و ستون فقرات ناشی از فشار بیش از حد است
[ترجمه ترگمان]بیشتر عضلات و آسیب های نخاع از فشار زیاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The doctor warned me not to overstrain my eyes in writing the report.
[ترجمه گوگل]دکتر به من هشدار داد که در نوشتن گزارش به چشمانم فشار وارد نکنم
[ترجمه ترگمان]دکتر به من هشدار داده بود که به چشمانم فشار ندهم و گزارش را بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fatigue belonged to asthenic overstrain in TCM.
[ترجمه گوگل]خستگی به اضافه فشار آستنیک در TCM تعلق داشت
[ترجمه ترگمان]خستگی به asthenic زیاد در TCM تعلق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Generally the onset is related to trauma even micro trauma of shoulder or caused by the overwork excess fatigue overstrain affection of external wind-cold.
[ترجمه گوگل]به طور کلی شروع مربوط به تروما حتی ترومای ریز شانه یا ناشی از کار بیش از حد خستگی و فشار بیش از حد فشار بیرونی باد- سرما است
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، این شروع مربوط به ضربه روحی و آسیب به ضربه و یا ناشی از فشار زیاد فشار زیاد ناشی از خستگی مفرط ناشی از باد خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both endopathic factors and exopathic factors might cause fatigue, but overstrain was the main etiology.
[ترجمه گوگل]هم عوامل اندوپاتیک و هم عوامل اگزوپاتیک ممکن است باعث خستگی شوند، اما فشار بیش از حد علت اصلی بود
[ترجمه ترگمان]هم عوامل endopathic و هم عوامل exopathic ممکن است موجب خستگی شوند، اما فشار زیاد علت اصلی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So the distance of the gap needs to be between the outer limits of boredom and overstrain according to Iser.
[ترجمه گوگل]بنابراین فاصله شکاف باید بین مرزهای بیرونی خستگی و فشار بیش از حد طبق ایزر باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین فاصله بین فاصله بین محدودیت های بیرونی کسالت و فشار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] تغییر شکل اضافی

انگلیسی به انگلیسی

• excessive strain, exceeding of physical or emotional limitations
put excessive strain on, exceed physical or emotional limitations

پیشنهاد کاربران

بپرس