outrageous

/aʊˈtreɪdʒəs//aʊtˈreɪdʒəs/

معنی: بیداد گرانه، عصبانی کننده
معانی دیگر: (شدیدا) خشونت آمیز، زشت، شنیع، تکان دهنده، وحشتناک، اهانت آمیز، توهین آمیز، بسیار بد، ظالمانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: outrageously (adv.), outrageousness (n.)
(1) تعریف: grossly injurious, offensive, or wrong.
مترادف: atrocious, barbarous, brutal, heinous, monstrous, unspeakable
مشابه: abominable, contemptible, cruel, foul, nefarious, reprehensible, vile

- The idea of one human being having ownership of another is outrageous.
[ترجمه سعید پارساپور ] این ایده که انسانی مالکیت بر انسان دیگری را دارا باشد ظالمانه است
|
[ترجمه شان] این فکر که انسانی مالک انسان دیگر باشد، ظالمانه ( بیداد گرانه ) است.
|
[ترجمه گوگل] تصور اینکه یک انسان مالکیت دیگری را داشته باشد، ظالمانه است
[ترجمه ترگمان] فکر اینکه یک انسان مالکیت دیگری داشته باشد، واقعا ظالمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: exceeding tolerable limits of behavior; disgraceful or shocking.
مترادف: disgraceful, flagrant, intolerable, offensive, scandalous, shameless, shocking
متضاد: moderate
مشابه: abusive, egregious, gross, immodest, indecent, indelicate, insulting, notorious, obscene, profane, vulgar

- For a woman to demand the right to vote was considered outrageous in the past.
[ترجمه فاطمه] در گذشته طلب حق رای از سوی زنان عملی گستاخانه قلمداد می شد.
|
[ترجمه شان] اینکه زنی درخواست کند حق رای داشته باشد، در زمان گذشته زشت ( شنیع ) تلقی میشد.
|
[ترجمه گوگل] مطالبه حق رای یک زن در گذشته ظالمانه تلقی می شد
[ترجمه ترگمان] برای یک زن حق رای دادن در گذشته ظالمانه تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: extreme or bizarre in behavior, appearance, speech, or opinions.
مترادف: bizarre, extreme, outlandish
مشابه: extraordinary, unconventional

- This comedian's act was filled with outrageous antics.
[ترجمه گوگل] اقدام این کمدین پر از شیطنت های ظالمانه بود
[ترجمه ترگمان] این نمایش کمدی از کاره ای عجیب و غریب پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some rock stars are famous for their outrageous clothes and behavior onstage.
[ترجمه گوگل] برخی از ستاره های راک به خاطر لباس ها و رفتارهای ظالمانه خود روی صحنه شهرت دارند
[ترجمه ترگمان] بعضی از ستارگان راک به خاطر لباس های outrageous و روی صحنه معروف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. outrageous remarks
اظهارات اهانت آمیز

2. an outrageous murder
قتل شنیع

3. this outrageous weather!
این هوای لعنتی !

4. slings and arrows of outrageous fortune
(شکسپیر) فلاخن ها و پیکان های سرنوشت غدار

5. he doesn't stop at the most outrageous lies
او از گفتن شاخدارترین دروغ ها هم ابا ندارد.

6. his behavior toward his children is outrageous
رفتار او نسبت به بچه هایش بسیار زشت است.

7. to suffer the slings and arrows of an outrageous fortune
(شکسپیر) از فلاخن ها و پیکان های سرنوشت غدار رنج بردن

