صفت ( adjective )
• (1) تعریف: not allowing light to pass through. (Cf. transparent.)
• متضاد: clear, diaphanous, gauzy, limpid, sheer, transparent
• مشابه: cloudy, dark
• متضاد: clear, diaphanous, gauzy, limpid, sheer, transparent
• مشابه: cloudy, dark
- Opaque window shades darken the room.
[ترجمه گوگل] سایه های مات پنجره اتاق را تاریک می کند
[ترجمه ترگمان] سایه پنجره اتاق تاریک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سایه پنجره اتاق تاریک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: not allowing some specified form of radiation, such as infrared or sound waves, to pass through.
• مشابه: impenetrable, impervious
• مشابه: impenetrable, impervious
• (3) تعریف: having a flat, dull appearance.
• مترادف: dull, matte
• مترادف: dull, matte
- They used an opaque varnish rather than the shiny type.
[ترجمه گوگل] آنها از لاک مات به جای براق استفاده کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها به جای نوع درخشان، رنگ مات را به کار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها به جای نوع درخشان، رنگ مات را به کار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: not easily understood; unclear.
• مترادف: abstruse, murky, obscure, unclear
• متضاد: clear, comprehensible, limpid
• مشابه: cryptic, hazy, incomprehensible, recondite, unintelligible, vague
• مترادف: abstruse, murky, obscure, unclear
• متضاد: clear, comprehensible, limpid
• مشابه: cryptic, hazy, incomprehensible, recondite, unintelligible, vague
- He gave an opaque explanation that was little help to most of the students.
[ترجمه گوگل] او توضیحی مبهم ارائه کرد که کمک چندانی به بسیاری از دانش آموزان نکرد
[ترجمه ترگمان] او توضیح مات تری داد که کمک چندانی به بسیاری از دانشجویان نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او توضیح مات تری داد که کمک چندانی به بسیاری از دانشجویان نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: something that is opaque.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: opaques, opaquing, opaqued
مشتقات: opaquely (adv.), opaqueness (n.)
حالات: opaques, opaquing, opaqued
مشتقات: opaquely (adv.), opaqueness (n.)
• : تعریف: to cause to be or become opaque.