• (1)تعریف: a condition of disgrace or shame; ignominy. • مترادف: contempt, disfavor, disgrace, dishonor, disrepute, ignominy, shame • مشابه: degradation, infamy, notoriety, obloquy, odium, scandal
- The governor was revealed to have been involved in the scandal and was forced to resign in opprobrium.
[ترجمه گوگل] مشخص شد که فرماندار در این رسوایی دست داشته و به دلیل فحشا مجبور به استعفا شده است [ترجمه ترگمان] آشکار شد که والی در این رسوایی دخالت داشته است و مجبور به استعفا در رسوایی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The offenders, having been placed in the stocks, felt the opprobrium of the townspeople.
[ترجمه گوگل] متخلفان که در انبارها قرار گرفتند، ظلم مردم شهر را احساس کردند [ترجمه ترگمان] مجرمین، که در انبار قرار داده بودند، رسوایی مردم شهر را احساس کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: that which merits disgrace or shame. • مترادف: disgrace, dishonor, ignominy, reproach, shame • مشابه: blot, infamy, mockery, odium, scorn, smirch, stain
جمله های نمونه
1. his evil deeds incurred opprobrium
اعمال بد او رسوایی به بار آورد.
2. ignorance of grammar has always been a cause for opprobrium
جهل در مورد دستور زبان همیشه موجب تحقیر بوده است.
3. The government did not deserve the opprobrium heaped on it by the national press.
[ترجمه محمد] حکومت سزاوار تحقیری نبود که توسط مطبوعات ملی علیهش ایجاد شده بود
|
[ترجمه گوگل]دولت مستحق ظلم و ستم مطبوعات ملی بر آن نبود [ترجمه ترگمان]دولت سزاوار رسوایی که توسط مطبوعات ملی بر روی آن گذاشته شده بود، نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The bombing has attracted international opprobrium.
[ترجمه گوگل]این بمباران موجب اعتراض بین المللی شده است [ترجمه ترگمان]این بمب گذاری باعث جلب رسوایی بین المللی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. International opprobrium has been heaped on the country following its attack on its neighbours.
[ترجمه گوگل]پس از حمله این کشور به همسایگان، ظلم های بین المللی علیه این کشور صورت گرفته است [ترجمه ترگمان]رسوایی بین المللی پس از حمله به همسایگانش در کشور پر شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His political opinions have attracted the opprobrium of the Left.
[ترجمه گوگل]عقاید سیاسی او مورد اعتراض چپ قرار گرفته است [ترجمه ترگمان]عقاید سیاسی او باعث شد که رسوایی سمت چپ را به خود جلب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That drunkard was the opprobrium of our community.
[ترجمه soheil_p] آن دائم الخمر مایه خفت و آبروریزی اجتماع ما بود
|
[ترجمه گوگل]آن مست، مظلومیت جامعه ما بود [ترجمه ترگمان]این مرد دائم الخمر، رسوایی جامعه ما بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Consequently, more opprobrium followed after a couple of good openings went west in Israel.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، پس از چند گشایش خوب به سمت غرب در اسرائیل، بداخلاقی های بیشتری دنبال شد [ترجمه ترگمان]در نتیجه، پس از آن که یک زوج از فرصت های خوب به سمت غرب در اسرائیل رفتند، رسوایی بیشتری دنبال شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In English, these are all terms of mild opprobrium when directed at the flatterer.
[ترجمه گوگل]در زبان انگلیسی، اینها همه اصطلاحات اهانت خفیف زمانی است که به چاپلوس کننده باشد [ترجمه ترگمان]به زبان انگلیسی، هنگامی که به چاپلوس دستور می دهیم، این ها همه شرایط رسوایی ملایم هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Any country trading in these weapons would face international opprobrium.
[ترجمه امیری] هر کشوری که تجارت این اسلحه هارا انجام بدهد با انتقادات بین المللی روبرو خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]هر کشوری که با این تسلیحات تجارت کند با ستم بین المللی مواجه خواهد شد [ترجمه ترگمان]هر کشوری که در این سلاح ها تجارت کند با رسوایی بین المللی مواجه خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The individual whose own income is going up has no real reason to incur the opprobrium of this discussion.
[ترجمه گوگل]فردی که درآمد خودش در حال افزایش است، دلیل واقعی برای متحمل شدن اهانت به این بحث ندارد [ترجمه ترگمان]فردی که درآمد خودش در حال بالا رفتن است هیچ دلیل واقعی برای رسوایی این بحث ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Third Republic's reputation, he argues, does not deserve the opprobrium heaped upon it by Gaullists and Petainists alike.
[ترجمه گوگل]او استدلال می کند که شهرت جمهوری سوم سزاوار اهانتی نیست که توسط گلیست ها و پتینیست ها به طور یکسان بر آن تحمیل شده است [ترجمه ترگمان]وی استدلال می کند که شهرت جمهوری سوم سزاوار رسوایی که توسط Gaullists و Petainists به طور یک سان بر آن افزوده می شود را ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Yet it is not he but the virtuous Harry Percy who dies and poor old Falstaff who has to shoulder the opprobrium.
[ترجمه گوگل]با این حال، این او نیست، بلکه هری پرسی با فضیلت است که می میرد و فالستاف پیر بیچاره است که باید این ظلم را به دوش بکشد [ترجمه ترگمان]با این حال، او تنها کسی نیست جز هری پرسی که می میرد و Falstaff پیر poor که این رسوایی را به دوش می کشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Hooper who existed in Brideshead Revisited, though, bore all the weight of Waugh's opprobrium.
[ترجمه گوگل]با این حال، هوپری که در Brideshead Revisited وجود داشت، سنگینی بدنامی واو را تحمل کرد [ترجمه ترگمان]با این حال، هوپر که در Brideshead بازبینی شده به سر می برد، با این حال، تمام وزن of Waugh را تحمل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• humiliation; shame; insult opprobrium is someone's dislike and disapproval of you because of something you have done; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Harsh criticism or disgrace arising from shameful conduct 👎😠 🔍 مترادف: Disgrace ✅ مثال: The politician faced widespread opprobrium after the corruption scandal was revealed.