8. It is outrageous that the figures are not in the public domain.
[ترجمه گوگل]این افتضاح است که ارقام در حوزه عمومی نیستند
[ترجمه ترگمان]این ظالمانه است که ارقام در حوزه عمومی نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's outrageous that the poor should pay such high taxes.
[ترجمه گوگل]این ظالمانه است که فقرا باید چنین مالیات بالایی بپردازند
[ترجمه ترگمان]این ظالمانه است که فقرا باید چنین مالیات های بالایی بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His murder was an outrageous and barbarous act.
[ترجمه گوگل]قتل او اقدامی ظالمانه و وحشیانه بود
[ترجمه ترگمان]قتل او یک عمل وحشیانه و وحشیانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She didn't even blink at his outrageous proposal.
[ترجمه گوگل]او حتی با پیشنهاد ظالمانه او پلک نزد
[ترجمه ترگمان]حتی از پیشنهاد outrageous هم پلک نزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He says the most outrageous things.
[ترجمه گوگل]افتضاح ترین حرف ها را می زند
[ترجمه ترگمان] اون خیلی چیزا رو میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her letter contained several outrageous slurs against/on her former colleagues.
[ترجمه گوگل]نامه او حاوی چندین توهین ظالمانه علیه/به همکاران سابقش بود
[ترجمه ترگمان]نامه کاترین حاوی مطالب زیادی بود که روی همکاران سابقش نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. American firms have been paying outrageous fees for a peek at the technical data.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های آمریکایی هزینه‌های هولناکی را برای بررسی داده‌های فنی پرداخت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های آمریکایی هزینه زیادی برای نگاهی به داده های فنی پرداخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The famed film-maker slammed the claims as "an outrageous lie".
[ترجمه گوگل]این فیلمساز مشهور این ادعاها را "یک دروغ ظالمانه" محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]فیلم ساز معروف این ادعاها را به عنوان \"دروغ ظالمانه\" مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Her outrageous remarks were/went beyond all reason.
[ترجمه گوگل]اظهارات ظالمانه او فراتر از هر دلیلی بود
[ترجمه ترگمان]سخنان خشمگینانه او به هیچ وجه فراتر نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I know it's outrageous, but that's Melissa for you.
[ترجمه گوگل]من می دانم که این ظالمانه است، اما این ملیسا برای شماست
[ترجمه ترگمان]می دونم که ظالمانه است، اما این مال ملیسا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Charges for local telephone calls are particularly outrageous.
[ترجمه گوگل]هزینه های تماس های تلفنی محلی به ویژه ظالمانه است
[ترجمه ترگمان]هزینه های تماس های تلفنی محلی بسیار ظالمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیداد گرانه (صفت)
outrageous

عصبانی کننده (صفت)
provocative, outrageous

انگلیسی به انگلیسی

• shocking; scandalous; atrocious; disgraceful; offensive; ridiculous or eccentric (about clothing, person, etc.)
if something is outrageous, it is very shocking.

پیشنهاد کاربران

مبتذل
۱. اهانت آمیز ۲. شنیع. زشت. شرم آور ۳. وحشتناک. تکان دهنده ۴. عجیب و غریب. نامعمول. غیر متعارف. خارق العاده. ۵. نامعقول. گزاف
مثال:
Say, it is an outrageous thing to fight in it.
بگو جنگ کردن در آن یک چیز غیر متعارف و شرم آور است.
{مثال اشاره به حرام بودن جنگیدن در ماه های حرام دارد}
واقعا ک!
غیرمنصفانه
غیرقابل قبول
غیرمعمول
شوکه کننده
زننده
نامتعارف، خارج از عرف جامعه
outrageous prices
قیمت های گزاف
مضر، وحشتناک ، خطرناک
قبیح - زننده
( چیزی باعث شوک میشه و غیرقابل قبوله )
adjective
[more outrageous; most outrageous]
1 : very bad or wrong in a way that causes anger : too bad to be accepted or allowed
◀️They will be punished for their outrageous behavior/conduct.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️This is outrageous! I will not put up with such treatment.
◀️outrageous prices
2 : very strange or unusual : surprising or shocking
◀️She's known for her wild hairdos and outrageous costumes.
At first it seemed like an outrageous idea, but then we realized◀️ that it wasn't so crazy after all.
◀️The article makes some outrageous claims about her personal life.
◀️
Who is dumb enough to pay that much to look at someone, is this for real, or are we living in a real life version of idiocracy. . . . .
Actual facts, even $5 per minute is too much. Wtf that's outrageous pricing haha

شرم آور
1. شنیع
2. مستهجن
غیر قابل قبول , غیر اخلاقی ؛ عجیب
# These prices are just outrageous
# his behavior toward his children is outrageous
# outrageous remarks
# outrageous behaviour
# She says the most outrageous things sometimes
قهر آمیز
عصبیت ( ابن خلدون )
بی رحمانه، بدون اغماض، بسیار سخت گیرانه، بدون ملاحظه کاری
گاهی به معنای گران هست
۱ ) شرم آور، غیرمتعارف، زننده، توهین آمیز
It's outrageous of her!
این کارش شرم آوره!
۲ ) شدیداً عصبانی، خشمگین، برافروخته، از کوره دررفته
Pres was outrageous
( آقای ) Pres عصبانی بود
فوق العاده
you have an outrageous short memory
شما حافظه کوتاه مدت فوق العاده ای دارید
زننده
شوک آور و غیر قابل قبول. . .
غیر متعارف
تکان دهنده
جذاب هم معنی میدهد

خیلی زیاد، به طرز وحشتناک زیاد از یه چیزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس