overset

/ˈovərˌset//ˈovərˌset/

معنی: واژگونی، زیاد بار کردن، واژگون ساختن، سرنگون کردن، مضمحل کردن، زینت دادن، بر هم زدن، شلوغ کردن
معانی دیگر: چیره شدن، فائق شدن، غالب شدن، برانداختن، واژگون کردن، چپه کردن، فرو افکندن، به زیر آوردن، شلوه کردن

جمله های نمونه

1. he overset a glass full of milk
او لیوان پر از شیر را واژگون کرد.

2. to overset tyranny
حکومت بیدادگر را برانداختن

3. He was overset by seeing her.
[ترجمه گوگل]از دیدن او غافل شد
[ترجمه ترگمان]از دیدن او حالش به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's a bus overset on the road.
[ترجمه sara] یک اوتوبوس در جاده واژگون شده است.
|
[ترجمه گوگل]یک اتوبوس در جاده است
[ترجمه ترگمان]اتوبوس در جاده از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new dynamic unstructured overset grid method is de ve loped.
[ترجمه گوگل]یک روش گرید overset بدون ساختار پویا جدید توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]یک روش شبکه سازی پویا دینامیک جدید با خیز برداشت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then the paper brings forward the overset relationship graph to deal with the problems brought by multi-level overset grids.
[ترجمه گوگل]سپس مقاله نمودار رابطه overset را برای مقابله با مشکلاتی که توسط شبکه‌های overset چند سطحی ایجاد می‌شود، ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]سپس این مقاله نمودار سلسله مراتبی را برای پرداختن به مشکلات ناشی از شبکه های multi چند سطحی به جلو می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The content frame should not include overset text.
[ترجمه گوگل]قاب محتوا نباید شامل متن بیش از حد باشد
[ترجمه ترگمان]کادر محتوایی نباید متن overset را شامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These calculations show the potential of overset mesh method to solve the problems such as overtaking by switching lines, and which can provide a way for solving such problems of the actual vehicles.
[ترجمه گوگل]این محاسبات پتانسیل روش توری اورست را برای حل مشکلاتی مانند سبقت گرفتن توسط خطوط سوئیچینگ نشان می دهد و می تواند راهی برای حل این گونه مشکلات خودروهای واقعی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]این محاسبات، پتانسیل روش مش overset برای حل مشکلاتی مانند سبقت گرفتن از خطوط سوییچینگ را نشان می دهد، و می تواند راهی برای حل این مشکلات وسایل نقلیه واقعی فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The spoiler moving relative to a stationary airfoil is treated by a dynamic overset grid method. The mechanism of the adverse lift because of the rapidly deploying spoiler is analyzed.
[ترجمه گوگل]اسپویلر در حال حرکت نسبت به یک ایرفویل ثابت با یک روش شبکه overset پویا درمان می شود مکانیسم بالابر نامطلوب به دلیل استقرار سریع اسپویلر مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]spoiler که نسبت به ایرفویل ساکن حرکت می کند با یک روش شبکه عصبی پویا رفتار می شود مکانیزم آسانسور معکوس به دلیل کاربرد سریع زدایی تحلیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After we had been driven four or five miles, a raging wave struck us so furiously that it overset the boat at once.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه چهار یا پنج مایل رانده شدیم، موجی خشمگین چنان به ما برخورد کرد که به یکباره قایق را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه چهار یا پنج مایل به راه افتادیم، موجی خروشان چنان به ما حمله کرد که قایق را در یک لحظه واژگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brighton, and a whole campful of soldiers, to us, who have been overset already by one poor regiment of militia, and the monthly balls of Meryton.
[ترجمه گوگل]برایتون، و یک اردوگاه کامل از سربازان، به ما، که قبلاً توسط یک هنگ فقیر شبه‌نظامی و توپ‌های ماهانه مریتون تحت کنترل بوده‌ایم
[ترجمه ترگمان]برای تن، و یک سرباز پر از سرباز، برای ما که از همین حالا با یک هنگ نیروی دفاعی و توپ های ماهانه م بتن هوش از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An agglomeration multigrid method was applied to numerical calculation of rotor forward flight flow based upon the unstructured dynamic overset grids.
[ترجمه گوگل]یک روش چندشبکه‌ای تراکم‌سازی برای محاسبه عددی جریان پرواز روتور روتور بر اساس شبکه‌های overset دینامیکی بدون ساختار استفاده شد
[ترجمه ترگمان]یک روش تراکم (multigrid)برای محاسبه عددی جریان پرواز به جلو روتور براساس شبکه unstructured dynamic overset بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here seemed to me a more perfect beauty than had ever come to me in my overset dreams of beauty.
[ترجمه گوگل]اینجا به نظرم زیبایی کامل‌تر از آن چیزی بود که در رویاهای بیش از حد من در مورد زیبایی به من رسیده بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا به نظر من زیباتر از آن بود که در خواب و رویاهای زیبای من به وجود آمده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The spoiler moving relative to a stationary airfoil is treated by a dynamic overset grid method. The mechanism of the adverse lift caused by the rapidly deploying spoiler is analyzed.
[ترجمه گوگل]اسپویلر در حال حرکت نسبت به یک ایرفویل ثابت با یک روش شبکه overset پویا درمان می شود مکانیسم بالابر نامطلوب ناشی از اسپویلر به سرعت در حال گسترش تجزیه و تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]spoiler که نسبت به ایرفویل ساکن حرکت می کند با یک روش شبکه عصبی پویا رفتار می شود مکانیزم آسانسور معکوس ایجاد شده در اثر مخرب به سرعت مورد تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واژگونی (اسم)
overset, upset, reversal, eversion, overturn

زیاد بار کردن (فعل)
surcharge, overset, overlay, overload

واژگون ساختن (فعل)
overset, subvert

سرنگون کردن (فعل)
overthrow, overset, unseat

مضمحل کردن (فعل)
overthrow, overset, overturn

زینت دادن (فعل)
trim, adorn, embellish, bedeck, overset

بر هم زدن (فعل)
bash, overset, unsettle, discompose, disturb, disorder, ruffle, faze, tousle, coup, derange, disarrange, disband

شلوغ کردن (فعل)
overset, brattle, bustle, jam

تخصصی

[نساجی] تثبیت بیش از حد

پیشنهاد کاربران

بپرس