otherwise

/ˈəðəˌrwaɪz//ˈʌðəwaɪz/

معنی: بطور متفاوت، بطریق دیگر، والا، وگرنه، در غیراینصورت، طور دیگر
معانی دیگر: غیر از این، جز این، جور دیگر، از جهات دیگر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in a different manner or other way.
متضاد: likewise
مشابه: other

- You may think otherwise, but I thought the food was excellent.
[ترجمه پریا- ر] ممکن است جور دیگری فکر کنید، اما من فکر می کنم غذا عالی بود.
|
[ترجمه بیتا] تو میتونی طور دیگری فکر کنی اما به نظر من غذا عالی بود
|
[ترجمه نیکو باور] می تونی جور دیگه فکر کنی، اما به نظرم غذای محشری بود.
|
[ترجمه محمد] ممکنه تو جور دیگه ای فکر کنی، ولی من فکر می کنم غذا عالی بود!
|
[ترجمه گوگل] شما ممکن است غیر از این فکر کنید، اما به نظر من غذا عالی بود
[ترجمه ترگمان] ممکن است غیر از این فکر کنید، اما من فکر می کردم غذا عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: if the situation were different; under other conditions; in other circumstances.

- The trunk is very heavy. Otherwise, I could move it myself.
[ترجمه Maral] صندوق خیلی سنگین است وگرنه خودم میتوانستم بلندش کنم
|
[ترجمه گوگل] صندوق عقبش خیلی سنگینه وگرنه خودم میتونستم جابجاش کنم
[ترجمه ترگمان] صندوق عقب خیلی سنگین است در غیر اینصورت، خودم میتونم از پسش بر بیام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I have to work all day Saturday. Otherwise, I could help you paint the fence.
[ترجمه حمزه نادعلی زاده] من باید تمام روز شنبه را کار کنم، و الا کمکت می کردم تا نرده ها را رنگ کنی.
|
[ترجمه گوگل] شنبه باید تمام روز کار کنم در غیر این صورت، می توانم به شما کمک کنم تا نرده را رنگ کنید
[ترجمه ترگمان] من باید تمام روز شنبه کار کنم در غیر اینصورت، میتونم کمکت کنم که فنس رو نقاشی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The soup is too salty; otherwise, I would certainly enjoy it.
[ترجمه گوگل] سوپ خیلی شور است در غیر این صورت، مطمئنا از آن لذت خواهم برد
[ترجمه ترگمان] سوپ خیلی شوره، وگرنه حتما از آن لذت می بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in other respects.

- The kitchen is a little small, but it's a nice apartment otherwise.
[ترجمه مهدی] آشپزخانه کمی کوچک است، وگرنه آپارتمان خوبی است.
|
[ترجمه نیکو باور] درسته که آشپرخونه اش کمی کوچیکه، اما در هر صورت آپارتمان خوبیه.
|
[ترجمه .YOUNG MAN.] ترجمه مهدی اشتباه دومی درسته چون otherwise در غیر این صورته
|
[ترجمه گوگل] آشپزخانه کمی کوچک است، اما در غیر این صورت آپارتمان خوبی است
[ترجمه ترگمان] آشپزخانه کمی کوچک است، اما آپارتمان قشنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She made one mistake. Otherwise her test was perfect.
[ترجمه نیکو باور] یک خطا داشت. وگرنه آزمونش کامل بود.
|
[ترجمه گوگل] اون یه اشتباه کرد وگرنه تستش عالی بود
[ترجمه ترگمان] اون یه اشتباه کرد در غیر این صورت، آزمایش اون عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of another kind; different.

- I thought the joke was funny, but his reaction was otherwise.
[ترجمه گوگل] به نظر من این شوخی خنده دار بود، اما واکنش او چیز دیگری بود
[ترجمه ترگمان] به نظر من این شوخی خنده دار بود، اما عکس العمل او غیر از این بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. . . . otherwise you're a beast in the shape of a man
. . . ورنه ددی به صورت انسان مصوری

2. an otherwise intelligent person
آدمی که از لحاظ دیگر باهوش است

3. go, otherwise i will tell your father!
برو والا به پدرت می گویم !

4. . . . give, otherwise the tyrant will take by force
. . . . بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.

5. to believe otherwise is folly
اعتقاد به غیر از این حماقت است.

6. if conditions were otherwise
اگر شرایط غیر از این بود

7. i could not act otherwise
نمی توانستم جور دیگری عمل کنم.

8. the truth is quite otherwise
واقعیت با این کاملا فرق دارد.

9. his superb acting redeems this otherwise boring movie
ایفای (نقش) عالی او این فیلم از هر جهت ملال انگیز را توجیه می کند.

10. we must take a taxi, otherwise we will be late
بایستی تاکسی بگیریم والا دیرمان خواهد شد.

11. the flower bushes cushioned her fall, otherwise she would have been dead
بته های گل از شدت سقوط او کاستند و الا مرده بود.

12. i would love to come, but i am otherwise engaged
خیلی دلم می خواست بیایم ولی کار دیگری دارم.

13. Don't be mean with fabric, otherwise curtains will end up looking skimpy.
[ترجمه گوگل]با پارچه بدجنس نباشید، در غیر این صورت پرده ها در نهایت کم به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]در مورد پارچه به این معنا نباشید، در غیر این صورت پرده ها رو به افزایش گذاشته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sometimes you need to look back, otherwise you will never know what you have lost in the way of forever searching.
[ترجمه گوگل]گاهی لازم است به گذشته نگاه کنید، در غیر این صورت هرگز نخواهید فهمید که در راه جستجوی همیشگی چه چیزی را از دست داده اید
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها باید به عقب نگاه کنی، وگرنه هیچ وقت نمی فهمی که در راه جستجو برای همیشه چه چیزهایی را از دست داده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Turn off the gas when the milk boils. Otherwise it will be spilt.
[ترجمه fatima] وقتی شیر میجوشد گاز را خاموش کنید وگرنه ( شیر ) سر خواهد رفت.
|
[ترجمه گوگل]وقتی شیر به جوش آمد، گاز را خاموش کنید در غیر این صورت ریخته می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی شیر می جوشد، گاز را خاموش کنید در غیر این صورت ریخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Stand still there, otherwise I'll shoot.
[ترجمه fatima] همونجا بایست وگرنه شلیک میکنم.
|
[ترجمه گوگل]همان جا بایست، وگرنه شلیک می کنم
[ترجمه ترگمان]همونجا وایسا وگرنه شلیک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Her heels gave her the height she otherwise lacked.
[ترجمه گوگل]پاشنه هایش به او قدی می داد که در غیر این صورت فاقد آن بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، پاشنه پایش به او قد بلندی داد که او نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The pictures showed cracks and other irregularities in otherwise perfectly regular crystals.
[ترجمه گوگل]تصاویر ترک ها و سایر بی نظمی ها را در کریستال های کاملاً منظم نشان می دادند
[ترجمه ترگمان]این تصاویر، ترک ها و اختلالات دیگر را در غیر این صورت کاملا منظم نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطور متفاوت (قید)
differently, otherwise

بطریق دیگر (قید)
differently, otherwise

والا (قید)
otherwise

وگرنه (قید)
otherwise

در غیراینصورت (قید)
otherwise

طور دیگر (قید)
otherwise

تخصصی

[ریاضیات] روش دوم، روش دیگر، در غیر این صورت، خلاف آن

انگلیسی به انگلیسی

• else; under other circumstances; if not; differently; in other respects; besides
you use otherwise after stating a situation or fact, to say what the result or consequence would be if this situation or fact was not the case.
you use otherwise when stating the general condition or quality of something after you have mentioned an exception to this general condition or quality.
you use otherwise known as, when you give another and often better known name to something or someone you have just mentioned.
otherwise is also used to refer to the opposite of something, or something very different from what was previously stated; a formal use.
you use the expression or otherwise to refer to the opposite of the preceding word, especially in cases where either of them might be correct.

پیشنهاد کاربران

( در حالت Adjective ) : جور دیگر، برعکس
مثال:
The outcome was otherwise.
نتیجه چیز دیگری بود.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
( در حالت Adverb ) : از جنبه ای دیگر، از روشی دیگر، از جهات دیگر، به جز این
...
[مشاهده متن کامل]

He is otherwise normal.
او از هر جهت دیگر نرمال است.

