صفت ( adjective )
مشتقات: outrageously (adv.), outrageousness (n.)
مشتقات: outrageously (adv.), outrageousness (n.)
• (1) تعریف: grossly injurious, offensive, or wrong.
• مترادف: atrocious, barbarous, brutal, heinous, monstrous, unspeakable
• مشابه: abominable, contemptible, cruel, foul, nefarious, reprehensible, vile
• مترادف: atrocious, barbarous, brutal, heinous, monstrous, unspeakable
• مشابه: abominable, contemptible, cruel, foul, nefarious, reprehensible, vile
- The idea of one human being having ownership of another is outrageous.
[ترجمه سعید پارساپور ] این ایده که انسانی مالکیت بر انسان دیگری را دارا باشد ظالمانه است|
[ترجمه شان] این فکر که انسانی مالک انسان دیگر باشد، ظالمانه ( بیداد گرانه ) است.|
[ترجمه گوگل] تصور اینکه یک انسان مالکیت دیگری را داشته باشد، ظالمانه است[ترجمه ترگمان] فکر اینکه یک انسان مالکیت دیگری داشته باشد، واقعا ظالمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: exceeding tolerable limits of behavior; disgraceful or shocking.
• مترادف: disgraceful, flagrant, intolerable, offensive, scandalous, shameless, shocking
• متضاد: moderate
• مشابه: abusive, egregious, gross, immodest, indecent, indelicate, insulting, notorious, obscene, profane, vulgar
• مترادف: disgraceful, flagrant, intolerable, offensive, scandalous, shameless, shocking
• متضاد: moderate
• مشابه: abusive, egregious, gross, immodest, indecent, indelicate, insulting, notorious, obscene, profane, vulgar
- For a woman to demand the right to vote was considered outrageous in the past.
[ترجمه فاطمه] در گذشته طلب حق رای از سوی زنان عملی گستاخانه قلمداد می شد.|
[ترجمه شان] اینکه زنی درخواست کند حق رای داشته باشد، در زمان گذشته زشت ( شنیع ) تلقی میشد.|
[ترجمه گوگل] مطالبه حق رای یک زن در گذشته ظالمانه تلقی می شد[ترجمه ترگمان] برای یک زن حق رای دادن در گذشته ظالمانه تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: extreme or bizarre in behavior, appearance, speech, or opinions.
• مترادف: bizarre, extreme, outlandish
• مشابه: extraordinary, unconventional
• مترادف: bizarre, extreme, outlandish
• مشابه: extraordinary, unconventional
- This comedian's act was filled with outrageous antics.
[ترجمه گوگل] اقدام این کمدین پر از شیطنت های ظالمانه بود
[ترجمه ترگمان] این نمایش کمدی از کاره ای عجیب و غریب پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این نمایش کمدی از کاره ای عجیب و غریب پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some rock stars are famous for their outrageous clothes and behavior onstage.
[ترجمه گوگل] برخی از ستاره های راک به خاطر لباس ها و رفتارهای ظالمانه خود روی صحنه شهرت دارند
[ترجمه ترگمان] بعضی از ستارگان راک به خاطر لباس های outrageous و روی صحنه معروف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بعضی از ستارگان راک به خاطر لباس های outrageous و روی صحنه معروف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید