oversight

/ˈoʊvəsaɪt//ˈəʊvəsaɪt/

معنی: سهو، از نظر افتادگی، اشتباه نظری
معانی دیگر: سرپرستی، بررسی، نظارت، برنگری، بربینی، مباشرت، اشتباه، غفلت، عدم توجه، ندیدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a lapse in attention to what one is doing.
مترادف: absent-mindedness, inadvertence, inattention
مشابه: carelessness, disregard, lapse, laxity, neglect

- An oversight caused me to be late paying the bill.
[ترجمه فواد بهمنی] یک غفلت باعث شد تا من دیر صورت حساب را پرداخت کنم.
|
[ترجمه گوگل] سهل انگاری باعث شد که قبض را با تاخیر پرداخت کنم
[ترجمه ترگمان] یکی از افراد پشت پرده باعث شد که من دیر برسم و صورتحساب رو پرداخت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: that which is neglected through lack of attention; careless error.
مترادف: blunder, inadvertence, neglect, slip-up
مشابه: error, flub, goof, lapse, mistake, slip

- Forgetting to send her an invitation was an oversight that I feel bad about.
[ترجمه گوگل] فراموش کردن فرستادن دعوتنامه برایش اشتباهی بود که نسبت به آن احساس بدی دارم
[ترجمه ترگمان] فراموش کرده بودم که براش یه دعوت نامه بفرستم که احساس بدی نسبت به اون داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: careful supervision.
مترادف: charge, keeping, supervision, watch
مشابه: administration, auspice, care, custody, eye, management, observation, protection, responsibility, surveillance, tutelage

- The teacher's oversight of the children's work is appreciated.
[ترجمه گوگل] نظارت معلم بر کار بچه ها قابل تقدیر است
[ترجمه ترگمان] نظارت معلم بر کار کودکان مورد تقدیر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the oversight of the construction was entrusted to her
امر نظارت بر ساختمان به عهده ی او گذاشته شده بود.

2. errors due to oversight
اشتباهات ناشی از بی توجهی

3. an ommission due to oversight
از قلم افتادگی به خاطر کم حواسی

4. Many errors are caused by oversight.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خطاها ناشی از نظارت است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خطاها ناشی از نظارت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even an oversight in the design might issue in heavy losses.
[ترجمه خرد] حتی یک اشتباه کوچک در طراحی ممکن است باعث خسارات سنگین شود
|
[ترجمه گوگل]حتی یک نادیده گرفتن در طراحی ممکن است در تلفات سنگین ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]حتی نظارت بر طراحی ممکن است منجر به خسارت های سنگین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her name was omitted through an oversight.
[ترجمه گوگل]نام او با یک نادیده گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]اسمش رو از بین افراد پشت پرده حذف کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By an oversight, we did not send out the agenda for the meeting.
[ترجمه گوگل]با یک غفلت، دستور جلسه را ارسال نکردیم
[ترجمه ترگمان]با نظارت، دستور جلسه را برای جلسه ارسال نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They claimed it was simply oversight.
[ترجمه گوگل]آنها ادعا کردند که این فقط یک نظارت بوده است
[ترجمه ترگمان]آن ها ادعا کردند که این کار صرفا نظارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The committee has oversight of finance and general policy.
[ترجمه گوگل]این کمیته بر امور مالی و سیاست های کلی نظارت دارد
[ترجمه ترگمان]این کمیته نظارت بر امور مالی و عمومی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has general oversight of all training courses.
[ترجمه گوگل]او بر تمامی دوره های آموزشی نظارت کلی دارد
[ترجمه ترگمان]او بر همه دوره های آموزشی نظارت کلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mistake was due to an unfortunate oversight on my part.
[ترجمه گوگل]اشتباه به دلیل یک غفلت ناگوار از جانب من بود
[ترجمه ترگمان]اشتباه از طرف من اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can never entirely eliminate human error and oversight.
[ترجمه گوگل]شما هرگز نمی توانید به طور کامل خطای انسانی و نظارت را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]تو هرگز نمی تونی اشتباه انسانی و افراد پشت پرده رو از بین ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By an unfortunate oversight, full instructions do not come with the product.
[ترجمه گوگل]با یک نظارت ناگوار، دستورالعمل های کامل همراه با محصول ارائه نمی شود
[ترجمه ترگمان]با یک نظارت ضعیف، دستورالعمل های کامل با محصول حاصل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The oversight issued in heavy losses.
[ترجمه گوگل]نظارت صادر شده در خسارات سنگین
[ترجمه ترگمان]نظارت بر خسارت های سنگینی صادر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سهو (اسم)
slip, error, mistake, wrong, blunder, oversight, inadvertence, omission, inadvertency, miscue

از نظر افتادگی (اسم)
oversight, disfavour, disfavor

اشتباه نظری (اسم)
oversight

انگلیسی به انگلیسی

• omission; something that is forgotten; unintentional disregard; inattention; supervision
an oversight is something which you should have done but did not.

پیشنهاد کاربران

سهل انگاری، کم دقتی کردن.
این کلمه رو با oversaw اشتباه نگیرید، اون میشه نظارت.
سهل انگاری
مثال؛
The company’s oversight led to a security breach.
In a discussion about project management, someone might say, “I apologize for the oversight in the timeline. ”
A person talking about their responsibilities might admit, “I made an oversight and forgot to submit the report on time. ”
( اسم ) مترادف با supervision/نظارت
۱. غفلت. سهو ۲. نظارت. سرپرستی
مثال برای معنی اول:
He attributed the underpayment to oversight.
او کسری پرداختی را حمل بر غفلت کرد.
مثال برای معنی دوم:
The oversight of the construction was entrusted to her.
نظارت و سرپرستی ساختمان به او واگذار شده بود.
oversight = carelessness = disregard = lapse = inattention = neglect
ا شراف
نادیده گیری
In an oversight of the criminals در نظارت بر جنایتکاران
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : oversee
✅️ اسم ( noun ) : oversight
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
غفلت، سهل انگاری ( =فراموش کردن کاری که باید انجام میشده اما نشده! )
وقتی چیزی از نظر پنهان مانده و از قلم افتاده
اشتباه، غفلت
سهل انگاری
کوتاهی و غفلت .
سرپرستی و نظارت
OVERSIGHT AGENCIES
موسسات نظارتی
اشتباه سهوی ( اسم )
سهواً اشتباه کردن ( فعل )

اتفاق نظر
نظارت از بیرون
تسامح . سهل انگاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس