osiris

/əʊˈsaɪərɪs//əʊˈsaɪərɪs/

معنی: ازیریس
معانی دیگر: (اسطوره های مصری) اوزیریس (خدای عالم اموات و داور مردگان)، مصرقدیم ازیریس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the ancient Egyptian god of the lower world and judge of the dead whose annual resurrection was believed to personify nature's yearly renewal.

جمله های نمونه

1. The myth of Osiris must have been told and retold to eager audiences over many centuries and in many different ways.
[ترجمه گوگل]اسطوره اوزیریس باید در طول قرن ها و به روش های مختلف برای مخاطبان مشتاق بازگو و بازگو شده باشد
[ترجمه ترگمان]افسانه of باید به بارها گفته شود و بارها و بارها برای مخاطبان مشتاق بازگو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Osiris myth embodied this cycle of birth, death, and rebirth and gave the promise of immortality.
[ترجمه گوگل]اسطوره اوزیریس این چرخه تولد، مرگ و تولد دوباره را مجسم می کرد و نوید جاودانگی را می داد
[ترجمه ترگمان]افسانه Osiris، این چرخه تولد، مرگ، و تولد دوباره را تجسم بخشید و قول فناناپذیری را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The so-called tomb of Osiris was actually the burial place of Djer, a long-forgotten king of the First Dynasty.
[ترجمه گوگل]به اصطلاح آرامگاه اوزیریس در واقع محل دفن دجر، پادشاه فراموش شده سلسله اول بود
[ترجمه ترگمان]آرامگاه so در واقع محل دفن Djer، پادشاه فراموش شده دودمان یکم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Osiris represented the life-giving waters and the soil fertilized by the Nile.
[ترجمه گوگل]اوزیریس نشان دهنده آب های حیات بخش و خاک بارور شده توسط رود نیل بود
[ترجمه ترگمان]Osiris نمایانگر آب دادن آب و خاک بارور شده توسط نیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Perhaps, like the lead coffin of Osiris, which suffered a similar fate, it is the real secret of alchemy.
[ترجمه گوگل]شاید مانند تابوت سربی ازیریس که به سرنوشت مشابهی دچار شد، راز واقعی کیمیاگری باشد
[ترجمه ترگمان]شاید، مانند تابوت سربی of که سرنوشت مشابهی داشت، راز واقعی کیمیاگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Identification with Osiris was a crucial factor both through the judgement after death and through association with his major cult centres.
[ترجمه گوگل]همذات پنداری با اوزیریس هم از طریق قضاوت پس از مرگ و هم از طریق ارتباط با مراکز فرقه اصلی او عاملی حیاتی بود
[ترجمه ترگمان]شناسایی با Osiris یک عامل حیاتی هم از طریق قضاوت پس از مرگ و هم از طریق ارتباط با مراکز اصلی his بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the great temple of Osiris at Abydos the tangible sense of sanctity has often been noted.
[ترجمه گوگل]در معبد بزرگ اوزیریس در ابیدوس، غالباً به احساس تقدس ملموس اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]در معبد بزرگ of در (Abydos)، حس عینی تقدس اغلب مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The power is Osiris, who has better things to do than listen to petitioners all day.
[ترجمه گوگل]قدرت اوزیریس است که کارهای بهتری نسبت به گوش دادن به درخواست کنندگان در تمام طول روز دارد
[ترجمه ترگمان]این قدرت Osiris است که بهتر از آنکه تمام روز به شاکیان گوش دهد کار بهتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The statues here portray Ramses II as Osiris, god of the afterlife, who helps the dead live for eternity.
[ترجمه گوگل]مجسمه های اینجا رامسس دوم را در نقش اوزیریس، خدای زندگی پس از مرگ، نشان می دهند که به مردگان کمک می کند تا ابدیت زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]مجسمه ها اینجا (رامسس دوم)را به عنوان Osiris، خدای زندگی پس از مرگ، که به مردگان زنده کمک می کند، به تصویر می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Horus avenges his father Osiris by launching the First Pyramid War.
[ترجمه گوگل]هوروس با راه اندازی اولین جنگ هرم، انتقام پدرش ازیریس را می گیرد
[ترجمه ترگمان]Horus پدرش را با پرتاب اولین جنگ هرم آزاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At any rate, Osiris, being restored to life, became the judge of the under - world.
[ترجمه گوگل]به هر حال، اوزیریس با احیای دوباره زندگی، قاضی دنیای زیرین شد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، Osiris، که به زندگی بازگشته بود، به قاضی جهان تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From First to Last, Osiris was to the Egyptians "the god-man" who suffered, and died, and rose again, and reigned eternally in heaven.
[ترجمه گوگل]از اول تا آخر، اوزیریس برای مصریان «خدا-مرد» بود که رنج کشید، مرد، و دوباره برخاست، و تا ابد در بهشت ​​سلطنت کرد
[ترجمه ترگمان]از اول تا آخر، Osiris در نظر مصری ها \"مرد خدا\" بود که رنج می برد و مرد، و بار دیگر از جا برخاست و تا ابد در آسمان حکومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The myth of Osiris included some monotheistic features, such as belief in the hereafter, resurrection of the dead, Day of Judgment, and beginning and ending the prayer with Amen.
[ترجمه گوگل]اسطوره اوزیریس شامل برخی ویژگی های توحیدی از جمله اعتقاد به آخرت، رستاخیز مردگان، روز قیامت و شروع و پایان نماز با آمین بود
[ترجمه ترگمان]افسانه of شامل بعضی از ویژگی های یکتاپرستی، از جمله اعتقاد به آخرت، رستاخیز مردگان، روز داوری، و پایان دادن به دعای با آمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pharaoh is Osiris, the moon bull incarnate.
[ترجمه گوگل]فرعون اوزیریس است، گاو نر ماه که تجسم یافته است
[ترجمه ترگمان]فرعون Osiris است، ماه گاو مجسم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When Osiris was born many signs and wonders were seen and heard throughout the world.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اوزیریس به دنیا آمد علائم و شگفتی های بسیاری در سراسر جهان دیده و شنیده شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Osiris به دنیا آمد، بسیاری از نشانه ها و شگفتی های زیادی در سراسر جهان به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازیریس (اسم)
osiris

پیشنهاد کاربران

ازایریس ( با تلفظ اسایریس یا اسیریس ) خدای جهان زیرین یا جهان مردگان در مصر باستان

بپرس