overabundant

/ˌoʊvərəˈbʌndənt//ˌəʊvərəˈbʌndənt/

معنی: بسیار فراوان
معانی دیگر: بسیارفراوان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of abundant.

جمله های نمونه

1. Their main reason is improper position, inactive movement, overabundant hand action, incorrect and bad time cover action.
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی آنها وضعیت نامناسب، حرکت غیرفعال، عمل بیش از حد دست، عمل پوشاندن نادرست و بد زمان است
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی آن ها، موقعیت نامناسب، حرکت غیر فعال، اقدام دستی غیر فعال، عملکرد نادرست و بد پوشش زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Another isotope, lithium- is overabundant: there may be as much as 1000 times too much of it.
[ترجمه گوگل]ایزوتوپ دیگر، لیتیوم، بیش از حد فراوان است: ممکن است 1000 برابر بیشتر از آن وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک ایزوتوپ دیگر یعنی لیتیوم - is: ممکن است تا ۱۰۰۰ برابر بیشتر از آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'll force the employer to make their juiciest offer. If you must spill, then spill in an "overabundant" way.
[ترجمه گوگل]شما کارفرما را مجبور خواهید کرد که آبدارترین پیشنهاد خود را ارائه دهد اگر باید بریزید، به روشی "بیش از حد" بریزید
[ترجمه ترگمان]شما کارفرما را مجبور خواهید کرد که پیشنهاد juiciest را انجام دهید اگر شما باید نشتی داشته باشید، سپس به روش \"overabundant\" نشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a market with overabundant products and intense competition, the biggest challenge for the management is how to attract customers continuously so as to support the development of the company.
[ترجمه گوگل]در بازاری با محصولات بیش از حد و رقابت شدید، بزرگترین چالش مدیریت این است که چگونه مشتریان را به طور مداوم جذب کند تا از توسعه شرکت حمایت کند
[ترجمه ترگمان]در بازاری با محصولات overabundant و رقابت شدید، بزرگ ترین چالش برای مدیریت این است که چگونه به طور مداوم مشتریان را جذب کند تا از توسعه شرکت حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are heading towards a transparent society where information is overabundant and human attention is scarce.
[ترجمه گوگل]ما به سمت جامعه ای شفاف می رویم که در آن اطلاعات بیش از حد زیاد است و توجه انسان ها کمیاب است
[ترجمه ترگمان]ما در حال رفتن به سمت جامعه ای شفاف هستیم که در آن اطلاعات overabundant و توجه انسان کمیاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The grave issues involved in the current environmental dilemma include high population density, environmental pollution, an overabundant of silt in rivers and lakes, and the frequency of disasters.
[ترجمه گوگل]مسائل مهمی که در معضل زیست محیطی کنونی دخیل هستند عبارتند از تراکم بالای جمعیت، آلودگی زیست محیطی، فراوانی گل و لای در رودخانه ها و دریاچه ها و فراوانی بلایا
[ترجمه ترگمان]مسایل جدی مربوط به معضل محیطی فعلی شامل تراکم جمعیت بالا، آلودگی محیط زیست، overabundant گل و لای در رودخانه ها و دریاچه ها و فراوانی فجایع می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For most of the industry's history, however, oil has been overabundant, so its price has been too low to justify significant and costly innovations.
[ترجمه گوگل]با این حال، در بیشتر تاریخ این صنعت، نفت بیش از حد فراوان بوده است، بنابراین قیمت آن برای توجیه نوآوری های مهم و پرهزینه بسیار پایین بوده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای بسیاری از تاریخ این صنعت نفت خام بوده است، بنابراین قیمت آن بسیار پایین بوده است تا نوآوری های چشمگیر و پرهزینه را توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People who are obese have low levels of vitamin D in their blood because it's sequestered in their overabundant fat cells.
[ترجمه گوگل]افرادی که چاق هستند سطح ویتامین D در خونشان پایین است، زیرا این ویتامین در سلول های چربی بیش از حد آنها جمع شده است
[ترجمه ترگمان]افرادی که چاق هستند دارای سطح پایینی از ویتامین D در خون خود هستند، زیرا در سلول های چربی overabundant دور ریخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For parents seeking productive ways to occupy their children's time, summer sports leagues offer a convenient and time-tested outlet for overabundant energy.
[ترجمه گوگل]برای والدینی که به دنبال راه‌های مفیدی برای اشغال وقت فرزندان خود هستند، لیگ‌های ورزشی تابستانی یک خروجی راحت و آزمایش‌شده برای انرژی بیش از حد ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]برای والدینی که به دنبال روش های سازنده برای اشغال زمان فرزندانشان هستند، لیگ های ورزشی تابستانی یک خروجی مناسب و زمان تست برای انرژی overabundant ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under the present system of invalid contract, the range of it ruled widely and the quantity is overabundant, so the result brings negative influence.
[ترجمه گوگل]در نظام کنونی قرارداد باطل، دامنه آن به طور گسترده ای حاکم است و مقدار آن بیش از حد است، بنابراین نتیجه تأثیر منفی می گذارد
[ترجمه ترگمان]تحت سیستم فعلی قرارداد نامعتبر، دامنه آن به طور گسترده اداره می شود و مقدار آن overabundant است، بنابراین نتیجه تاثیر منفی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بسیار فراوان (صفت)
overabundant

انگلیسی به انگلیسی

• excessive; profuse

پیشنهاد کاربران

بپرس