به شیوه دیگر
In the other hand
از طرفی
از جهاتی دیگر
در غیر این صورت
این کلمه میتونه به یک صفت مثبت بار معنایی منفی بده و در این حالت ترجمه مستقیم اون لازم نیست اما شاید " غیرمنتظره" برای ترجمه مستقیم مناسب باشه.
مثال: an otherwise glorious vacation =تعطیلات افتضاح ( با اینکه از قبل انتظار داشتیم خوب از آب در بیاد )
در غیر اینصورت
مثال: You need to finish your homework, otherwise, you can't go out.
تو باید تمرینات خود را تمام کنی، در غیر اینصورت نمی توانی بیرون بروی.
اگر ۲ جمله را ربط دهد: وگرنه
اگر قید معمولی باشد: برعکس - به گونه ای دیگر
otherwise: در غیر اینصورت
گاهی �از آن طرف� هم معنی می دهد.
جور دیگر - طور دیگر
👈🏿 One of the most important things I learned outside of school was how to code
I was always interested in technology and I decided to teach myself how to code when I was in college. I used various online resources and tutorials to learn the basics of severalprogramming languages, and then started building small projects and experimenting with my own ideas
...
[مشاهده متن کامل]

Eventually, I was able to land a job as a software developer, which has turned into a successful career. Learning to code has opened up many opportunities for me, both professionally and personally, and has given me the ability to solve problems and create things that I never would have been able to ⭐otherwise
I continue to learn new programming languages and techniques to this day, and I’m grateful for the initial spark that led me to explore this field on my own

1 - به گونه ای دیگر 2 - به نوعی دیگر 3 - به عبارت دیگر
قید ربط: در غیر اینصورت
قید معمولی: بر عکس، به گونه ای دیگر
اگر اینطور نباشد
دوستان اشاره کردن با or ( else ) هم معنی هست که همینطوره ولی توجه فرمایید که ساختار جمله ای که با or ( else ) ساخته میشه متفاوت از otherwise میباشد.
لطفا سمپل هایی رو بررسی کنید تا اشتباه نکنید.
We cant pretend otherwise
ما نمیتونیم خودمون رو ب اون راه بزنیم
Sajad , otherwise knows as the Iranian Photoshop hulk
سجاد که با نام دیگری hulk فتوشاپ ایرانیان شناخته میشود
به طریقی، یا به هر طریقی
در صورتی که قبل از صفت بیاد یعنی "برعکس"
otherwise fine=برعکس خوب
والا
وگرنه
به طور متفاوت
غیر از این ، به جز این
مثال:
City Blossoms is a non - profit organization with the goal of bringing nature to children who might not otherwise have green spaces.
ترجمه:
City Blossoms یک سازمان غیرانتفاعی است که هدف آن ارائه طبیعت به کودکانی است که ممکن است به جز آن، فضای سبزی نداشته باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

در دیگر سو
در سوی دیگر
معادل ِِ on the other hand
به گونه ای دیگر
به شکلی دیگر
به صورتی دیگر
طور دیگر
جور دیگر
از جهات دیگر
به طریق اولی
otherwise
در غیر این صورت، وگرنه، در سایر موارد
unless otherwise stated
مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد
و غیر ذلک
به عبارت دیگر
جهاتی دیگر
Else
از جهات دیگر
غیر از این. . .
گاها، در بعضی موارد، بعضی اوقات ، بعضا
وگرنه
طوردیگر
برخلاف
یا مثلا
مگر اینکه
در غیر این صورت. . . .
( صفت ) :متفاوت، دیگر
we don't want a president, elected or otherwise =
ما رئیس جمهور نمی خواهیم منتخب یا غیرمنتخب
ما رئیس جمهور نمی خواهیم منتخب یا غیر آن

در غیر این صورت

used to state what the result would be if sth did not happen or if the situation were different
در غیر اینصورت
ازطرف دیگر، وگرنه
بعلاوه - علاوه بر
دیگر
و اگر نه
آن سوی
وگرنه
Syn orelse
از طرف دیگر
طور دیگر
در غیراین صورت ، والا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٠)

بپرس