outwit

/ˈaʊˌtwɪt//ˌaʊtˈwɪt/

معنی: گول زدن، زرنگ تر بودن از
معانی دیگر: (قدیمی) باهوش تر بودن، بیشتر (از دیگری) زرنگی کردن، ذکاوت بیشتر به خرج دادن، ترفند بهتری زدن، حیله ی بهتری به کار زدن، بهتر دوز و کلک سوار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outwits, outwitting, outwitted
• : تعریف: to gain the advantage over by using one's wits, cleverness, or cunning.
مترادف: euchre, outfox, outguess, outsmart
مشابه: dupe, fool, outdo, outmaneuver, outplay, outreach, outthink, trick

- Their forces were outnumbered, so there was no choice but to outwit the enemy.
[ترجمه گوگل] تعداد نیروهای آنها بیشتر بود، بنابراین چاره ای جز سبقت گرفتن از دشمن نبود
[ترجمه ترگمان] نیروهای آن ها از این بیشتر بود، بنابراین چاره ای جز گول زدن دشمن وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He could never outwit his mother, who could always guess what he'd been up to.
[ترجمه سمی] اوهرگز نمیتونست مادرش رو بپیچونه چون مادرش همیشه می تونست حدس بزنه چه اتفاقی افتاده
|
[ترجمه گوگل] او هرگز نمی‌توانست مادرش را که همیشه می‌توانست حدس بزند که چه کار می‌کرده است، گول بزند
[ترجمه ترگمان] او هرگز نمی توانست به مادرش فکر کند، که همیشه می توانست حدس بزند که او چه قصدی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Somehow he always manages to outwit his opponents.
[ترجمه مریم مزدایی] او یک جور هایی همیشه رقبایش را می پیچند.
|
[ترجمه گوگل]به نوعی او همیشه موفق می شود از مخالفان خود گول بزند
[ترجمه ترگمان]به هر حال او همیشه موفق می شود از رقبای او پیشی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To win the presidency he had first to outwit his rivals within the Socialist Party.
[ترجمه گوگل]او برای کسب ریاست جمهوری ابتدا باید از رقبای خود در حزب سوسیالیست سبقت می گرفت
[ترجمه ترگمان]او برای پیروزی در مقام ریاست جمهوری نخست توانست رقبای خود را در حزب سوسیالیست مغلوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This was a crafty manoeuvre to outwit his pursuers.
[ترجمه گوگل]این یک مانور حیله گرانه برای گول زدن تعقیب کنندگانش بود
[ترجمه ترگمان]این مانور نیرنگ آمیز برای گول زدن تعقیب کننده ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of them, Merovech, attempted to outwit his stepmother by marrying Sigibert's widow, Brunhild.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها، مرووچ، با ازدواج با بیوه سیگیبرت، برونهیلد، تلاش کرد نامادری خود را فریب دهد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها، Merovech، سعی کرد با نامادری خود در ازدواج با زن بیوه Sigibert گول بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She plays an apparent bimbo who manages to outwit her boss.
[ترجمه گوگل]او نقش یک بیمبو ظاهری را بازی می کند که موفق می شود رئیس خود را فریب دهد
[ترجمه ترگمان]او یک سبک سبک و سبک بازی می کند که موفق به outwit از رئیسش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Speeders can outwit police radar with a variety of devices.
[ترجمه گوگل]اسپیدرها می توانند با دستگاه های مختلف از رادار پلیس پیشی بگیرند
[ترجمه ترگمان]speeders می تواند رادار پلیس را با انواع مختلفی از وسایل مورد حمله قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If the FBI thought they could outwit him, they were in for a shock.
[ترجمه گوگل]اگر اف‌بی‌آی فکر می‌کرد که می‌توانند او را گول بزنند، در شوک بودند
[ترجمه ترگمان]اگر اف بی آی فکر می کرد که اونا می تونن گولش بزنن، اونا دچار شوک شده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was dejavu as he breezed in to outwit O'Hare a second time.
[ترجمه گوگل]این دژاوو بود که او برای بار دوم از اوهار سبقت گرفت
[ترجمه ترگمان]به سرعت به سرعت وارد شد تا برای بار دوم او را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is the need to outwit and dupe and help and teach one another that drove us to be ever more intelligent.
[ترجمه گوگل]این نیاز به گول زدن و فریب دادن و کمک به یکدیگر و آموزش دادن به یکدیگر است که ما را به سمت باهوش تر شدن سوق داد
[ترجمه ترگمان]این نیاز به خنثی کردن و فریب دادن و کمک کردن و آموزش دادن به یکدیگر است که ما را به سوی ever سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Therefore, outwit more inclined to short - term speculation.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بیشتر تمایل به حدس و گمان کوتاه مدت
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، outwit بیشتر به گمانه زنی های کوتاه مدت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like humans, ants can try to outwit foes with cheats and lies.
[ترجمه گوگل]مورچه‌ها نیز مانند انسان‌ها می‌توانند با تقلب و دروغ از دشمنان سبقت بگیرند
[ترجمه ترگمان]مورچه ها هم مثل انسان ها می توانند سعی کنند تا با فریب و فریب دشمن را گول بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't try to outwit or outguess the interviewer.
[ترجمه گوگل]سعی نکنید مصاحبه کننده را فریب دهید یا گول بزنید
[ترجمه ترگمان]سعی نکنید مصاحبه کننده را گول بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Always before he had been able to outwit his pursuers.
[ترجمه گوگل]همیشه قبل از اینکه او توانسته بود از تعقیب کنندگانش پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]همیشه پیش از این بود که او را گول بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fox will also assist one in learning to outwit the dark.
[ترجمه گوگل]فاکس همچنین به فرد کمک می کند تا از تاریکی سبقت بگیرد
[ترجمه ترگمان]فاکس همچنین به فردی در یادگیری کمک می کند تا از تاریکی پیشی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گول زدن (فعل)
renege, con, fool, cheat, gyp, hustle, dodge, rig, bamboozle, outwit, deceive, defraud, dupe, cajole, hoax, gouge, befool, beguile, entrap, gull, gum, hocus, rogue, gaff, swindle, thimblerig, chouse, jockey, finagle, fob, wheedle

زرنگ تر بودن از (فعل)
outwit

انگلیسی به انگلیسی

• gain an advantage through cleverness, outsmart
if you outwit someone, you cleverly defeat them or gain an advantage over them.

پیشنهاد کاربران

۱. زبل تر بودن از. زرنگ تر بودن از ۲. کلک زدن به
مثال:
But it is He who outwits them
اما او {خدا} است که به آنها کلک می زند.
�وَهُوَ خَادِعُهُمْ�
سر کسی شیره مالیدن، زبلی بیشتری نشان دادن، کلک زدن، زرنگ بازی بیشتری دراوردن
To deceive by greater ingenuity
To be more clever than
To outsmart
To out - think
To outplay
To trick
To gull

بپرس